Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
mammillate
U
دارای پستان یا پستانک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mammilate
U
دارای پستان
bosom
U
دارای پستان شدن
bosoms
U
دارای پستان شدن
bosomy
U
دارای پستان برجسته
mammilary
U
دارای برامدگیهای پستان مانند
mastectomies
U
پاره کردن وبرداشتن پستان یا قسمتی از پستان
mastectomy
U
پاره کردن وبرداشتن پستان یا قسمتی از پستان
breasts
U
نوک پستان هرچیزی شبیه پستان
breast
U
نوک پستان هرچیزی شبیه پستان
mammillary
U
پستان مانند بصورت پستان
mammiform
U
پستان مانند بصورت پستان
mammilate
U
یا پستانک
garget
U
پستانک
teats
U
پستانک
teat
U
پستانک
blow torch
U
پستانک
blowhole
U
پستانک
papilla
U
پاپیل پستانک
soldering torch
پستانک لحیمکاری
welding torch
U
پستانک جوش
nipple
U
پستانک مخصوص شیربچه
nipples
U
پستانک مخصوص شیربچه
pacifier
U
تسکین دهنده پستانک
pacifiers
U
تسکین دهنده پستانک
feeders
U
رود فرعی بطری پستانک دار
feeder
U
رود فرعی بطری پستانک دار
mamma
U
پستان
breasts
U
پستان
Milky Way
U
پستان زن
sebesten
U
سگ پستان
mammilliform
U
پستان
breast
U
پستان
mammilary
U
پستان
full breasted
U
بزرگ پستان
breast-fed
U
با پستان شیردادن
breast-feed
U
با پستان شیردادن
nipples
U
نوک پستان
mammila
U
نوک پستان
breast-feeds
U
با پستان شیردادن
chesty
U
درشت پستان
plumper
U
پستان مصنوعی
mammary
U
مربوط به پستان
nipple
U
نوک پستان
wean
U
از پستان گرفتن
weaned
U
از پستان گرفتن
weans
U
از پستان گرفتن
dug
U
نوک پستان
to suck milk
U
پستان مکیدن
mastitis
U
ورم پستان
mastodynia
U
پستان درد
mastoid
U
پستان مانند
bra
U
پستان بند
papilla
U
نوک پستان
teat
U
نوک پستان
garget
U
اماس پستان
bras
U
پستان بند
garget
U
پستان درد
teats
U
نوک پستان
bosomy
U
پستان مانند
brassieres
U
پستان بند
brassiere
U
پستان بند
mammalgia
U
پستان درد
bodices
U
پستان بند
pap
U
نوک پستان
bodice
U
پستان بند
falsie
U
لایی پستان بند
tits
U
دختریازن نوک پستان
breast-feeds
U
شیر پستان دادن
mastodynia
U
پستان مانند پستانی
breast-feed
U
شیر پستان دادن
acromastitis
U
اماس نوک پستان
breast-fed
U
شیر پستان دادن
teats
U
شبیه نوک پستان
mastitis
U
اماس غدههای پستان
mammary gland
U
دژپیه یا غده پستان
nipple
U
ازنوک پستان خوردن
udder
U
پستان گاو و مانند ان
udders
U
پستان گاو و مانند ان
teat
U
شبیه نوک پستان
tit
U
دختریازن نوک پستان
nipples
U
ازنوک پستان خوردن
pap
U
هر چیزی شبیه نوک پستان
mammila
U
اندام یا چیز دیگرکه مانند پستان باشد
falsie
U
پارچه یالاستیکی که بشکل پستان ساخته اند و درپستان بند کارمیرود
She is laying a guilt trip on
[is guilt-tripping]
me for not breast feeding.
U
او
[زن]
به من احساس گناه کاربودن میدهد چونکه من
[به او]
شیر پستان نمی دهم.
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic
U
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped
U
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
U
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Indo-persian rug
U
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored
U
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous
U
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic
U
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winy
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl
U
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
iodic
U
دارای ید
footy
U
دارای پا
fraught with
U
دارای
trilinear
U
دارای سه خط
three legged
U
دارای سه پا
odoriferous
U
دارای بو
three-legged
U
دارای سه پا
glochidiate
U
دارای مو
bilabiate
U
دارای دو لب
indued with charm
U
دارای فریبندگی
convenient
<adj.>
U
دارای مزیت
in power
U
دارای اختیارات
instinct with force
U
دارای زور
diplopodous
U
دارای هزار پا
insectile
U
دارای حشره
dipetalous
U
دارای دوگلبرگ
inflorescent
U
دارای گل اذین
dimorphic
U
دارای دو شکل
dimply
U
دارای فرورفتگی
functional
<adj.>
U
دارای مزیت
crepitant
U
دارای صدای خش خش
cretaceous
U
دارای گچ فراوان
cuspidal
U
دارای برامدگی
dartrous
U
دارای تبخال
declinatory
U
دارای تمایل
utilitarian
[useful]
<adj.>
U
دارای مزیت
intercommunicate
U
دارای مراوده
diandrous
U
دارای دوپرچم
dichotomous
U
دارای دو بخش
proper
<adj.>
U
دارای مزیت
practical
<adj.>
U
دارای مزیت
practicable
<adj.>
U
دارای مزیت
innervate
U
دارای پی کردن
copperbottomed
U
دارای ته مسی
dipolar
U
دارای دو قطب
foliolate
U
دارای برگچه
ill neighboured
U
دارای همسایه بد
humous
U
دارای موادالی
homolographic
U
دارای قرینه
hexameter
U
دارای شش وزن
heterogamous
U
دارای مادگی ها
hearted
U
دارای قلب ...
appropriate
[for an occasion]
<adj.>
U
دارای مزیت
haired
U
دارای موی ...
valuable
<adj.>
U
دارای مزیت
geniculate
U
دارای زانویی
glanduliferous
U
دارای غد دکوچک
floaty
U
دارای اب نشین کم
ill neighboured
U
دارای محیط بد
dipteran
U
دارای دو بال
dolose
U
دارای قصدجرم
double tongued
U
دارای دوقول
dyslogistic
U
دارای خاطرات بد
in force
U
دارای اعتبار
in flower
U
دارای شکوفه
entitative
U
دارای وجودخارجی
in defect
U
دارای کاستی
far reaching
U
دارای اثرزیاد
febile
U
دارای حالت تب
monometallic
U
دارای یک فلز
feldspathic
U
دارای فلدسپار
fibrinous
U
دارای مودلیفی
glary
U
دارای تشعشع
prurient
U
دارای فکرشهوانی
bodily
U
دارای بدن
adjuvant
<adj.>
U
دارای مزیت
administrable
<adj.>
U
دارای مزیت
assistant
<adj.>
U
دارای مزیت
auxiliary
<adj.>
U
دارای مزیت
helping
<adj.>
U
دارای مزیت
overlapping
U
دارای اشتراک
hook-nosed
U
دارای بینی کج
divan
U
دارای دوفرفیت
divans
U
دارای دوفرفیت
privileged
U
دارای امتیاز
hectic
U
دارای تب لازم
behinds
U
دارای پس افت
behind
U
دارای پس افت
ambivalence
U
دارای دو جنبه
isometrics
U
دارای یک میزان
isometric
U
دارای یک میزان
bifocals
U
دارای دو کانون
bifocal
U
دارای دو کانون
hook nosed
U
دارای بینی کج
electives
U
دارای حق انتخاب
melodic
U
دارای ملودی
melodious
U
دارای ملودی
synonymous
U
دارای تشابه
synonymous
U
دارای ترادف
stilted
U
دارای چوب پا
energetic
U
دارای انرژی
portentous
U
دارای فال بد
deadbeats
U
دارای سکون
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com