Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
terrain corridor
U
دالان تاکتیکی زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tactical air
U
نیروی هوایی تاکتیکی هواپیمایی تاکتیکی
tactical formation
U
یکان تاکتیکی صورت بندی تاکتیکی
tactical air control center
U
مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
passage
U
دالان
corridor
U
دالان
passages
U
دالان
lobbied
U
دالان
lobbies
U
دالان
tactical
U
تاکتیکی
arcade
U
دالان
tactically
U
تاکتیکی
corridors
U
دالان
lobby
U
دالان
galleries
U
دالان
gallery
U
دالان
alura
U
دالان
alure
U
دالان
ailure
U
دالان
tactical reserve
U
احتیاط تاکتیکی
drainage gallery
U
دالان زهکش
grouting gallery
U
دالان تزریق
tactical troops
U
عدههای تاکتیکی
interval
U
فاصله تاکتیکی
tactical command
U
فرماندهی تاکتیکی
tactical range recorder
U
رادارصوتی تاکتیکی
air corridor
U
دالان هوایی
gully
U
دالان زمینی
tactical intelligence
U
اطلاعات تاکتیکی
tactical command
U
یکان تاکتیکی
access gallery
U
دالان دستیابی
tactical formation
U
ارایش تاکتیکی
terrain corridor
U
دالان زمینی
tactical element
U
عنصر تاکتیکی
tunnels
U
دالان زیرزمینی
tunnelled
U
دالان زیرزمینی
tactical movement
U
حرکات تاکتیکی
action information center
U
مرکزاطلاعات تاکتیکی
tunneling
U
دالان زیرزمینی
tunneled
U
دالان زیرزمینی
tunnel
U
دالان زیرزمینی
tactical diameter
U
قطر تاکتیکی
tactical troops
U
یکانهای تاکتیکی
tactical complication
U
بغرنجی تاکتیکی
tactical complication
U
پیچیدگی تاکتیکی
tactical control
U
کنترل تاکتیکی
gullies
U
دالان زمینی
porch
U
دالان ایوان
porches
U
دالان ایوان
entrance gallery
U
دالان دستیابی
lobbies
U
راهرو دالان
lobbied
U
راهرو دالان
gulleys
U
دالان زمینی
officer in tactical command
U
فرمانده تاکتیکی
corridors
U
دالان هوایی
stream corridor
U
دالان رود
Canberra
U
هواپیمای تاکتیکی ب- 75
dwarf gallery
U
دالان کوتاه
corridor
U
دالان هوایی
lobby
U
راهرو دالان
deception
U
فریب تاکتیکی
deceptions
U
فریب تاکتیکی
inspection gallery
U
دالان بازدید
climb corridor
U
دالان صعود هواپیما
tactical range recorder
U
سونار تاکتیکی ناو
aircraft climb corridor
U
دالان صعود هواپیما
climb corridor
U
دالان بالا کشیدن
tactical plan
U
طرح عملیات تاکتیکی
chutes
U
دالان پایان دوصحرانوردی
chute
U
دالان پایان دوصحرانوردی
tactical operation center
U
مرکز عملیات تاکتیکی
tactical minning
U
مین گذاری تاکتیکی
action information center
U
مرکز اخبار تاکتیکی
basic tactical unit
U
یکان مبنای تاکتیکی
tactical reserve
U
نیروهای احتیاط تاکتیکی
tactical control
U
کنترل و هدایت تاکتیکی
tactical concept
U
تدبیر عملیات تاکتیکی
tactical air force
U
نیروی هوایی تاکتیکی
tactical air observer
U
دیدبان تاکتیکی هوایی
tactical air operation
U
عملیات تاکتیکی هوایی
halls
U
اتاق بزرگ دالان
hall
U
اتاق بزرگ دالان
vestibule
U
دالان سرپوشیده هشتی
tactical call sign
U
معرف رادیویی تاکتیکی
vestibules
U
دالان سرپوشیده هشتی
tactical airlift
U
ترابری تاکتیکی هوایی
chancel-aisle
U
دالان پشت محراب
tactical airlift
U
حمل و نقل تاکتیکی هوایی
inspection gallery
U
دالان بازرسی گالری بازدید
tactical air navigation
U
رادار ناوبری تاکتیکی هوایی
tactical air commander
U
فرمانده نیروی هوایی تاکتیکی
super sabre
U
نوعی هواپیمای تک موتوره جت سوپرسونیک تاکتیکی
air tropping
U
ترابری هوایی غیر تاکتیکی پرسنل
troop test
U
ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
tactical air command center
U
مرکز فرماندهی و کنترل نیروی هوایی تاکتیکی
vigilante
U
نوعی هواپیمای سوپرسونیک جت دو موتوره تاکتیکی دریایی معروف به ا- 5
vigilantes
U
نوعی هواپیمای سوپرسونیک جت دو موتوره تاکتیکی دریایی معروف به ا- 5
tactical diversions
U
تصحیحات تاکتیکی مسیرناوگان تصحیح مسیر حرکت ناوگان
arch-rib
U
[قوسی زیر طاق که از شبستان یا دالان کلیسا می گذرد.]
voodoo
U
نوعی هواپیمای سوپرسونیک دو موتوره تاکتیکی معروف به اف 101
air frieghting
U
بار غیر تاکتیکی هوایی عملیات مشترک زمینی وهوایی
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
spoofer
U
در رهگیری هوایی یعنی دشمن از وسایل فریب الکترونیکی یا تاکتیکی استفاده میکند
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
tacan
U
نوعی سیستم ناوبری الکترونیکی برای ناوبری هواپیماهای تاکتیکی
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
reference position
U
محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
tactical element
U
یکان رزمی یکان تاکتیکی
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
U
موشک زمین به زمین
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall.
U
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade
U
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
surface-to-surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction
U
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface missile
U
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
soiling
U
زمین
this earthly round
U
زمین
soils
U
زمین
lackland
U
بی زمین
soil
U
زمین
cinder track
U
زمین دو
land n
U
زمین
graze
U
زمین
grazes
U
زمین
floor
U
کف زمین
floored
U
کف زمین
floors
U
کف زمین
land
U
زمین
rooter
U
زمین کن
norland
U
زمین
cinder tracks
U
زمین دو
grazed
U
زمین
earthing
U
زمین
ground
[British]
[floor]
U
کف زمین
floor
U
کف زمین
globe
U
زمین
tellus
U
زمین
extra terrestrial
U
زمین
ground
U
: زمین
ground
U
کف زمین
globes
U
زمین
ground line
U
خط زمین
ground surface
U
کف زمین
ground
U
زمین
aerospace
U
جو زمین
real estate
U
زمین
earth
U
زمین
terrain
U
زمین
domains
U
زمین
earths
U
زمین
fields
U
زمین
acre
U
زمین
acres
U
زمین
geodetically
U
زمین
grass roots
U
کف زمین
domain
U
زمین
field
U
زمین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com