English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
testate U دارای وصیت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
testacy U دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
Other Matches
wills U وصیت وصیت نامه
willed U وصیت وصیت نامه
will U وصیت وصیت نامه
injunction U وصیت
testaments U وصیت
bequest U وصیت
bequests U وصیت
testament U وصیت
injunctions U وصیت
intestate U بدون وصیت
testate U وصیت کرده
possessory will U وصیت تملیکی
make a will U وصیت کردن
make one's will U وصیت کردن
wills U وصیت وصایا
willed U وصیت وصیتنامه
willed U وصیت وصایا
willed U وصیت کردن
universal legacy U وصیت مطلق
will U وصیت وصیتنامه
wills U وصیت وصیتنامه
will U وصیت وصایا
will U وصیت کردن
making a will U وصیت کردن
nuncupative will U وصیت شفاهی
testament U وصیت نامه
bequeathing U وصیت کردن
testamentary U مطابق با وصیت
he died intestate U بی وصیت مرد
bequeathed U وصیت کردن
bequeath U وصیت کردن
testator U وصیت کننده
hand down <idiom> U وصیت کردن
bequeaths U وصیت کردن
contractual will U وصیت عهدی
intestate U متوفای بی وصیت
testaments U وصیت نامه
to make one's will U وصیت کردن
wills U وصیت کردن
testamentary U وصیت شده
intestacy U نداشتن وصیت نامه
testament U تدوین وصیت نامه
willed U با وصیت واگذارکردن خواستن
testamentary U وابسته به وصیت نامه
intestacy U فوت پیش از وصیت
will U با وصیت واگذارکردن خواستن
to nuncupate a will U زبانی وصیت کردن
intestate U فاقد وصیت نامه
testaments U تدوین وصیت نامه
Old Testament U پیمان یا وصیت قدیم
wills U با وصیت واگذارکردن خواستن
law of succession U حقوق ارث و وصیت
intestate death U موت بدون وصیت
administration of a will U اجرای وصیت نامه
intestate U کسی که بدون وصیت می میرد
demise U انتقال دادن مال با وصیت
republication of will U اعاده اعتبار وصیت نامه
testate U متوفایی که وصیت کرده باشد
testacy U تهیه وتدوین وصیت نامه
devising U تعبیه کردن وصیت نامه
devises U تعبیه کردن وصیت نامه
testate U وصیت کردن شهادت دادن
d. will U پیش نویس یا وصیت نامه
begueath U تملیک مال به وسیله وصیت
devise U تعبیه کردن وصیت نامه
devised U تعبیه کردن وصیت نامه
probate U رونوشت گواهی شده وصیت نامه
devise U به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devises U به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devised U به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
intestate U کسی که پیش از وصیت کردن فوت کرده است
devising U به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
intestable U وصیت کردن ناشایسته برای گواه بودن یاگواهی دادن
gavelkind U تقسیم مال کسی که بی وصیت مرده بطور برابر میان پسرانش
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
nuncupative will U در CL این وصیت فقط در مورد سربازان و ملوانان در حال خدمت قابل قبول است
restraint of marriage U شرط ضمن هبه یا وصیت که به طور مطلق ازدواج متهب یا موصی له را منع کنند
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
probate U گواهی حصر وراثت گواهی نمودن صحت وصیت نامه
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
holographs U سند اصیل وصیت نامه یا سند دیگری دستینه
holograph U سند اصیل وصیت نامه یا سند دیگری دستینه
escheat U حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
three legged U دارای سه پا
odoriferous U دارای بو
iodic U دارای ید
trilinear U دارای سه خط
bilabiate U دارای دو لب
three-legged U دارای سه پا
glochidiate U دارای مو
fraught with U دارای
footy U دارای پا
primiparous U دارای یک اولاد
primipara U دارای یک اولاد
prerogatived U دارای حق ویژه
instinct with force U دارای زور
preemptor U دارای حق شفعه
pre emptive U دارای حق شفعه
dyslogistic U دارای خاطرات بد
bodied U دارای بدن
polygamous U دارای چند زن
double tongued U دارای دوقول
dolose U دارای قصدجرم
calcic U دارای اهک
reboant U دارای واکنش
rattly U دارای صدای تق تق
rarely beautiful U دارای زیبائی
quartziferous U دارای در کوهی
pulsatile U دارای تپش
pulsant U دارای تپش
calcareous U دارای کلسیم
pseudonymous U دارای تخلص
bumpiness U دارای برامدگی
buckish U دارای خوی بز
dipteran U دارای دو بال
plumose U دارای دسته پر
papillose U دارای برامدگی
palmy U دارای نخل
overbusy U دارای کارزیاد
bipartite U دارای دوقسمت
of that ilk U دارای همان جا
binucleate U دارای دو هسته
energetic U دارای انرژی
binuclear U دارای دو هسته
binocular U دارای دو چشم
stilted U دارای چوب پا
binaural U دارای دو گوش
portentous U دارای فال بد
biradial U دارای دوشعاع
deadbeats U دارای سکون
pinnular U دارای بالچه
pinnular U دارای برگچه
pileate U دارای کلاهک
bizonal U دارای دومنطقه
bisulcate U دارای دوشکاف
weighted U دارای وزن
petiolated U دارای دمگل
petiolate U دارای دمگل
biramous U دارای دو شاخه
pelliculate U دارای پوسته
deadbeat U دارای سکون
nucleate U دارای هسته
reversioner U دارای حق رجوع
strontic U دارای استرونیوم
spirituous U دارای الکل
spiriferous U دارای عضومارپیچی
sonant U دارای اهنگ
copperbottomed U دارای ته مسی
crepitant U دارای صدای خش خش
cretaceous U دارای گچ فراوان
cloven foot U دارای پا یا سم شکافته
cuspidal U دارای برامدگی
dartrous U دارای تبخال
declinatory U دارای تمایل
cirrous U دارای اویز
splashy U دارای ترشح
staminate U دارای جرثومه نر
deficient U دارای کمبود
redundant U دارای اطناب
straight line U دارای خط مستقیم
legitimate U دارای حق مشروع
legitimated U دارای حق مشروع
legitimates U دارای حق مشروع
legitimating U دارای حق مشروع
rectilinear U دارای مسیرمستقیم
flabby U دارای عضلات شل
stannous U دارای قلع
stannic U دارای قلع
social minded U دارای افکاراجتماعی
equivocal U دارای دومعنی
backed U دارای پشت
dimply U دارای فرورفتگی
dipetalous U دارای دوگلبرگ
rifled U دارای خان
myrrhic U دارای بوی مر
diplopodous U دارای هزار پا
capitated U دارای سرمجزا
sexagenary U دارای سن 06 تا96
handy <adj.> U دارای مزیت
self abnegating U دارای کف نفس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com