Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 62 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
medic
U
دارویی طبیب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to go to this doctor and that
U
پیش این طبیب وان طبیب رفتن
peahen
U
طبیب طب
aesculapian
U
طبیب
esculapian
U
طبیب
peahens
U
طبیب طب
physician
U
طبیب
physicians
U
طبیب
certificate of a doctor
U
تصدیق طبیب
coroner
U
طبیب قانونی
medico
U
پزشک طبیب
coroners
U
طبیب قانونی
medical examiner
U
طبیب قانونی
crocuses
U
طبیب شارلاتان
crocus
U
طبیب شارلاتان
witch doctors
U
جادو گر و طبیب
witch doctor
U
جادو گر و طبیب
leeches
U
زالو انداختن طبیب
leech
U
زالو انداختن طبیب
general practitioner
U
طبیب امراض عمومی
syphilologist
U
طبیب متخصص کوفت
syphilologist
U
طبیب ویژه گرسفلیس
medicamental
U
دارویی
pharmacological
U
دارویی
officinal
U
دارویی
medicinal
U
دارویی
An apple a day keeps the doctor away.
<proverb>
U
غذای خوب طبیب را فراری می دهد.
drug dependency
U
وابستگی دارویی
chemotherapy
U
درمان دارویی
drug addiction
U
اعتیاد دارویی
phamaceutical chemistry
U
شیمی دارویی
medicate
U
دارویی کردن
medics
U
مواد دارویی
nepenthes
U
دارویی که غم را از بین میبرد
pharmaceutical
U
دارویی وابسته به داروسازی
pharmaceutic
U
دارویی وابسته به داروسازی
haematic
U
دارویی که درخون موثراست
pharmaceuticals
U
دارویی وابسته به داروسازی
medicals
U
مواد دارویی و پزشکی
biologic
U
ماده دارویی وحیاتی
chemical
U
ماده شیمیایی دارویی
chemicals
U
ماده شیمیایی دارویی
luke
U
نام طبیب پولس رسول که انجیل لوقا بدومنسوب است
dispensatory
U
کتاب ترکیبات دارویی داروخانه
syrup
U
محلول غلیظ قندی دارویی
syrups
U
محلول غلیظ قندی دارویی
acetum
U
استخراج عصاره ازگیاهان دارویی
sirup
U
محلول غلیظ قندی دارویی
physic garden
U
باغ گیاهان طبی یا دارویی
nervine
U
دارویی که پی ها را ارام سازدیا نیرودهد
pastilles
U
قرص دارویی که روی ان شیرینی باشد
haematogen
U
دارویی که برای چاره کم خونی میدهند
pastile
U
قرص دارویی که روی ان شیرینی باشد
pastil
U
قرص دارویی که روی ان شیرینی باشد
palliative
U
مسکن دارویی که موقتاناخوشی ای راسبک سازد
palliatives
U
مسکن دارویی که موقتاناخوشی ای راسبک سازد
pastille
U
قرص دارویی که روی ان شیرینی باشد
hemostat
U
اسباب یا دارویی برای بند اوردن خونریزی
orthopaedy
U
معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
ipomoea
U
حنس نیلوفر پیچ که برخی گیاهان دارویی نیز همچون جلب و جزو ان هستند
LSD
U
لیسرجیک اسید دی اتیل آمید
[دارویی توهم زا که در برخی باعث بروز حال عرفانی میشود]
nostrum
U
دارویی که علاج هر درد باشد علاج هر چیز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com