English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fair weather U دارای هوای صاف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
plenum method U طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
fog lookouts U دیدبانهای هوای نامساعد دیدبان هوای بد
turbocharger U گرم کننده هوای کاربوراتور انباره هوای کاربوراتور
turbojet U توربین هوای فشرده کمپرسور هوای فشرده
effluvium U پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
moist air U هوای تر
petticoatsfever U هوای زن
air blast U هوای دم
temperate climate U اب و هوای معتدل
foul weather U هوای نامساعد
swelter U هوای گرم
foul weather U هوای خراب
sweltered U هوای گرم
forced draft U هوای با فشار
swelters U هوای گرم
marsh malaria U هوای مردابی
out of doors U در هوای ازاد
passion U هوای نفس
heavy weather U هوای طوفانی
out of door U در هوای ازاد
heavy weather U هوای خراب
blast roasting U تشویه با هوای دم
marine climate U اب و هوای دریایی
hot blast U هوای دم داغ
liquid air U هوای مایع
the open U هوای ازاد
In the open air. U در هوای آزاد.
humid air U هوای شرجی
humid air U هوای نمناک
circulationg air U هوای در گردش
broken weather U هوای بی قرار
raininess U هوای بارانی
air breathing U هوای تنفسی
carburetor air U هوای کاربراتور
dead air U هوای راکد
emergency air U هوای اضطراری
drippy U هوای گرفته
stable air U هوای پایدار
secondry air U هوای ثانویه
low air pressure U فشار هوای کم
open air U در هوای ازاد
intake air U هوای ورودی
queen's weather U هوای باز
exhaust air U هوای خروجی
compressed air U هوای فشرده
compressed air U هوای متراکم
air U هوای دم هوا
adverse weather U هوای نامساعد
agglutinant U هوای التیام
airs U هوای دم هوا
aired U هوای دم هوا
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
cold spell or cold snap <idiom> U یک جعبه هوای سرد
open exercise U ورزش در هوای ازاد
outdoorsy <adj.> U عاشق هوای آزاد
blow cold U هوای سرد دمیدن
cold front U پیشان هوای سرد
blow hot U هوای گرم دمیدن
hot blast main U هدایت هوای دم داغ
Beautiful music ( weather ) . U موسیقی ( هوای ) قشنگ
cold fronts U پیشان هوای سرد
oh what a nasty weather U چه هوای کثیفی است
bleed air U هوای کمپرس شده
lour U هوای گرفته وابریwerewolf
liquid air container U مخزن هوای مایع
cold fronts U جبهه هوای سرد
cold front U جبهه هوای سرد
liquid air U هوای مایع شده
mouthguard U لوله هوای غواص
intake air heater U گرمکن هوای ورودی
hot blast cupola U کوپل هوای گرم
dusk U هوای گرگ ومیش
mouthpiece U لوله هوای غواص
intake air U هوای مکیده شده
twilight U هوای گرگ ومیش
ego trip U تسلیم به هوای نفس
warm fronts U جبهه هوای گرم
warm front U جبهه هوای گرم
forced draft U هوای تحت فشار
ego trips U تسلیم به هوای نفس
torchlight U هوای گرگ ومیش
free living U تسلیم هوای نفس
choke damp U دم :هوای ته چاه یاکان
heatwave U موج هوای گرم
cooling air U هوای سرد کننده
cooling blower U دمنده هوای سرد
air tank U کپسول هوای غواصی
secondary airflow U جریان هوای فرعی
saturated air U هوای اشباع شده
acclimating U به اب و هوای جدید خو گرفتن
acclimates U به اب و هوای جدید خو گرفتن
effulge U برق هوای باز
acclimated U به اب و هوای جدید خو گرفتن
air compressor U هوای فشرده ساز
blast U هوای دم کوره بلند دم
blasts U هوای دم کوره بلند دم
heatwave U هوای گرم طولانی
owl light U هوای گرگ و میش
heatwaves U موج هوای گرم
caisson foundation U پی سازی با هوای فشرده
heatwaves U هوای گرم طولانی
tire inflation U فشار هوای لاستیک
out door court U زمین هوای ازاد
tire pressure U فشار هوای لاستیک
mouthpieces U لوله هوای غواص
lowers U هوای گرفته وابری
lower U هوای گرفته وابری
acclimate به آب و هوای جدید خو گرفتن
lowering U هوای گرفته وابری
lowered U هوای گرفته وابری
acclimatation U توافق بااب و هوای یک محیط
smog U هوای الوده به دود وبخار
air space U قشر هوای دیوار خالی
air lift U دستگاه ابکش با هوای فشرده
acclimatization U عادت کردن به هوای کوهستان
acclimatization U توافق بااب و هوای یک محیط
acclimation U اعتیاد به اب و هوای جدید سازش
To cherish a desire for something . U هوای چیزی ؟ ؟ درسر پروراندن
To have a fancy for something . U هوای چیزی را درسر داشتن
Keep an eye on things. U هوای کاررا داشته باش
inclement weather U هوای بسیار سرد یا طوفانی
thermostats U تنظیم کننده هوای سرد
thermostat U تنظیم کننده هوای سرد
brisk air U هوای خنک و فرح بخش
caliduct U پخش کننده هوای گرم
terrestrial environment U وضع عوارض و اب و هوای زمین
heaving U رقص ناو در هوای طوفانی
fair-weather U خوب هنگام هوای صاف
sidewinder U موشک هوا به هوای سایدویندر
sensualize U پیروی از هوای نفس کردن
sensualist U پیرو هوای نفس واحساس
self will U خود رایی هوای نفس
storm door U درب عایق هوای توفانی
velocity stacks U لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
surfboat U قایق مخصوص هوای توفانی یا خیزاب
swim bladder U کیسه هوای ماهی مثانه هوایی
thermal target U هوای گرم بالارونده برای بالون
out door U صحرایی در هوای ازاد انجام شده
to weather something in winter U چیزی را در معرض [ آب و] هوای زمستانی گذاشتن
She has a craving to travel . U دلش هوای سفر کرده است
Today's weather is mild by comparison. U در مقایسه هوای امروز ملایم است.
The sun is all the more welcome. In this cold weather. U دراین هوای سرد آفتاب می چسبد
Make sure the statuette doesnt topple over . U هوای مجسمه را داشته باش که نیافتد
Sea [mountain] air makes you hungry. U هوای دریایی [کوهستانی] گشنگی می آورد.
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
falcons U موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
falcon U موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
stationary front U جبهه حد فاصل بین دو توده هوای راکد
The room is stuffy. U هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
genie U موشک هوا به هوای ازاد باکلاهک اتمی
genies U موشک هوا به هوای ازاد باکلاهک اتمی
williwaw U جریان هوای سرد که در سرزمینهای مرتفع میوزد
airspeeds U سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
The room is stuffy . U هوای اطاق خیل خفه ( سنگین ) است
k valve U شیر ساده روی کپسول هوای غواصی
airspeed U سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
sparrows U نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
humidor U صندوق سیگار که هوای انرامرطوب نگاه دارند
sparrow U نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
tartars U نوعی موشک زمین به هوای دریایی غیر اتمی
williwa U وزش ناگهانی باد یا هوای سرد در مناطق کوهستانی
priming U پر کردن یک پمپ یا لوله با اب به منظور تخلیه هوای داخل ان
tartar U نوعی موشک زمین به هوای دریایی غیر اتمی
cruise valve U سوپاپ ازادکننده هوای گرم بطور مرتب در پرواز
pneumatic disatch U بردن بستههای امانتی بالوله بوسیله هوای فشرده
endemic U بومی بیماری همه گیربومی مخصوص اب و هوای یک شهر یا یک کشور
blast valve U سوپاپ ازاد کننده هوای گرم برای صعود بالن
redeye U موشک زمین به هوای ردای که از روی دوش تیراندازی میشود
j valve U سوپاپ کپسول هوای غواص که بطور خودکار بسته شود
purge valve U لوله مخصوص بیرون فرستادن اب از ماسک بافشار هوای بینی
carburator restricter plate U صفحه فلزی روی کاربوراتوربرای کاستن هوای ورودی دراتومبیل
serenades U ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenaded U ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenade U ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenading U ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
vacuum concrete U ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
blast hole drill U مته دورانی که با هوای فشرده خورده سنگها را ازسوراخ خارج میکند
condensation shock U چگالش ناگهانی هوای فوق اشباع در حین عبور از حالت شوک
compressed air tunnel U تونل باد مدار بستهای محتوی گاز یا هوای تحت فشار
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
air-conditioned U اتاقی که هوای آن توسط دستگاه conditioner Air خنک و خشک نگهداری میشود
typhoons U نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
typhoon U نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
Indian summers U هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
Indian summer U هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com