Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to overdose a patient
U
داروی زیادی به بیمار دادن یاخوراندن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
narcotize
U
داروی مسکن دادن
to drug somebody
U
به کسی داروی مخدر دادن
lose one's shirt
<idiom>
U
پول زیادی را از دست دادن
exsiccative
U
داروی خشکاننده داروی خشکی اوز
exsiccant
U
داروی خشکاننده داروی خشکی اور
mercurialize
U
جیوه ردن داروی جیوه دار دادن
he inherited a large fortune
U
دارایی زیادی بمیراث برد دارایی زیادی به او رسید
antimalarial
U
داروی مربوط بدرمان مالاریا داروی ضد مالاریا
liquor
U
مشروب خوردن یاخوراندن مشروب
liquors
U
مشروب خوردن یاخوراندن مشروب
shoulders
U
[اصطلاحا جمع شدگی یا کیس شدن فرش در یک قسمت از آن می باشد که یا در اثر ترافیک و یا قرار دادن نامناسب مبلمان بوجود می آید. در صورتی که برآمدگی فرش برطرف نشود به الیاف آسیب زیادی می رسد و پاره می شود.]
ills
U
بیمار
sicklier
U
بیمار
bedfast
U
بیمار
bedrid
U
بیمار
patient
U
بیمار
sickly
U
بیمار
pulmonic
U
بیمار
bedridden
U
بیمار
sickliest
U
بیمار
patients
U
بیمار
ill
U
بیمار
woozy
U
بیمار
sick
U
بیمار
ill-
U
بیمار
sickest
U
بیمار
wooziest
U
بیمار
woozier
U
بیمار
out-patient
U
بیمار سرپائی
out-patients
U
بیمار سرپائی
psyho
U
بیمار روانی
outpatient
U
بیمار سرپایی
maniac
U
بیمار مانیایی
maniacs
U
بیمار مانیایی
dangeously sick
U
سخت بیمار
psychotic
U
بیمار روانی
love sick
U
بیمار عشق
podagric
U
بیمار نقرس
look for
U
بیمار بودن
patient
U
بیمار مریض
languideyes
U
چشمان بیمار
sick nurse
U
پرستار بیمار
patients
U
بیمار مریض
inpatient
U
بیمار بستری
psychopaths
U
بیمار روانی
sickrooms
U
اتاق بیمار
psychopath
U
بیمار روانی
sickroom
U
اتاق بیمار
sick industry
U
صنعت بیمار
sick of love
U
بیمار عشق
homesick
U
بیمار وطن
unhealthy
U
غیر سالم بیمار
languishing
U
بیمار عشق شدن
languishes
U
بیمار عشق شدن
in-patient
U
بیمار بستریدر بیمارستان
you will become sick
U
شما بیمار میشوید
languished
U
بیمار عشق شدن
happy go lucky
U
اسان گذران بیمار
languish
U
بیمار عشق شدن
carer
U
مراقبو تیماردار بیمار
outpatient
U
بیمار سرپایی بیمارستان
bedpans
U
لگن بیمار بستری
bedpan
U
لگن بیمار بستری
in-patients
U
بیمار بستریدر بیمارستان
The patient went off in a faint
U
بیمار غش کرد ( از حال رفت )
strecher
U
تخت روان حمل بیمار
rehabilitant
U
بیمار یا معلول درحال نوتوانی
The patients hrart stopped beating.
U
قلب بیمار از کار افتاد ( ایستاد )
packing sheet
U
حوله ترکه بتن بیمار بپیچند
Smoking makes you ill and it is also expensive.
U
سیگار کشیدن شما را بیمار می کند و این همچنین گران است.
eliza
U
برنامهای که مباحثه یک بیمار را بایک متخصص بیماریهای دماغی شبیه سازی میکند
antifebrine
U
داروی تب بر
febrifnge
U
داروی تب بر
pyretic
U
داروی تب بر
antipyretic
U
داروی تب بر
pulmonic
U
داروی شش
narcitic
U
داروی مخدر
anticonvulsive
U
داروی ضد تشنج
antidepressant
U
داروی ضد افسردگی
bute
U
داروی ضد درد
anesthetic
U
داروی بیحسی
sedative
U
داروی مسکن
antiparalytic
U
داروی ضدفلج
digestant
U
داروی گوارنده
ataraxic
U
داروی مسکن
eyewash
U
داروی چشم
antihistamine
U
داروی ضد هیستامین
obstruent
U
داروی قابض
pain killer
U
داروی درد کش
eye wash
U
داروی چشم
antidepressive
U
داروی ضد افسردگی
aperient
U
داروی ملین
ataractic
U
داروی مسکن
nepenthes
U
داروی غمزدا
nepenthe
U
داروی غمزدا
sedatives
U
داروی مسکن
antimanic ru
U
داروی ضد شیدایی
haematogen
U
داروی خون زا
galenical
U
داروی گیاهی
galactopoietic
U
داروی شیرزا
downers
U
داروی مسکن
jalap
U
داروی مسهل
downer
U
داروی مسکن
anorexic
U
داروی اشتها کم کن
liverwort
U
داروی جگر
wormseed
U
داروی ضد کرم
tickicide
U
داروی کنه کش
wormroot
U
داروی ضد کرم
patent medicines
U
داروی اختصاصی
relaxant
U
داروی بیحالی
pep pill
U
داروی انگیزان
gossypium
U
داروی فشار
roborant
U
داروی نیروبخش
stimulant drug
U
داروی محرک
drug
U
داروی مخدر
drugged
U
داروی مخدر
drugging
U
داروی مخدر
drugs
U
داروی مخدر
psychedelic
U
داروی توهم زا
pep pills
U
داروی انگیزان
rubella
U
داروی محمره
anodyne
U
داروی دردزا
patent medicine
U
داروی اسپسیالیته
cholagogue
U
داروی زرداب کش
patent medicine
U
داروی اختصاصی
toxicant
U
داروی سمی
depilatory
U
داروی ازاله مو
cephalalgic
U
داروی سردرد
all heal
U
داروی هردرد
anesthetic
U
داروی بیهوشی
patent medicines
U
داروی اسپسیالیته
vomitoryt
U
داروی قی اور
psychoactive drug
U
داروی روانگردان
psoric
U
داروی جرب
allheal
U
داروی هر درد
miticide
U
داروی موش کش
corrobrant
U
داروی نیروبخش
carminative
U
داروی ضد نفخ
An apple a day keeps the doctor away.
<proverb>
U
با خوردن یک سیب هر روز نیازی به دکتر نیست.
[چونکه آدم دیگر بیمار نمی شود]
escharotic
U
داروی سوزاننده یا خشکاننده
anaesthesia
U
بی حسی داروی بیهوشی
permissible dosage
U
میزان داروی مجاز
salve
U
داروی تسکین دهنده
anaesthetics
U
بی حسی داروی بیهوشی
overdoses
U
داروی بیش از حد لزوم
anesthetics
U
بی حسی داروی بیهوشی
splenetic
U
اسپرزی داروی اسپرز
sudatory
U
داروی عرق اور
ataraxic
U
داروی ارام کننده
elixir of life
U
داروی زندگی بخش
anaesthetic
U
بی حسی داروی بیهوشی
astringent
U
سفت داروی قابض
injection
U
داروی تزریق کردنی
ataractic
U
داروی ارام کننده
overdose
U
داروی بیش از حد لزوم
vomitive
U
برگرداننده داروی قی اور
emetic
U
داروی استفراغ اور
downers
U
داروی خواب آور
alleviative
U
داروی تسکین دهنده
panaceas
U
داروی همه درد
cure-all
U
داروی همه درد
panacea
U
داروی همه درد
cure-alls
U
داروی همه درد
ophthalmic
U
داروی چشم درد
soporific
U
داروی خواب اور
downer
U
داروی خواب آور
acopon
U
داروی نیرو بخش
patent medicines
U
داروی ثبت شده
anti-histamine
U
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
psychedelic
U
داروی روان گردان
patent medicine
U
داروی ثبت شده
anti-histamines
U
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
antihistamines
U
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
dope
U
اگاهی داروی مخدر
dopes
U
اگاهی داروی مخدر
narcitic
U
داروی خواب اور
truth drug
U
داروی کشف حقیقت
antiphlogistic
U
داروی اماس نشان
haemostatic
U
داروی خون بند
parturifacient
U
داروی درد تند کن
aphrodisiac
U
داروی مقوی غرایزجنسی
aphrodisiacs
U
داروی مقوی غرایزجنسی
narcotism
U
اثر داروی مخدر
emetics
U
داروی استفراغ اور
tranquilizer
U
داروی تسکین دهنده
detergent
U
داروی پاک کننده
restrictive
U
داروی پیش گیر
detergents
U
داروی پاک کننده
odontalgic
U
داروی دندان درد
psychoactive drug
U
داروی فعال کننده روان
psychomotor stimulant
U
داروی محرک روانی- حرکتی
vulnerary
U
بهبود دهنده داروی زخم
hydragogue
U
داروی پیشاب اور یادافع اب
elaterium
U
داروی مسهل که ازشیره خرخیارمیسازند
sympathomimetic drug
U
داروی برانگیزنده دستگاه سمپاتیک
styptic
U
داروی بند اور خون
galenical
U
دوای نباتی داروی جالینوسی
disinfectant
U
داروی ضد عفونی ماده گندزدا
sternutator
U
داروی عطسه واشک اور
calefacient
U
داروی گرم کننده گرمی ده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com