English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ill neighboured U دارای همسایه بد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
neighbors U همسایه
abutting U همسایه
adjoining U همسایه
next door [to] <adv.> U همسایه ای
vicinal U همسایه
neighbours U همسایه
neighbour U همسایه
vicinage U همسایه
our neighbour door U همسایه پهلویی ما
immediately next door <adv.> U همین همسایه ای
bordering country U ملت همسایه
neighboring state [American E] U ملت همسایه
neighboring state [American E] U کشور همسایه
abuttals U زمین همسایه
neighbourly U در خور همسایه
bordering country U کشور همسایه
neighbourly U همسایه وار
neighbouring country [British E] U ملت همسایه
neighbouring country [British E] U کشور همسایه
adjacent U مجاور همسایه
neighbor U همسایه شدن با
neighbouring state U دولتهای همسایه
neighbours U همسایه شدن با
collateral U همسایه مجاور
neighbor U همسایه نزدیک
neighbour U همسایه شدن با
neighbors U همسایه شدن با
our next neighhbour U همسایه پهلویی ما
The grass is greener on the other side of the hI'll. U مرغ همسایه غازه
our next neighhbour U همسایه دیوار بدیوارما
He is next door. U او [مرد] نزد همسایه است.
The house next door was broken into/burgled/burglarized yesterday. U دیروز دزد خانه همسایه را زد.
He beats his own child to frighten his neighbour. <proverb> U بچه خود را مى زند که همسایه بترسد .
love thy neighbour as thyself U همسایه یا نوع خود را مانندخود دوست داشته باش
The grass is always greener on the other side of the fence. <proverb> U مرغ همسایه غازه [مردم دیگر همیشه در موقعیت بهتری هستند.]
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
free stroke U کشیدن ساده سیم گیتار [کلاسیک] [انگشت به روی سیم همسایه منتقل می شود]
to crib U در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to plagiarize U در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to copy U در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
rest stroke U کشیدن سیم گیتار [کلاسیک] [انگشت به روی سیم همسایه کوتاه مدت تکیه میکند]
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
Tibet U تبت [این ناحیه با کشورهای چین، هند و نپال همسایه بوده و فرش آن بیشتر تحت تاثیر چین قرار داشته است.سابقه فرش بافی در آن حدود سیصد سال می باشد. نقش ببر از طرح های اصلی فرش تبت است.]
footy U دارای پا
three legged U دارای سه پا
three-legged U دارای سه پا
iodic U دارای ید
bilabiate U دارای دو لب
glochidiate U دارای مو
trilinear U دارای سه خط
odoriferous U دارای بو
fraught with U دارای
rattly U دارای صدای تق تق
portentous U دارای فال بد
triradiate U دارای سه شعاع
synonymous U دارای ترادف
synonymous U دارای تشابه
deadbeats U دارای سکون
fibrinous U دارای مودلیفی
deadbeat U دارای سکون
unidirection U دارای یک جهت
unidirectional U دارای یک جهت
unifilar U دارای یک سیم یا نخ
two way U دارای دو راه
two handed U دارای دو دست
umbrageous U دارای سوفن
reversioner U دارای حق رجوع
underweight U دارای کسروزن
petiolate U دارای دمگل
tungstic U دارای تنگستن
rugose U دارای رکه
foliolate U دارای برگچه
floaty U دارای اب نشین کم
undersigned U دارای امضاء
weighted U دارای وزن
turpentinous U دارای تربانتین
energetic U دارای انرژی
reboant U دارای واکنش
stilted U دارای چوب پا
squibs U دارای صدای فش فش
unifoliate U دارای یک برگ
parenthetical U دارای کمانک
in flower U دارای شکوفه
in defect U دارای کاستی
pinnular U دارای بالچه
ill neighboured U دارای محیط بد
equivocal U دارای دومعنی
backed U دارای پشت
short range U دارای برد کم
short-range U دارای برد کم
plumose U دارای دسته پر
humous U دارای موادالی
allergic U دارای حساسیت به
zygomorphic U دارای تقارن
zonate U دارای مدار
polygamous U دارای چند زن
in force U دارای اعتبار
pinnular U دارای برگچه
curvy U دارای انحنا
inflorescent U دارای گل اذین
deficient U دارای کمبود
redundant U دارای اطناب
infatuated U دارای داوری بد
indued with charm U دارای فریبندگی
pileate U دارای کلاهک
legitimate U دارای حق مشروع
legitimated U دارای حق مشروع
legitimates U دارای حق مشروع
legitimating U دارای حق مشروع
family men U دارای نانخور
rectilinear U دارای مسیرمستقیم
flabby U دارای عضلات شل
in power U دارای اختیارات
woolly headed U دارای سر پشمالو
homolographic U دارای قرینه
pseudonymous U دارای تخلص
family man U دارای نانخور
pulsant U دارای تپش
pulsatile U دارای تپش
quartziferous U دارای در کوهی
glary U دارای تشعشع
varietal U دارای تنوع
glanduliferous U دارای غد دکوچک
heterogamous U دارای مادگی ها
geniculate U دارای زانویی
rarely beautiful U دارای زیبائی
vagility U دارای تحرک
vagile U دارای تحرک
univalent U دارای یک فرفیت
haired U دارای موی ...
viniferous U دارای شراب
vivific U دارای حیات
rifled U دارای خان
windiness U دارای باد
whizzer U دارای صدای غژ
hexameter U دارای شش وزن
pre emptive U دارای حق شفعه
weak sighted U دارای چشم کم سو
weak eyed U دارای چشم کم سو
preemptor U دارای حق شفعه
warty U دارای زگیل
wapper jawed U دارای ارواره کج
hearted U دارای قلب ...
prerogatived U دارای حق ویژه
primipara U دارای یک اولاد
primiparous U دارای یک اولاد
unipod U دارای یک پایه
feldspathic U دارای فلدسپار
shelterer U دارای حفاظ
accentual U دارای تاکید
acetylate U دارای ریشهء
acetylize U دارای ریشهء
cirrous U دارای اویز
cingulate U دارای کمربند
chymiferous U دارای کیموس
chinned U دارای چانه
strontic U دارای استرونیوم
cephalous U دارای کله
adamantean U دارای تلئلو
sonant U دارای اهنگ
aluminous U دارای زاج
amphibolic U دارای دو معنی
capitated U دارای سرمجزا
social minded U دارای افکاراجتماعی
sulfureous U دارای گوگرد
cloven foot U دارای پا یا سم شکافته
ambivalence U دارای دو جنبه
syntonic U دارای بسامدمشابه
behind U دارای پس افت
behinds U دارای پس افت
cretaceous U دارای گچ فراوان
crepitant U دارای صدای خش خش
shoaly U دارای جاهای کم اب
swell butted U دارای ته گنده
hectic U دارای تب لازم
copperbottomed U دارای ته مسی
privileged U دارای امتیاز
prurient U دارای فکرشهوانی
handy <adj.> U دارای مزیت
silicifoeous U دارای در کوهی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com