Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
forbidding
U
دافع ناخوانده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
crasher
U
ناخوانده
uncalled
U
ناخوانده
intrudingly
U
ناخوانده
uninvited
U
ناخوانده
unbidden
U
ناخوانده
intrusive
U
ناخوانده
an uncalled-for remark
U
نکته ای ناخوانده
obtrusiveness
U
دخول ناخوانده
gate crasher
U
میهمان ناخوانده
obtrusion
U
دخول ناخوانده
gatecrasher
U
مهمان ناخوانده
gatecrashers
U
مهمان ناخوانده
inbearing
U
ناخوانده حاضر خدمت
obtrusively
U
بطور سرزده ناخوانده
uncalled-for
U
غیر ضروری ناخوانده
uncalled for
U
غیر ضروری ناخوانده
It is improper to go there uninvited.
U
ناخوانده رفتن با آنجا صحیح نیست
crashed
U
ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی
crashes
U
ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی
crashing
U
ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی
crashingly
U
ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی
crash
U
ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی
eductor
U
دافع
dejectory
U
دافع
ejaculatory
U
دافع
water repellent
U
دافع اب
expulsive
U
دافع
propulsive
U
دافع
preclusive
U
دافع
hydragogue
U
دافع اب
water proof
U
دافع اب
repeller
U
دافع
repulsive
U
دافع
repellents
U
دافع
loathsome
U
دافع
waterproof
U
دافع اب
waterproofs
U
دافع اب
waterproofed
U
دافع اب
repellent
U
دافع
recoil cylinder
U
استوانه دافع
muzzle brake
U
دافع دهانه
recoil system
U
سیستم دافع
self repelling
U
دافع همدیگر
preventively
U
بطور دافع
icteric
U
دافع یرقان
buffer body
U
بدنه دافع
exterminators
U
دافع حشرات
exterminator
U
دافع حشرات
bombproof
U
دافع بمب
bechic
U
دافع سرفه
expellant
U
خارج کننده دافع
antasthmatic
U
دافع تنگی نفس
repulsively
U
بطور زننده یا دافع
buffer
U
دافع اطاق خرج
recoil system
U
دستگاه دافع توپ
expellent
U
خارج کننده دافع
loathful
U
دافع بیرغبت سازنده
acopic
U
دافع خستگی و کوفتگی
ischuretic
U
دافع حبس پول
larvicide
U
دافع کرم حشره
sledges
U
کشوی عاید و دافع توپ
sledge
U
کشوی عاید و دافع توپ
fungicide
U
ماده دافع یا نابودکننده قارچ
fungicides
U
ماده دافع یا نابودکننده قارچ
rejector
U
دافع دستگاه دفع پارازیت
rejecter
U
دافع دستگاه دفع پارازیت
muzzle compensator
U
دافع دهانه لوله توپ یا تفنگ
muzzle bell
U
دافع دهانه شیپوری لوله توپ
sleighs
U
درشکه برقی دستگاه کشوی عاید و دافع
sleigh
U
درشکه برقی دستگاه کشوی عاید و دافع
emunctory
U
مربوط به پاک کردن بینی عضو دافع فضولات بدن
buffer chamber
U
جان لوله محفظه ضربت گیر محفظه دافع
deodorants
U
برطرف کننده بوی بد ماده دافع بوی بد
anthelmintic
U
دافع کرم روده مربوط بداروی ضد کرم
deodorant
U
برطرف کننده بوی بد ماده دافع بوی بد
it is proof against cold
U
سرما در ان کارگر نسیت دافع سرما است
oil buffer
U
ضربت گیر روغنی یا دافع روغنی
insecticidal
U
دافع حشره مربوط به حشره کشی
weedicide
U
علف کش داروی دافع علف هرز
gun slide
U
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com