Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
polygastric
U
دارای چندین معده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
multivalent
U
دارای چندین قدر چندین بنیانی
polygenetic
U
دارای چندین نیا یا چندین تخم
gastroscope
U
اسباب معاینه داخلی معده وسیله مشاهده داخل معده
multilineal
U
دارای چندین خط
multivocal
U
دارای چندین معنی
multicoloured
U
دارای چندین رنگ
polymerous
U
دارای چندین جزء
variform
U
دارای چندین شکل
polygenetic
U
دارای چندین مبدا
multifoliate
U
دارای چندین برگچه
varriform
U
دارای چندین شکل گوناگون مختلف الشکل
polygenist
U
کسیکه عقیده داردبشر دارای چندین مبدابوده است
Family prayer rug
U
فرش محرابی صف گونه
[اینگونه بافت ها دارای چندین محراب قرینه بوده و بیشتر بصورت گلیم بافته می شود.]
campus environment
U
محل بزرگی که چندین اتصال کاربر با چندین شبکه دارد مثل دانشگاه یا بیمارستان
communication
U
پردازندهای که شامل چندین تابع handshaking وتشخیص خطا برای چندین اتصال بین وسایل است
tummies
U
معده
stomachs
U
معده
tummy
U
معده
kyte
U
معده
stomach
U
معده
stomached
U
معده
the inner man
U
معده
stomaching
U
معده
foul stomach
U
معده پر
orifice of the stomack
U
معده
maw
U
معده
gastric ulcer
U
زخم معده
craw
U
معده جانور
gastritis
U
ورم معده
rot gut
U
معده خراب کن
gastroptosis
U
سقوط معده
cardialgia
U
دردفم معده
gastritis
U
اماس معده
gastritis
U
التهاب معده
gastrolith
U
سنگ معده
gastric juice
U
شیره معده
collywobbles
U
درد معده
maw
U
حفره معده
stomach pumps
U
تنقیهی معده
stomach pump
U
تنقیهی معده
cramp of stomach
U
درد معده
antacid
U
ضداسید معده
gastroscopy
U
معاینه معده
heartburn
U
سوزش معده
stomachache
U
درد معده
epigastrium
U
روی معده
pyrosis
U
سوزش معده
f.of the stomach
U
ته یاقعر معده
saburra
U
اخلاط معده
pneumogastric nerve
U
پی با عصب شش و معده
stomach upset
U
ناراحتی معده
[پزشکی]
gastro enteritis
U
اماس معده وروده
antacid
U
دوای ضد ترشی معده
ascarid
U
کرم معده اسکاریس
gastroptosis
U
پایین افتادن معده
breadbasket
U
معده ناحیه حاصلخیز
psalterium
U
معده سوم نشخوارکنندگان
gastroenteritis
U
ورم معده و رودهها
abdominal pain
U
معده درد
[پزشکی]
tummy upset
[coll.]
U
ناراحتی معده
[پزشکی]
upset stomach
U
ناراحتی معده
[پزشکی]
indigestion
U
ناراحتی معده
[پزشکی]
dyspepsy
U
ناراحتی معده
[پزشکی]
gastrointestinal
U
مربوط به معده و روده
stomach pain
U
معده درد
[پزشکی]
gastroenteritis
U
التهاب معده و رودهی باریک
gastroenterology
U
مطالعه معده و روزده وبیماریهای ان
gastric fever
U
تب معدهای یارودهای حمای معده
mesogaster
U
معده بند ناحیه ناف
gastroenterologist
U
متخصص بیماریهای معده وروده
solar plexus
U
شبکه عصبی ناحیه زیر معده
peptic gland
U
دژ پبهی که شیره معده از ان تراوش میکند
ingestion
U
قورت دادن داخل معده کردن
mesogaster
U
پردهای که معده رابدیوارعقبی شکم می پیوند د
gastrectomy
U
عمل برداشتن تمام یا قسمتی از معده
gastro enteric
U
وابسته به معده وروده معدی امعائی
achlorhydria
U
فقدان اسید کلریدریک درشیرهء معده
gastrin
U
هورمونی که موجب ترشح شیره معده میگردد
pepsin
U
پپسین انزیم گوارنده پروتئین درشیره معده
pepsine
U
پپسین انزیم گوارنده پروتئین درشیره معده
lavage
U
انجدان رومی شستشوی معده یازخم شستشو دادن
rollover
U
صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
ulcer
U
زخم معده قرحه دار کردن یا شدن ریش کردن
ulcers
U
زخم معده قرحه دار کردن یا شدن ریش کردن
multipoint
U
با چندین خط وط
multiple
U
چندین
Several persons ( people ).
U
چندین تن
several
U
چندین
ten
U
چندین
multifold
U
چندین
lot
U
چندین
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
dozens of times
U
چندین بار
many times
U
چندین بار
over again
U
چندین بار
various
U
چندتا چندین
over and over again
U
چندین بار
manyfold
U
چندین مرتبه
over and over
U
چندین بار
many
U
چندین بسا
time and again
U
چندین بار
multivincular
U
چندین پیوندی
multicolour
U
با چندین رنگ
multivalve
U
چندین دریچهای
several thousands
U
چندین هزار
many books
U
چندین کتاب
many a time
U
چندین بار
manifold copies
U
چندین نسخه
a lot of times
<adv.>
U
چندین بار
frequently
<adv.>
U
چندین بار
many times
<adv.>
U
چندین بار
often
<adv.>
U
چندین بار
oft
[archaic, literary]
<adv.>
U
چندین بار
on any number of occasions
<adv.>
U
چندین بار
alternates
U
چندین بار
alternated
U
چندین بار
regularly
[often]
<adv.>
U
چندین بار
alternate
U
چندین بار
for reasons
U
به چندین دلیل
on several occasions
U
در چندین وهله
pooh bah
U
صاحب چندین مقام
multitasking
U
اجرای چندین کار
Many years passed .
U
چندین سال گذشت
polyphonous
U
نماینده چندین صدا
multistorey
U
ساختمان چندین طبقه
He received several bullet wounds
U
چندین تیربه اوخورد
polyphonic
U
نماینده چندین صدا
master key
U
کلید چندین قفل
master keys
U
کلید چندین قفل
floscular
U
مرکب از چندین گلچه
multi tasking
U
اجرای چندین کار
multiplicate
U
چندین نسخه برداشتن از
A multi-storey building.
U
ساختمان چندین طبقه
high-rise
U
ساختمان چندین اشکوبه
swarm
U
چندین اشکال برنامه
ends
U
در انتها یا پس از چندین مشکل
cluster-block
U
چندین طبقه آپارتمان
end
U
در انتها یا پس از چندین مشکل
swarmed
U
چندین اشکال برنامه
swarms
U
چندین اشکال برنامه
integration
U
انجام چندین عمل با هم
ended
U
در انتها یا پس از چندین مشکل
group
U
جمع کردن چندین وسیله با هم
heteronomous
U
روینده تحت چندین قانون
group
U
جمع اوری چندین چیز با هم
flanker
U
[یکی از چندین گوشه ساختمان]
skeleton key
U
کلیدی که چندین قفل را بازکند
skeleton keys
U
کلیدی که چندین قفل را بازکند
multi disk
U
مربوط به چندین نوع دیسک
multipoint
U
اتصال چندین باره به یک خط یا یک کامپیوتر
cornet a pistons
U
یکجورسازشیپوری که چندین دکمه دارد
Several pages have been torn out.
U
چندین صفحه اش پاره شده
Several cars collided.
U
چندین اتوموبیل بهم خوردند
broadcasts
U
ارسال داده به چندین گیرنده 2-
groups
U
جمع کردن چندین وسیله با هم
broadcast
U
ارسال داده به چندین گیرنده 2-
groups
U
جمع اوری چندین چیز با هم
polygenous
U
از چندین جورخاره درست شده
idiomorphic
U
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
Several engineeres were removed from office.
U
چندین مهندس از کار بر کنار شدند
multiplex
U
ترکیب چندین پیام در یک رسانه ارسال
complicated
U
با چندین بخش یا مشکل برای فهمیدن
combination
U
چندین چیز که با هم ترکیب شده اند
i wrote letter a letter
U
چندین کاغذ پشت سرهم نوشتم
paralleled
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
broadcasts
U
پیام یا دادهای که به چندین کاربر ارسال شود
paralleling
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallelled
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallel
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
broadcasts
U
شبکه ارسال داده به چندین دریافت کننده
broadcast
U
پیام یا دادهای که به چندین کاربر ارسال شود
manifolder
U
ماشینی که چندین تسخه باکاغذ بر گردان بر میدارد
conditional
U
مین کننده وقوع چندین کار مشخص
broadcast
U
شبکه ارسال داده به چندین دریافت کننده
manifold writer
U
ماشینی که چندین نسخه باکاغذ برگردان بر میدارد
parallelling
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
bounced
U
برخورد چندین کلید در اثر تنظیم غلط
parallels
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
common
U
متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
commoners
U
متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
commonest
U
متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
array
U
آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
arrays
U
آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
bounce
U
برخورد چندین کلید در اثر تنظیم غلط
bounces
U
برخورد چندین کلید در اثر تنظیم غلط
isotropic solutions
U
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped
U
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
parallels
U
کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
gulps
U
گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com