English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
seaman recruit U دانش اموز ملوانی دریایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nonrated man U دانش اموز دریایی
pupil U دانش اموز
pupils U دانش اموز
schoolboys U دانش اموز
grader U دانش اموز
schoolboy U دانش اموز
student U دانش اموز
students U دانش اموز
strikers U دانش اموز
striker U دانش اموز
women students U زنان دانش اموز محصلین اناث
extracurricular U فعالیتهای فوق برنامهای دانش اموز
caddie U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddied U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddying U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddies U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
seaman's eye U دقت پیش بینی ملوانی مهارت دریایی
recruit U سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruited U سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruits U سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruiting U سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
straight "A " student U دانش آموزی [دانش جویی] که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد
seabee U گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
sailoring U ملوانی
advanced rigging U ملوانی پیشرفته
seaman's eye U دید ملوانی
seaman's eye U بینش ملوانی
sea bag U کیسه ملوانی
marlinspike seamanship U ملوانی کردن
to follow the sea U ملوانی کردن
boatswain's call U سوت ملوانی
sail locker U انبار ملوانی
hornpipe U رقص ملوانی
sail locker U انبار وسایل ملوانی
nautical U مربوط به دریانوردی ملوانی
palm and needle U کفه چرمی ملوانی و سوزن
liberty man U ملوانی که اجازه دارد به ساحل برود
reefers U جرب دار پالتو کوتاه و ضخیم ملوانی
foretopman U ملوانی که مامور پیش دگل وضمائم انست
reefer U جرب دار پالتو کوتاه و ضخیم ملوانی
midshipman U افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic U درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
petty officers U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
oceanography U تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
kites U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
kite U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
running lights U فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
petty officer U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
pilot chart U نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
chine U عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
underachiever U کم اموز
novices U نو اموز
novice U نو اموز
sea cucumber U حلزون دریایی از جنس راب دریایی
sea mark U راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
stadimeter U مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
trainees U کار اموز
trainee U کار اموز
lapdog U سگ دست اموز
self taught U خود اموز
language master U زبان اموز
manipulation U دست اموز
minx U سگ دست اموز
lap dog U سگ دست اموز
unapt U دیر اموز
schoolmates U هم مدرسهای هم اموز
schoolmate U هم مدرسهای هم اموز
midshipman U ناو اموز
cosset U بره دست اموز
pets U دست اموز عزیز
pet U دست اموز عزیز
petted U دست اموز عزیز
cosseted U بره دست اموز
cosseting U بره دست اموز
cossets U بره دست اموز
cade U حیوان دست اموز
bunny U اسم حیوان دست اموز
bunny rabbits U اسم حیوان دست اموز
falcons U قوش یا شاهین دست اموز
falcon U قوش یا شاهین دست اموز
bunny rabbit U اسم حیوان دست اموز
bunnies U اسم حیوان دست اموز
sea power U قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner U ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
naval activity U تاسیسات دریایی قسمت دریایی
tern U پرستوک دریایی چلچله دریایی
marines U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
marine U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
terns U پرستوک دریایی چلچله دریایی
pragmatically U بطور علمی یا عبرت اموز فضولانه
pekingese U سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
task unit U نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director U وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
light lists U کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
summary areas U مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
stocked U رها کردن پرنده دست اموز برای شکارقنداق تفنگ
stock U رها کردن پرنده دست اموز برای شکارقنداق تفنگ
pekineses U زبان ولهجه مردم پکن سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
pekinese U زبان ولهجه مردم پکن سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
pekingeses U زبان ولهجه مردم پکن سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
maritime U ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
rear commodore U سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
bureau of naval personnel U اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
crash position indicator U برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
convoy commodore U فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
gramary U دانش
gramarye U دانش
science U دانش
scholarships U دانش
gramarey U دانش
wisdom U دانش
understanding U دانش
know-how U دانش
realizing U دانش
realising [British] U دانش
knowledge U دانش
cognisance [British] U دانش
scholarship U دانش
know how U دانش
kenning U دانش
cognition U دانش
sciences U دانش
knowledge U دانش
polyhistor U دانش بسیار
scholar U دانش پژوه
scholars U دانش پژوه
photology U دانش روشنایی
aeronautics U دانش هوانوردی
erudition U فضل و دانش
knowledge representation U نمایش دانش
learning U دانش یادگیری
knowledge representation U بازنمود دانش
polymathy U دانش زیاد
teacher's college U دانش سرا
ominscience U دانش بی پایان
schoolfellow U کسب دانش
patrons of learning U دانش پروران
philomath U دانش پرست
an encourouges of science U دانش پرور
pansophism U دانش مطلق
alumnus U دانش اموخته
organum U وسیله دانش
onomastics U دانش نام
omniscience U دانش بی پایان
smattering U دانش سطحی
computer literacy U دانش کامپیوتر
educate U دانش اموختن
educates U دانش اموختن
educating U دانش اموختن
normal school U دانش سرا
maieutic U دانش مامایی
kith U دانش و معرفت
technical know how U دانش فنی
schooling U کسب دانش
postgraduates U دانش اموخته
knowledge domain U قلمرو دانش
knowing faculty U قوه دانش
knowledge base U پایگاه دانش
computer awarness U دانش کامپیوتر
to reach for knowledge U دانش کوشیدن
life science U دانش زیستی
to a knowledge U دانش اندوختن
life sciences U دانش زیستی
physical science U دانش مادی
knowlege representation U نمایش دانش
knowledge engineer U مهندسی دانش
postgraduate U دانش اموخته
in ken U د رحدود دانش
letter U معرفت دانش
witting U معلومات دانش
thermodynamics U دانش دماپویایی
treatises U دانش نویسه
treatise U دانش نویسه
academies U انجمن دانش
architectonic U دانش معماری
letters U معرفت دانش
academy U انجمن دانش
crash locator beacon U برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
convoy schedule U برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
metaphsics U نسبت بهشتی و دانش
aeronautical U مربوط به دانش هوانوردی
geology U دانش زمین شناسی
metaphsics U دانش ماورای طبیعت
geogeny U دانش زمین پیدایی
geogony U دانش زمین پیدایی
phonics U دانش صدا وپژواک
paleology U دانش چیزهای کهنه
liturgiology U دانش ایین نمازliturgist
he is a prodigy of learning U اعجوبه ایست در دانش
gynecology U دانش امراض زنانه
aeronautic U مربوط به دانش هوانوردی
equivalent knowledge credit U تصدیق دانش علمی
domain knowledge U دانش محیط کاربرد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com