English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
podiatry U دانش ناخوشیهای پاودرمان انها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
computer literacy U دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
notobranchiate U در باب ماهیانی گفته میشود که نفس کش انها در روی پشت انها است
straight "A " student U دانش آموزی [دانش جویی] که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد
pulmonary discases U ناخوشیهای شش
trichopathy U معالجه ناخوشیهای مو
pharyngology U گفتار در گلوگاه و ناخوشیهای ان
otology U مبحث ناخوشیهای گوش
psychopathist U متخصص ناخوشیهای دماغی
neuropathist U متخصص ناخوشیهای عصبانی
psychiatry U معالجه ناخوشیهای دماغی
lock hospital U بیمارستان ناخوشیهای مقاربتی
gynecologist U متخصص علم ناخوشیهای زنانه
epidemiology U علم ناخوشیهای همه گیر
phototherapy U معالجه ناخوشیهای پوست بوسیله روشنایی
humoralist U کسیکه ناخوشیهای تن رانتیجه فسادخلطهای چهارگانه میداند
pediatrics or pae U شاخهای از علم طب که ازبهداشت و ناخوشیهای کودکان گفتگو میکند
yond U انها
they U انها
those U انها
who are they? U انها کی هستند
one of them U یکی از انها
many of them U بسیاری از انها
most of them U بیشتر انها
the most that i can do U بیشتر انها
to pass muster U در بازدیدارتش و مانند انها
many of them U عده زیادی از انها
i saw none of them U هیچکدام از انها را ندیدم
he rolled them by U سواره از پهلوی انها رد شد
neither of them know U هیچکدام از انها نمیدانند
gramarey U دانش
kenning U دانش
gramary U دانش
knowledge U دانش
gramarye U دانش
know how U دانش
science U دانش
understanding U دانش
cognisance [British] U دانش
realizing U دانش
realising [British] U دانش
wisdom U دانش
cognition U دانش
knowledge U دانش
scholarships U دانش
scholarship U دانش
know-how U دانش
sciences U دانش
logroll U غلتاندن الوار وانداختن انها به اب
it is a pity of them U دل ادم برای انها میسوزد
they are of a doubtful paterni U اصل انها معلوم نیست
curtesy U زوج از انها ارث می برد
extend U بازشدن صفها از هم یا بازکردن انها
they are cured by nature U طبیعت انها را درمان میکند
they were badly officered U افسران انها خوب نبودند
i alone bear the brunt of it U خدمت انها بر من واجب می اید
pepo U کدو و خیار ومانند انها
extending U بازشدن صفها از هم یا بازکردن انها
extends U بازشدن صفها از هم یا بازکردن انها
they came to a rupture U میانه انها بهم خورد
brass band U ادوات انها از برنج باشد
brass bands U ادوات انها از برنج باشد
grader U دانش اموز
schoolboys U دانش اموز
in ken U د رحدود دانش
knowledge domain U قلمرو دانش
computer literacy U دانش کامپیوتر
knowledge base U پایگاه دانش
computer awarness U دانش کامپیوتر
kith U دانش و معرفت
knowing faculty U قوه دانش
alumnus U دانش اموخته
an encourouges of science U دانش پرور
knowledge engineer U مهندسی دانش
knowlege representation U نمایش دانش
witting U معلومات دانش
life science U دانش زیستی
physical science U دانش مادی
knowledge representation U بازنمود دانش
architectonic U دانش معماری
knowledge representation U نمایش دانش
to reach for knowledge U دانش کوشیدن
to a knowledge U دانش اندوختن
maieutic U دانش مامایی
schoolfellow U کسب دانش
normal school U دانش سرا
teacher's college U دانش سرا
ominscience U دانش بی پایان
omniscience U دانش بی پایان
onomastics U دانش نام
organum U وسیله دانش
pansophism U دانش مطلق
patrons of learning U دانش پروران
philomath U دانش پرست
photology U دانش روشنایی
polyhistor U دانش بسیار
polymathy U دانش زیاد
life sciences U دانش زیستی
technical know how U دانش فنی
schoolboy U دانش اموز
treatise U دانش نویسه
aeronautics U دانش هوانوردی
educates U دانش اموختن
treatises U دانش نویسه
student U دانش اموز
students U دانش اموز
academies U انجمن دانش
letter U معرفت دانش
academy U انجمن دانش
erudition U فضل و دانش
learning U دانش یادگیری
pupils U دانش اموز
postgraduates U دانش اموخته
scholars U دانش پژوه
letters U معرفت دانش
scholar U دانش پژوه
schooling U کسب دانش
striker U دانش اموز
pupil U دانش اموز
strikers U دانش اموز
postgraduate U دانش اموخته
smattering U دانش سطحی
educating U دانش اموختن
thermodynamics U دانش دماپویایی
educate U دانش اموختن
corrective maintenance U جداسازی وتصحیح خرابی ها پس ازوقوع انها
crackleware U فروفی که سطح انها ترک داریامودارمینماید
their principal food is rice U خوراک عمده انها برنج است
onomastics U علم اشتقاق لغات و طرزاستعمال انها
tzigane U وابسته به کولیهای مجار یاموزیک انها
the exercised thier veto U انها حق وتوی خود را اعمال کردند
it filled their hearts with t U ترس زیاد دردل انها انداخت
pelage U پوشش جانور پستاندارخزوپشم و مانند انها
grosbeak U سهره و سینه سرخ و مانند انها
old boys U دانش آموز پیشین
geogeny U دانش زمین پیدایی
equivalent knowledge credit U تصدیق دانش علمی
aeronautical U مربوط به دانش هوانوردی
he is a prodigy of learning U اعجوبه ایست در دانش
gynecology U دانش امراض زنانه
statics U دانش پایداری نیروها
old boy U دانش آموز پیشین
summa U اثار دانش بشری
geogony U دانش زمین پیدایی
geology U دانش زمین شناسی
domain knowledge U دانش محیط کاربرد
metaphsics U نسبت بهشتی و دانش
metaphsics U دانش ماورای طبیعت
paleology U دانش چیزهای کهنه
technology U دانش فنی تکنولوژی
phonics U دانش صدا وپژواک
aeronautic U مربوط به دانش هوانوردی
nonrated man U دانش اموز دریایی
knowledge U نرم افزاری که دانش
technologies U دانش فنی تکنولوژی
logic U دانش تفکرات و دلایل
liturgiology U دانش ایین نمازliturgist
superficiality U دانش سطحی بیمایگی
savoir vivre U دانش اداب ومعاشرت
To acquire knowledge. U دانش فرا گرفتن
rudimentary knowledge U دانش مقدماتی یا نخستین
reservoir of knowledge U مخزن یا گنج دانش
relativity of knowledge U نسبی بودن دانش
psychologt U دانش قواوکارهای ذهنی
academician U عضو انجمن دانش
cardiology U دانش قلب شناسی
neck wear U کراوات و یقه و مانند انها گردن پوش
pile group U دسته شمعهائی که سر انها رادال بتنی می پوشاند
legumen U حبه لوبیا و باقلاو مانند انها تخمدان
porter house U جایگاه فروش و صرف ابجووکباب و مانند انها
interdenominational U وابسته به فرقههای مذهبی و روابط انها با یکدیگر
turret guns U توپهایی که کالیبر انها بیش از 6 اینچ است
age grouping U طبقه بندی اقلام بر حسب عمرقانونی انها
vendor rating U رده بندی فروشندگان براساس سابقه انها
pastries U کماج وکلوچه ومانند انها شیرینی پزی
they rate as tonic drugs U انها جزو داروهای نیروبخش بشمار میروند
benday U جداکردن دومنطقه بوسیله ایجادشیار بین انها
pastry U کماج وکلوچه ومانند انها شیرینی پزی
seaman recruit U دانش اموز ملوانی دریایی
His knowledge has no limits. U دانش اوحد واندازه ای ندارد
psychics U دانش قوا وکارهای ذهنی
phonology U دانش دگرگونی صدا در زبان
macrobiotics U دانش طولانی کردن عمر
encyclopaedias U دایره العلوم دانش جنگ
sophy U پسوندی بمعنی " دانش "و " شناسی "
encyclopedias U دایره العلوم دانش جنگ
gnosis U دانش رازهای روحانی عرفان
encyclopedia U دایره العلوم دانش جنگ
acadmist U عضو انجمن دانش یافرهنگستان
check flight U پروازی برای اشناشدن خدمه و یا ازمایش صلاحیت انها
pragmatics U مطالعه و بررسی روابط میان علائم و استفاده انها
bead roll U صورت مردگانی که برای ارواح انها فاتحه یادعامیخوانند
diachrony U تحلیل کلمات و پیدا کردن منشاء و ریشه انها
long life itemes U اقلامی که عمر قانونی انها 5سال یا بیشتر باشد
expired appropriation U اقلامی که مدت اعتبار توزیع انها گذشته باشد
cunclude U تحلیل کلمات و پیدا کردن منشاء و ریشه انها
land shark U کسیکه ملوانان رادردریاغارت میکندیابمال انها انگل میشود
slow moving U کالاهایی که فروختن انها مدت زیادی طول میکشد
dispatching priority U شماره کارها برای مشخص کردن تقدم انها
liquid consonants U حروف گنگی که صدای انها روان و نرم مینماید
women students U زنان دانش اموز محصلین اناث
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com