Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
learning
U
دانش یادگیری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
c
U
استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
Other Matches
straight "A " student
U
دانش آموزی
[دانش جویی]
که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد
learning
U
یادگیری
one trial learning
U
یادگیری یک کوششی
unlearning
U
یادگیری زدایی
motor learning
U
یادگیری حرکتی
mastery learning
U
یادگیری در حدتسلط
perceptual learning
U
یادگیری ادراکی
maze learning
U
یادگیری در ماز
whole learning
U
یادگیری سرتاسری
probability learning
U
یادگیری احتمالاتی
vicarious learning
U
یادگیری مشاهدهای
serial learning
U
یادگیری زنجیرهای
social learning
U
یادگیری اجتماعی
subliminal learning
U
یادگیری زیراستانهای
transfer of learning
U
انتقال یادگیری
verbal learning
U
یادگیری کلامی
massed learning
U
یادگیری بی وقفه
heuristic learning
U
یادگیری ذهنی
learning to learn
U
یادگیری اموزی
latent learning
U
یادگیری نهفته
learning curve
U
منحنی یادگیری
global learning
U
یادگیری یکپارچه
learning rate
U
سرعت یادگیری
discrimination learning
U
یادگیری افتراقی
avoidance learning
U
یادگیری اجتنابی
rate of learning
U
سرعت یادگیری
incidental learning
U
یادگیری اتفاقی
incentive learning
U
یادگیری با مشوق
learning set
U
امایه یادگیری
learning theory
U
نظریه یادگیری
insightful learning
U
یادگیری بینش افرین
statistical learning theory
U
نظریه اماری یادگیری
distributed learning
U
یادگیری فاصله دار
computer based learning
U
یادگیری بر پایه کامپیوتر
means end learning
U
یادگیری وسیله- هدف
mathematical learning theory
U
نظریه ریاضی یادگیری
rote learning
U
یادگیری طوطی وار
trial and error learning
U
یادگیری از راه کوشش و خطا
cat
U
استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
cats
U
استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
how can I learn English
U
چگونه می توانم یادگیری زبان انگلیسی
advanced
U
بسیار پیچیده و مشکل برای یادگیری
researches
U
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
researching
U
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
research
U
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
researched
U
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
cognition
U
دانش
realising
[British]
U
دانش
cognisance
[British]
U
دانش
scholarship
U
دانش
scholarships
U
دانش
science
U
دانش
sciences
U
دانش
realizing
U
دانش
know how
U
دانش
knowledge
U
دانش
knowledge
U
دانش
gramarye
U
دانش
gramary
U
دانش
kenning
U
دانش
gramarey
U
دانش
understanding
U
دانش
know-how
U
دانش
wisdom
U
دانش
maieutic
U
دانش مامایی
knowledge representation
U
نمایش دانش
technical know how
U
دانش فنی
knowing faculty
U
قوه دانش
knowledge base
U
پایگاه دانش
knowledge representation
U
بازنمود دانش
knowledge domain
U
قلمرو دانش
knowledge engineer
U
مهندسی دانش
knowlege representation
U
نمایش دانش
kith
U
دانش و معرفت
in ken
U
د رحدود دانش
polyhistor
U
دانش بسیار
polymathy
U
دانش زیاد
schoolfellow
U
کسب دانش
physical science
U
دانش مادی
life sciences
U
دانش زیستی
to a knowledge
U
دانش اندوختن
to reach for knowledge
U
دانش کوشیدن
life science
U
دانش زیستی
photology
U
دانش روشنایی
philomath
U
دانش پرست
architectonic
U
دانش معماری
normal school
U
دانش سرا
ominscience
U
دانش بی پایان
omniscience
U
دانش بی پایان
onomastics
U
دانش نام
organum
U
وسیله دانش
pansophism
U
دانش مطلق
patrons of learning
U
دانش پروران
witting
U
معلومات دانش
pupils
U
دانش اموز
schoolboys
U
دانش اموز
aeronautics
U
دانش هوانوردی
smattering
U
دانش سطحی
educating
U
دانش اموختن
educates
U
دانش اموختن
scholars
U
دانش پژوه
scholar
U
دانش پژوه
alumnus
U
دانش اموخته
schoolboy
U
دانش اموز
erudition
U
فضل و دانش
academy
U
انجمن دانش
pupil
U
دانش اموز
educate
U
دانش اموختن
letter
U
معرفت دانش
letters
U
معرفت دانش
student
U
دانش اموز
students
U
دانش اموز
academies
U
انجمن دانش
an encourouges of science
U
دانش پرور
thermodynamics
U
دانش دماپویایی
teacher's college
U
دانش سرا
schooling
U
کسب دانش
grader
U
دانش اموز
striker
U
دانش اموز
strikers
U
دانش اموز
computer awarness
U
دانش کامپیوتر
treatise
U
دانش نویسه
treatises
U
دانش نویسه
computer literacy
U
دانش کامپیوتر
postgraduates
U
دانش اموخته
postgraduate
U
دانش اموخته
knowledge
U
نرم افزاری که دانش
rudimentary knowledge
U
دانش مقدماتی یا نخستین
reservoir of knowledge
U
مخزن یا گنج دانش
logic
U
دانش تفکرات و دلایل
relativity of knowledge
U
نسبی بودن دانش
old boys
U
دانش آموز پیشین
psychologt
U
دانش قواوکارهای ذهنی
To acquire knowledge.
U
دانش فرا گرفتن
savoir vivre
U
دانش اداب ومعاشرت
old boy
U
دانش آموز پیشین
summa
U
اثار دانش بشری
aeronautical
U
مربوط به دانش هوانوردی
statics
U
دانش پایداری نیروها
geology
U
دانش زمین شناسی
technology
U
دانش فنی تکنولوژی
technologies
U
دانش فنی تکنولوژی
he is a prodigy of learning
U
اعجوبه ایست در دانش
metaphsics
U
نسبت بهشتی و دانش
metaphsics
U
دانش ماورای طبیعت
geogeny
U
دانش زمین پیدایی
equivalent knowledge credit
U
تصدیق دانش علمی
domain knowledge
U
دانش محیط کاربرد
academician
U
عضو انجمن دانش
aeronautic
U
مربوط به دانش هوانوردی
liturgiology
U
دانش ایین نمازliturgist
cardiology
U
دانش قلب شناسی
nonrated man
U
دانش اموز دریایی
phonics
U
دانش صدا وپژواک
paleology
U
دانش چیزهای کهنه
geogony
U
دانش زمین پیدایی
superficiality
U
دانش سطحی بیمایگی
gynecology
U
دانش امراض زنانه
neural network
U
سیستمی که برنامه هوش مصنوعی را اجرا میکند و نحوه کار مغز و یادگیری و به خاطر سپردن آنرا شبیه سازی میکند
His knowledge has no limits.
U
دانش اوحد واندازه ای ندارد
phonology
U
دانش دگرگونی صدا در زبان
acadmist
U
عضو انجمن دانش یافرهنگستان
macrobiotics
U
دانش طولانی کردن عمر
seaman recruit
U
دانش اموز ملوانی دریایی
encyclopaedias
U
دایره العلوم دانش جنگ
podiatry
U
دانش ناخوشیهای پاودرمان انها
sophy
U
پسوندی بمعنی " دانش "و " شناسی "
encyclopedias
U
دایره العلوم دانش جنگ
encyclopedia
U
دایره العلوم دانش جنگ
gnosis
U
دانش رازهای روحانی عرفان
psychics
U
دانش قوا وکارهای ذهنی
Ekistics
U
[دانش مطالعه زیستگاه های انسانی]
old school tie
U
کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
extracurricular
U
فعالیتهای فوق برنامهای دانش اموز
academical
U
ادبی عضو انجمن دانش بافرهنگستان
technologies
U
اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
technology
U
اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
women students
U
زنان دانش اموز محصلین اناث
acodemian
U
عضوانجمن دانش عضوفرهنگستان عضودانشگاه یادانشکده
caddied
U
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddies
U
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
learning curve
U
نمایش گرافیکی بدست آوردن دانش در زمان
caddie
U
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
There is no royal road to learning .
<proverb>
U
مقصد علم و دانش را,جاده اى نیست هموار .
actinochemistry
U
مبحث دانش شیمی راجع به نیروی خورشید
informatics
U
دانش و مط العه روشهای پردازش اطلاعات و ارسال
caddying
U
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
misology
U
بیزاری از علم ودانش وخرد دانش گریزی
lore
U
دانش مجموعه معارف وفرهنگ یک قوم ونژاد
c
U
استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش دانش آموزان
computer literacy
U
دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
cbt
U
استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش به دانش آموزان
matricular
U
وابسته بصورت اعضای یک انجمن یا دانش جویان دانشگاه
knowledge
U
دستورات و دانش خبره را در یک فیلد مشخص اعمال میکند
academically
U
چنانچه شایسته انجمن دانش یا فرهنگستانی باشد ادیبانه
to make a p of one's learing
U
دانش خودرا نمایش دادن علم فروشی کردن
opto electronics
U
تکنولوژی مربوط به مجتمع سازی دانش نور و الکترونیک
No less than half the students failed the test.
U
کم کمش نیمی از دانش آموزان درآزمون قبول نشدند.
egg bound
U
صفت مرغی که تخم درتخم دانش گشته یاپیچ خورده است
information
U
دانش نمایش داده شده به شخص به صورتی که قابل فهم باشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com