English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 169 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Now I'm starting to believe it. U دارم یواش یواش قبولش میکنم.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
slugs U یواش یواش وکرم واربیهوده وقت گذراندن
slug U یواش یواش وکرم واربیهوده وقت گذراندن
slugged U یواش یواش وکرم واربیهوده وقت گذراندن
Easy does it . U یواش یواش ( آرام وبدون عجله )
I wI'll gradually get used to it . U یواش یواش عادت خواهم کرد
slows U یواش
slowed U یواش
slower U یواش
slowest U یواش
slowing U یواش
slow U یواش
Speak in a low voice . Spead slowly . U یواش حرف زدن
To speak in a low voice. U آهسته صحبت کردن ( با صدای کوتاه ،یواش )
sottovoce U صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
I'm working on it. U دارم روش کار میکنم.
request modify U درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
iam p to of knowing him U از اشنایی او افتخار دارم افتخار دارم که او را می شناسم
iam proud to know him U از شناسایی او افتخار دارم افتخار دارم که او رامیشناسم
i suppose so U گمان میکنم
i wonder he did not catch cold U تعجب میکنم
I'd like to think that ... U من فرض میکنم که ...
really U احساس میکنم
i wonder at him U از دست او تعجب میکنم
i will note it down U یاد داشت میکنم
please take a seat U خواهش میکنم بفرمایید
i have got him on my brain U همیشه به اوفکر میکنم
I'm proud of you. U من بهت افتخار میکنم.
I'll let you know when the time comes ( in due time ) . U وقتش که شد خبر میکنم
Looking forward to it U پیشبینی اش میکنم [میشود]
anticipating it U پیشبینی اش میکنم [میشود]
I am just passing through. از اینجا عبور میکنم.
Have a seat, please! U خواهش میکنم بفرمایید !
i suspect him to be a liar U گمان میکنم دروغگو باشد
i imagine he is my friend U من تصور میکنم او دوست من است
Am I right in thinking ... U آیا درست فکر میکنم که ...
i imagine him to be my friend U من تصور میکنم که او دوست من است
I've got the munchies. U یکدفعه احساس گرسنگی میکنم.
my sentiment toward him U انچه من راجع باواحساس میکنم
i rely or your secrecy U من به رازداری شما اطمینان میکنم
Am I right in assuming that ...? U آیا درست فرض میکنم که ...
Please take that bag. خواهش میکنم آن کیف را برایم بیاورید.
I think there is a mistake in the bill. من فکر میکنم اشتباهی در صورتحساب هست.
Please take my suitcase. خواهش میکنم چمدانم را برایم بیاورید.
now nonsense now U خواهش میکنم چرند گفتن رابس کن
I am leaving early in the morning. من صبح زود اینجا را ترک میکنم.
Have a seat, please! U خواهش میکنم روی صندلی بشینید!
I'm putting you through now. U شما را الان وصل میکنم. [در مکالمه تلفنی]
I think we are out of the woods. <idiom> U فکر میکنم، بدترین بخشش رو پشت سر گذاشتیم.
Ah, what the heck! U اه مهم نیست! [اه با وجود این کار را میکنم!]
Please take this luggage. خواهش میکنم این اسباب و اثاثیه را برایم بیاورید.
My name is "Oliver Pit" and live in Berlin. U اسم من الیور پیت هست و در برلین زندگی میکنم.
Please send me information on ... U خواهش میکنم اطلاعات را برایم در مورد ... ارسال کنید.
I assume that you did read this article. U من فرض میکنم که شما این مقاله را خوانده اید.
would you mind ringing U اگر زحمت نیست خواهش میکنم زنگ را بزنید
I premise that you did read this article. U من فرض میکنم که شما این مقاله را خوانده اید.
I'll take a leap of faith. U من آن را باور میکنم [می پذیرم] [چیزی نامشهود یا غیر قابل اثبات]
I'm doing it on my own account, not for anyone else. U این را من فقط بابت خودم میکنم و نه برای کسی دیگر.
I'll call him tomorrow - no, on second thoughts, I'll try now. U من فردا با او [مرد] تماس خواهم گرفت - پس ازفکربیشتری، من همین حالا سعی میکنم.
I have a carton of cigarettes U من یک ... دارم.
I have a question. U من یک سئوال دارم.
I need my e U من دوست دارم
I agree. U قبول دارم.
I have a headache. U من سر درد دارم.
I'm in doubt about it. U من بهش شک دارم.
I'm in a hurry. من عجله دارم
i maintain U عقیده دارم که ...
i intend to stay here U خیال دارم که ...
it is in my recollection U یاد دارم
I want to have a word with you . I want you . U کارت دارم
my a is 0 years U من 04سال دارم
own a house U خانهای دارم
I am standing by you . I am right behind you . U هوایت را دارم
i wish to stay here U میل دارم ...
close the door please U خواهش دارم
I'm in a hurry. من عجله دارم.
I have tobacco. من یک توتون دارم.
i yearn for U ارزوی استراحت دارم
I have a pain in my chest. U سینه درد دارم
iam ill bested U موقعیت بدی دارم
I believe in God. U من به خدا ایمان دارم.
I feel like throwing up. <idiom> U دارم بالا میارم.
I feel nauseated. U حالت تهوع دارم.
i am rials in pocket U سه ریال در جیب دارم
I am over 50 years old. U من ۵۰ سال بیشتر دارم.
i stand to it that U جدا عقیده دارم که
i am purposed to go U در نظر دارم بروم
i am purposed to go U قصد دارم بروم
i am on the wrong side of 0 U من بیش از 05 سال دارم
i am famishing U از گرسنگی دارم می میرم
i am busy at the moment U اکنون کار دارم
I am positive that ... U من اطمینان کامل دارم که ...
i am reluctant to go U اکراه دارم از رفتن
i have a hunch that U سخت گمان دارم که
i humbly request that U خواهش عاجزانه دارم که ...
i have a suit to the shah U به شاه عرض دارم
i have a silk rug Štoo U یک قالیچه ابریشمی هم دارم
i have a hunch that U بیم یافن ان دارم که ...
I am staying at the hotel. U در هتل منزل دارم.
I owe her a grudge U حق دارم که با اولج باشم
I am deae beat . I am tired out . U از خستگی دارم غش می کنم
I am in a great hurry . I am pressed for time . U خیلی عجله دارم
I have an appointment with the dentist. U با دندانساز قرار دارم
I have a credit card. من کارت اعتباری دارم.
I'm on a diet. من رژیم غذایی دارم.
I have cigar U من یک سیگار برگ دارم.
I am beginning to realize ( understand ) . U کم کم دارم متوجه می شوم
I like it. U دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
I have a date with my fiandee. U با نامزدم قرار ملاقات دارم
I am very busy today . U امروز خیلی کار دارم
i have a suit to the shah U عریضه برای شاه دارم
i intend to stay here U قصد دارم اینجا بمانم
i have worse to tell you U بدتر از این دارم که بشمابگویم
It pleases me. U دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
i heed your help U به مساعدت شما احتیاج دارم
i own to having done it U اقرار دارم که ان کار را کرده ام
thank tou for that book U خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
I love her with my whole being . U با تمام وجود دوستش دارم
i have come on business U کاری دارم اینجا امدم
please dont forget it U خواهش دارم فراموش نکنید
do tell me U خواهش دارم بمن بگویید
much as I'd like to <idiom> U با اینکه اینقدر دوست دارم
I would like to know the truth. U من دوست دارم که واقعیت رو بدونم.
I have to study U من درس دارم به همین خاطر کم میمونم
I'll need a plot of land . U یک قطعه زمین لازم دارم
I live a very regular life . U زندگی خیلی منظمی دارم
He owes me some money. U از او پول می خواهم (طلب دارم )
i am in a hurry for it U عجله دارم یا در شتاب هستم
I have all kinds of problems. U هزار جور گرفتار ؟ دارم
I am thinding of going to Europe. U خیال دارم به اروپ؟ بروم
I am going on twenty. U دارم می روم توی 20سالگی ؟
I have a steady monthly income. U درآمد ماهیانه ثابتی دارم
I would like to learn the truth. U من دوست دارم از واقعیت مطلع بشوم.
i life that better U انرا بیشتر از همه دوست دارم
i insist that he is innocent U جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
i insist on his innocence U جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
I intend to buy a car . U خیال دارم یک ماشین ( اتوموبیل ) بخرم
i have as many books as you U کتاب شما دارید منهم دارم
i p to arrange an intrriew U قصد دارم که مصاحبهای ترتیب دهم
i please to do it U خوش دارم که این کار را بکنم
i rely solely on god... U تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
I am looking for work ( ajob). U دارم دنبال کار( شغل ) می گردم
pray consider my case U خواهش دارم بکار من رسیدگی کنید
I'm sure we can come to some arrangement. U من اطمینان دارم که ما می توانیم به توافقی برسیم .
I'm starving [to death] . U از گرسنگی دارم میمیرم. [اصطلاح مجازی]
I have a position ( post ) of great responsibility in this company . U دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
I am working here non-stop. U یک بند دارم اینجا کار می کنم
I have a son your age. U پسری دارم بسن ( وسال) شما
My clothes are a witness to my poverty. U لباسی که بتن دارم شاهد فقر است
I have a free hand in this matter. U دراینکار دستم باز است ( اختیارات دارم )
Could I have a word with you ? U عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
i intend my son for the bar U خیال دارم پسرم را بگذارم وکالت کند
Can I go earlier today, just as a special exception? U اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
I work in a bank, or more precisely at Melli Bank. U من در بانک کار میکنم یا دقیقتر بگویم در بانک ملی.
Is there enough time to change trains? U آیا برای تعویض قطار وقت کافی دارم؟
From your lips to God's ears! <idiom> U امیدوارم که حق با شما باشد، اما من کمی شک و تردید دارم.
I have got into a jam . Iam in a tight corner . I am in a bad fix. U بد طوری گیر کرده ام ( دروضع سختی قرار دارم )
i insist on your being present U جدا` عقیده دارم که شما بایدحضور داشته باشید
iam impatient to go U دلم شور میزند که بروم شتاب دارم برفتن
i am thankful to god U خدا را شکر میکنم خدا را شکرانه میگویم
I am in the habit of sleeping late on Friday mornings. U عادت دارم جمعه ها صبح دیر از خواب بیدار می شوم
AFAIK U خلاصه عبارت انگلیسی: تا آنجایی که خبر دارم که در ایمیل یا چت استفاده می شود
pan- U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pans U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
it is not t. U برای این نیست که من این یکی را ازان بیشتردوست دارم
state tiger U در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
i suffer from headache U سردرد دارم دچار سردرد هستم
I like to be friends with you. U من دوست دارم با تو دوست باشم.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com