English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ranking U دارای مقام بزرگ و عالی رتبه بندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
top drawer U دارای مقام یا اهمیت عالی قدرت عالیه
yamen U اداره یا مقام رسمی مندرین یا کارمند دارای رتبه اداره دولتی
scores U رتبه تیر بخال زدن رتبه بندی کردن
scored U رتبه تیر بخال زدن رتبه بندی کردن
score U رتبه تیر بخال زدن رتبه بندی کردن
ranking U عالی رتبه
high ranking U عالی رتبه
eminency U عالی رتبه عالیجناب
eminence U عالی رتبه عالیجناب
justiciary U داور عالی رتبه
place U مقام رتبه
places U مقام رتبه
placing U مقام رتبه
dignity U مقام رتبه
commissioner U مامور عالی رتبه دولت
Esteemed commissioner! U مامور عالی رتبه محترم!
commissioners U مامور عالی رتبه دولت
warlord U افسر عالی رتبه ارتش
chancellory U رتبه و مقام صدراعظم یا رئیس دانشگاه
eminence U پر مقام [بالا رتبه] در گروهی یا پیشه ای
chancellery U رتبه و مقام صدراعظم یا رئیس دانشگاه
dignitaries U عالی مقام
dignitary U عالی مقام
much U عالی مقام
ultra vires U بسیار عالی مقام
ranking U رتبه بندی
rank U رتبه بندی
ranks U رتبه بندی
ranked U رتبه بندی
ranked U رتبه بندی کردن
grade U درجه بندی رتبه
grades U درجه بندی رتبه
degrees U رتبه بندی کردن
ranks U رتبه بندی کردن
rank U رتبه بندی کردن
degree U رتبه بندی کردن
isotropic ranking U رتبه بندی غیر کمی
credit rating U رتبه بندی اعتباری مشتریان
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
grade U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
patriarchate U مقام بطریق یا اسقف بزرگ
portfolio U کیف چرمی بزرگ مقام
portfolios U کیف چرمی بزرگ مقام
patriciate U طبقه اشراف مقام بزرگ زادگان واشراف
in the first flight U دارای مقام نخست سردسته
prelatess U زنی که دارای مقام مترانی یا اسقفی باشد
hydathode U ساختمان پوششی گیاهان عالی که دارای عمل تراوش مایع میباشند
outclassing U دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclassed U دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclasses U دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclass U دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
service rating U تقدم پرسنلی رتبه بندی پرسنلی
eutherian U مربوط به تقسیم بندی بزرگ پستانداران
grand division U مقیاس درجه بندی بزرگ طبلک
throatier U دارای گلوی بزرگ
gor bellied U دارای شکم بزرگ
steatopygic U دارای کفل بزرگ
steatopygous U دارای کفل بزرگ
chesty U دارای سینهی بزرگ
swell butted U دارای کفل بزرگ
nasute U دارای منخرین بزرگ
busty U دارای پستانهای بزرگ
bustiest U دارای پستانهای بزرگ
abdominous U دارای شکم بزرگ
throaty U دارای گلوی بزرگ
throatiest U دارای گلوی بزرگ
lattice U خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
lattices U خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
urceolate U دارای شکم بزرگ و دهانه کوچک
swelled head U دارای عقاید بزرگ خود فروش
breast drill U نوعی دریل دارای مته بزرگ
pycnic U دارای شکم بزرگ واندام خپله
pyknic U دارای شکم بزرگ واندام خپله
industrial U دارای صنایع بزرگ اهل صنعت
big bore U اسلحه دارای کالیبر بزرگ بیش از 220
great dane U نوعی سگ بزرگ وقوی که دارای پوست نرمی است
billhook U نوعی کارد بزرگ که دارای نوک برگشته است
advanced level U پایه مهارت عالی در سطح عالی
zinjanthropus U شبه انسان دارای ابروی کوتاه و دندان اسیاب بزرگ دوره پلیستوسن سفلی
on an even keel <idiom> U به ترتیب عالی یا محیطی عالی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
plate milling stand U مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
Joshegan U جوشقان [این منطقه در مرکز ایران از قرن دوازدهم هجری قالیبافی با طرح بندی لوزی معروف بوده است. لوزی ها از انواع گل ها بهره گرفته و گاه حالت یک ترنج بزرگ دارد.]
court rug U فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
oogamous U دارای یاخته جنسی نر کوچک و متحرک و یاخته ماده بزرگ و غیر متحرک
legatine U دارای مقام نمایندگی پاپ نمایندگی پاپ
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
Mina-khani design U طرح میناخانی [این طرح منسوب به شخصی به همین نام و اهل تبریز است. گل های بزرگ بکار رفته بصورت قرینه و بندی کل متن را در بر گرفته و بوسیله شبکه های لوزی شکل یا الماسی شکل به یکدیگر متصل می شوند.]
Lori Pambak motif U ترنج لری [پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.]
evaluation rating U درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
stationed U رتبه
stations U رتبه
from within the ranks of U از رتبه
grades U رتبه
run of the mine U بی رتبه
degrees U رتبه
grade U رتبه
station U رتبه
degree U رتبه
ranked U رتبه
stepping U رتبه
rank U رتبه
order U رتبه
of the same grade U هم رتبه
coordinate U هم رتبه
ranks U رتبه
step U رتبه
embassage U مقام سفارت مقام ایلچی سفارت
word warp U فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification U طبقه بندی [درجه بندی] فرش
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
khedivate U رتبه خدیو
episcopate U رتبه اسقفی
low order U پایین رتبه
juniority U رتبه پائین تر
to get one's stripes U رتبه گرفتن
minor U پایین رتبه
degradation U تنزل رتبه
stepping U رتبه درجه
khediviate U رتبه خدیو
high order U رتبه بالا
third degree U رتبه سوم
demotion U تنزل رتبه
degrade U تنزیل رتبه
degrades U تنزیل رتبه
centile rank U رتبه صدکی
ratings U درجه رتبه
rating U درجه رتبه
he is next to you in rank U او در رتبه پس از شماست
grade U درجه رتبه
step U مرحله رتبه
step U رتبه درجه
grades U درجه رتبه
stepping U مرحله رتبه
percentile rank U رتبه صدکی
permanent rank U رتبه دایمی
outrank U رتبه بالاترداشتن
compeer U هم رتبه بودن با
advancing <adj.> U ترفیع رتبه دادن
subalternate U شخص پایین رتبه
advance U ترفیع رتبه دادن
constableship U وفیفه یا رتبه پلیس
low order digit U رقم پایین رتبه
demoting U تنزل رتبه دادن
clock stagger U رتبه زمان سنجی
demotes U تنزل رتبه دادن
demoted U تنزل رتبه دادن
comedown U تنزل رتبه ومقام
demote U تنزل رتبه دادن
below the horizon U رتبه من از او پایین تر است
noncommissioned officer U افسر دون رتبه
princeling U شاهزاده پایین رتبه
inferiors U پایین رتبه فرعی
rank difference correlation U همبستگی تفاوت رتبه ها
inferior U پایین رتبه فرعی
degrade U تنزل رتبه دادن
minor U پایین رتبه خرد
degrades U تنزل رتبه دادن
high order bit U بیت بالا رتبه
promotion U ترفیع رتبه پیشرفت
the rank of colonel U پایه یا رتبه سرهنگی
promotions U ترفیع رتبه پیشرفت
puisne judge U قاضی پایین رتبه دادرس جز
duumvir U شریک رتبه حکومت دو نفری
duumvirate U اشتراک دو نفرهم رتبه درکاری
to act [as somebody] U عمل کردن [به عنوان رتبه ای]
stratum U رتبه طبقه نسج سلولی
telescopic U دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
defense classification U طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
wording U جمله بندی کلمه بندی
laggin U اب بندی کردن اب بندی ناوها
classifications U طبقه بندی رده بندی
classification U طبقه بندی رده بندی
lineament U طرح بندی صورت بندی
lineaments U طرح بندی صورت بندی
downgrades U جمع و جور کردن تنزیل رتبه
downgrading U جمع و جور کردن تنزیل رتبه
downgrade U جمع و جور کردن تنزیل رتبه
undergrad u te U شاگرد درجه نگرفته شاگردپایین رتبه
downgraded U جمع و جور کردن تنزیل رتبه
disrate U پست کردن تقلیل رتبه دادن
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com