English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 53 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
measles U دانههای سرخک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
measles U سرخک
rubeola U سرخک
rubeola {sg} U سرخک [پزشکی]
dogwood U درخت سرخک
red measles U سرخک [پزشکی]
scarlet rash U بدل سرخک
rose rash U بدل سرخک
measles U سرخک [پزشکی]
morbilli {sg} U سرخک [پزشکی]
roseola U بدل سرخک سرخجه
rubeola U مرضی شبیه سرخک
cimex U سرخک خانواده ساس وسرخک
rubella {sg} U سرخک سه روزه [سرخجه] [پزشکی]
three-day measles U سرخک سه روزه [سرخجه] [پزشکی]
German measles U سرخک سه روزه [سرخجه] [پزشکی]
three-day measles U سرخک آلمانی [سرخجه] [پزشکی]
German measles U سرخک آلمانی [سرخجه] [پزشکی]
rubella {sg} U سرخک آلمانی [سرخجه] [پزشکی]
gallinipper U حشره گزنده نسبتا بزرگ سرخک
storage granules U دانههای اندوزش
prayer beads U دانههای تسبیح
oaten U مرکب از دانههای جو
nissl granules U دانههای نیسل
rice U دانههای برنج
globular seeds U دانههای گوی سان
catenary U چون دانههای زنجیر
granular U دارای دانههای ریز
bead U دانههای حاصل ازجوشکاری
moniliform U مثل دانههای تسبیح
beads U دانههای حاصل ازجوشکاری
chromogen U دانههای رنگی گیاهان
pruinose U پوشیده از دانههای سفیدمانندژاله
to pulp coffee beans U دانههای قهوه را مغز کن
beadings U آراستن لباس با دانههای مروارید
beading U آراستن لباس با دانههای مروارید
superfine U دارای دانههای خیلی ریز
granular snow U برف سفت با دانههای درشت
haricot U دانههای رسیده یانارس لوبیای سبز
coffee mills U دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
catenate U چون دانههای زنجیر مسلسل کردن
haricots U دانههای رسیده یانارس لوبیای سبز
pulper U اسبابی که دانههای قهوه رابان مغز می کنند
hominy grits U ذرت پوست کنده با دانههای متحد الشکل
blizzard U باد تند و سردی که همراه ان دانههای برف باشد
granulation U شکل و اندازه دانههای خرج نوع حبه باروت
blizzards U باد تند و سردی که همراه ان دانههای برف باشد
needle bath U شستشو در زیر ابی که با دانههای خیلی ریز بر تن میریزد
wed thickness U حداقل ضخامت یا فاصله بین سطح خارجی و داخلی دانههای خرج
pebrine U یکجور ناخوشی درکرم ابریشم که نشان ان دانههای فلفلی سیاه است
regression rate U سرعت خطی سوختن دانههای سوخت جامد در امتداد عمودبر سطح در نقطه موردنظر
slivers U دانههای خرج نیم سوخته بقایای باروت خرج
granulary U دان دان دارای دانههای ریز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com