English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
embrasure U دارای منفذ کردن
embrasures U دارای منفذ کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
staunch stanch U بی منفذ
staunch U بی منفذ
meshes U منفذ
meshing U منفذ
vents U منفذ
venting U منفذ
vented U منفذ
vent U منفذ
air hole U منفذ
staunched U بی منفذ
staunches U بی منفذ
staunching U بی منفذ
porose U پر منفذ
mesh U منفذ
pores U منفذ
pore U منفذ
air pockets U منفذ
air pocket U منفذ
bore U منفذ
bores U منفذ
porous U پر منفذ
lenticel U منفذ
staunchest U بی منفذ
sta U بی رخنه بی منفذ
airbleed U منفذ هوا
stoma U منفذ تنفسی
pory U پر سوراخ پر منفذ
lenticellate U منفذ دار
ducts U منفذ هواکش
air vent U منفذ هوا
vent hole U منفذ هوا
embrasure U منفذ پنجره یادر
pores U خلل و فرج منفذ
vitta U لوله یا منفذ گیاهی
air vent screw U پیچ منفذ هوا
pore U خلل و فرج منفذ
embrasures U منفذ پنجره یادر
personate U خودرا بجای دیگری قلمداد کردن دارای شخصیت کردن
grate U باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grated U باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grates U باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
curb U محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbed U محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbing U محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbs U محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
militarize U جنگ طلب کردن دارای روح نظامی کردن
incorporating U جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
incorporates U جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
incorporate U جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
thread U دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
threads U دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
reman U دارای نفرات تازه کردن مردانگی کردن
edges U : دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
edge U : دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
inflaming U دارای اماس کردن ملتهب کردن
fortify U دارای استحکامات کردن تقویت کردن
furnishing U دارای اثاثه کردن مجهز کردن
inflames U دارای اماس کردن ملتهب کردن
furnish U دارای اثاثه کردن مجهز کردن
furnishes U دارای اثاثه کردن مجهز کردن
catalyze U دارای اثرمجاورتی کردن تسریع کردن
inflame U دارای اماس کردن ملتهب کردن
fortifies U دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortifying U دارای استحکامات کردن تقویت کردن
innervate U دارای پی کردن
gifts U دارای استعداد کردن
ensoul U دارای روح کردن
crenelate U دارای کنگره کردن
whipstitch U دارای مرز کردن
zigzag U دارای پیچ و خم کردن
tooth U دارای دندان کردن
zigzagged U دارای پیچ و خم کردن
zigzagging U دارای پیچ و خم کردن
personified U دارای شخصیت کردن
varnishing U دارای فاهرخوب کردن
crenellate U دارای کنگره کردن
varnishes U دارای فاهرخوب کردن
varnished U دارای فاهرخوب کردن
vitaminize U دارای ویتامین کردن
fluoridate U دارای فلورید کردن
vallum U دارای استحکامات کردن
index U :دارای فهرست کردن
freckle U خال دارای کک مک کردن
rampart U دارای استحکامات کردن
gift U دارای استعداد کردن
personalize U دارای شخصیت کردن
indexes U :دارای فهرست کردن
varnish U دارای فاهرخوب کردن
indexed U :دارای فهرست کردن
zigzags U دارای پیچ و خم کردن
castellate U دارای استحکامات کردن
personifying U دارای شخصیت کردن
nitrogenize U دارای نیتروژن کردن
transistorize U دارای ترانسیتور کردن
nationalised U دارای ملیت کردن
nationalises U دارای ملیت کردن
nationalising U دارای ملیت کردن
nationalize U دارای ملیت کردن
nationalizes U دارای ملیت کردن
nationalizing U دارای ملیت کردن
populating U دارای جمعیت کردن
populates U دارای جمعیت کردن
populate U دارای جمعیت کردن
hydroxylate U دارای هیدروکسیل کردن
substantivize U دارای ماهیت کردن
hydrogenate U دارای هیدروژن کردن
potentialize U دارای استعداد کردن
systemize U دارای همست کردن
personifies U دارای شخصیت کردن
insoul U دارای روح کردن
body U دارای جسم کردن
bodies U دارای جسم کردن
tinkling U دارای طنین کردن
tinkles U دارای طنین کردن
tinkled U دارای طنین کردن
tinkle U دارای طنین کردن
personify U دارای شخصیت کردن
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
prongs U دارای چنگک یا چنگال کردن
to p a thing for a person U کسی را دارای چیزی کردن
rehabilitated U دارای امتیازات اولیه کردن
prong U دارای چنگک یا چنگال کردن
to p a thing person with athing U کسی را دارای چیزی کردن
bedevils U دارای روح شیطانی کردن
bedevilled U دارای روح شیطانی کردن
bedevil U دارای روح شیطانی کردن
bedevilling U دارای روح شیطانی کردن
rehabilitate U دارای امتیازات اولیه کردن
granulate U دارای ذرات ریز کردن
rehabilitates U دارای امتیازات اولیه کردن
rehabilitating U دارای امتیازات اولیه کردن
sanitate U دارای لوازم بهداشتی کردن
flyspeck U دارای لکه مگس کردن
fulcrum U دارای نقطه اتکاء کردن
hyphenate U بوسیله خط دارای فاصله کردن
panes U دارای جام شیشه کردن
wigs U دارای گیس مصنوعی کردن
criss-cross U دارای نقش چلیپایی کردن
tat U دارای حاشیه توری کردن
methodize U دارای روش یاقاعدهای کردن
reengine U دارای موتور تازه کردن
criss-crossed U دارای نقش چلیپایی کردن
criss-crosses U دارای نقش چلیپایی کردن
pane U دارای جام شیشه کردن
wig U دارای گیس مصنوعی کردن
criss-crossing U دارای نقش چلیپایی کردن
ravine U دارای دره تنگ کردن
tongues U گفتن دارای زبانه کردن
ravines U دارای دره تنگ کردن
masterminding U دارای نبوغ فکری ابداع کردن
russify U دارای عقاید وتمایلات روسی کردن
motivates U تهییج کردن دارای انگیزه شده
substantialize U دارای وجود خارجی کردن یاشدن
mastermind U دارای نبوغ فکری ابداع کردن
motivated U تهییج کردن دارای انگیزه شده
motivate U تهییج کردن دارای انگیزه شده
masterminded U دارای نبوغ فکری ابداع کردن
retrench U دارای سنگر موقتی زیرزمینی کردن
shoes U دارای کفش کردن نعل زدن به
motivating U تهییج کردن دارای انگیزه شده
bell U دارای زنگ کردن کم کم پهن شدن
masterminds U دارای نبوغ فکری ابداع کردن
bells U دارای زنگ کردن کم کم پهن شدن
woof U پارچه کتانی دارای پود کردن
shoe U دارای کفش کردن نعل زدن به
woofs U پارچه کتانی دارای پود کردن
shoeing U دارای کفش کردن نعل زدن به
systematize U دارای روش یا قاعده کردن اسلوب دادن به
systemmatize U دارای روش یاقاعده کردن اسلوب دادن
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
to piss off the wrong people <idiom> U آدمهای دارای نفوذ و قدرت زیاد را عصبانی کردن
tackle U از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackled U از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackling U از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackles U از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
opalite U ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
air condition U دارای دستگاه تهویه کردن تهویه کردن
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
choke bore U روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
dovetail U کام و زبانه دم فاختهای دارای کام وزبانه دم کبوتری جفت کردن
dovetails U کام و زبانه دم فاختهای دارای کام وزبانه دم کبوتری جفت کردن
dovetailing U کام و زبانه دم فاختهای دارای کام وزبانه دم کبوتری جفت کردن
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
incrust U با قشر و پوست پوشاندن دارای پوشش سخت کردن قشر تشکیل دادن
tool U دارای ابزار کردن بصورت ابزار دراوردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com