Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
heliocentric
U
دارای مرکز در خورشید دوار بدور خورشید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
The earth moves round the sun .
U
زمین بدور خورشید می گردد
supernova
U
ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
supernovae
U
ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
supernovas
U
ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
vertigo
U
دوار سر چرخش بدور
sunned
U
خورشید
sol
U
خورشید
phoebus
U
خورشید
sun
U
خورشید
daystar
U
خورشید
suns
U
خورشید
day star
U
خورشید
the greater lumen
U
خورشید
sunning
U
خورشید
actinometre
U
پرتوسنج خورشید
heliometer
U
خورشید سنج
actinometer
U
پرتوسنج خورشید
samson
U
اهل خورشید
declination
U
میل خورشید
coronas
U
خرمن خورشید
macule
U
لکه خورشید
solar eclipse
U
گرفت خورشید
corona
U
خرمن خورشید
sol
U
الهه خورشید
eclipse of the sun
U
خورشید گرفتگی
d. of the sun
U
انحراف خورشید
parhelion
U
عکس خورشید
mock sun
U
عکس خورشید
sun's disk
U
قرص خورشید
helium
U
گاز خورشید
titan
U
خدای خورشید
titans
U
خدای خورشید
air thread
U
لعاب خورشید
sunlight
U
نور خورشید
perihelion
U
حضیض خورشید
parhelion
U
خورشید کاذب
anthelion
U
هاله رو به روی خورشید
sunspot
U
لکه روی خورشید
sunglow
U
فلق و شفق خورشید
heliocentric system
U
دستگاه خورشید مرکزی
first light
U
اولین طلیعه خورشید
coronel
U
هاله خورشید وغیره
opposition jupiter to the sun
U
تقابل بر جیس با خورشید
hour angle
U
زاویه ساعتی خورشید
helios
U
دارگونه خورشید خورشیدخدا
coronal
U
هاله خورشید وغیره
the setting of the sun
U
غروب کردن خورشید
chromatosphere
U
هاله سرخ خورشید
parheliacal
U
مانند عکس خورشید
spectrohelioscope
U
طیف بین خورشید
gossamery
U
لعاب خورشید پارچه بسیارنازک
sunrise
U
طلوع خورشید تیغ افتاب
sunrises
U
طلوع خورشید تیغ افتاب
heliometer
U
الت پیمایش قطر خورشید
The earth moves round the sun.
U
زمین دوز خورشید می چرخد
pyrheliometer
U
گرماسنج ونیرو سنج خورشید
solar flare
U
تشعشع ناگهانی نیروی خورشید
perihelion
U
نزدیکترین نقطه مدار به خورشید
photoheliograph
U
دوربین مخصوص عکسبرداری از خورشید
vat dyeing
U
رنگرزی خمی
[روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
midnight sun
U
خورشید بالای افق در نیمه شب تابستان
Plants store up the sun's energy.
U
گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند.
aureola
U
هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
to screen one's eyes from the sun
U
از چشمهای خود از خورشید محافظت کردن
aureole
U
هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
solunar
U
حاصله در اثر خورشید و ماه باهم
actinogram
U
ثبت تغییرات نیروی اشعهء خورشید
spectroheliograph
U
تصویریک رنگ طیف نمای خورشید
snowblink
U
انعکاس نور خورشید بر روی برف یا یخ
spectroheliogram
U
تصویر یک رنگ طیف نمای خورشید
sunlight
U
تابش افتاب انعکاس نور خورشید
shoot
U
رصد کردن خورشید یاستارگان باارتفاع سنج
actinochemistry
U
مبحث دانش شیمی راجع به نیروی خورشید
reversing layer
U
لایه نازکی در قسمت پایینی اتمسفر خورشید
shoots
U
رصد کردن خورشید یاستارگان باارتفاع سنج
flocculus
U
دسته کوچکی از الیاف پشمی کلف خورشید
parhelic
U
وابسته به عکس خورشیدیاشمس کاذب مانندعکس خورشید
camera lucida
U
[ابزاری که نور خورشید را بوسیله منشور منعکس می کند.]
heliometry
U
پیمایش قوسهای اسمانی یافاصلههای ستارگان قطرپیمایی خورشید
actinograph
U
دستگاهی که تغییرات نیروی اشعهء خورشید را ثبت میکند
autumnal equinox
U
نقطه عبور خورشید ازاستوای نجومی در اول پاییز
mithra
U
نام دارگونه روشنایی یا خورشید در میان ایرانیان باستانی
noises
U
استاتیک یا حرارت ایجاد شده است و نیز از ستاره ها یا خورشید
noise
U
استاتیک یا حرارت ایجاد شده است و نیز از ستاره ها یا خورشید
helical
U
ستارهای که قبل از طلوع یا افول خورشید قابل رویت است شمسی
sail
U
سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
sailings
U
سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
sailed
U
سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
langley
U
واحد تشعشع خورشید مساوی یک گرم کالری در هرسانتیمتر مربع از سطح غیرمتشعشع
apolline
U
[نوعی خطوط تزئینی مربوط به آپولو خدای خورشید در دوره باروک و رنسانس استفاده می شد.]
shoots
U
زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
shoot
U
زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
heliograph
U
گراورسازی بانور افتاب دستگاه عکسبرداری از افتاب مخابره بوسیله نور خورشید
white out
U
انحراف افق به علت انعکاس نور خورشید روی برف خطای تشخیص محل افق
hill shading
U
سایه زدن ارتفاعات و تپه هاروی نقشه رنگ کردن ارتفاعات در عکس جهت تابش نور خورشید
Aurora Polaris
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
gossamer
U
لعاب خورشید لعاب عنکبوت
capstan
U
میله گردان گردونه دوار لنگر قرقره دوار لنگر
medical assemblage
U
مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
centrifugal
U
با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
weather central
U
مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
provision center
U
مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
that
U
اشاره بدور
circumambient
U
گردنده بدور
slue
U
بدور محورثابتی گشتن
orb
U
بدور چیزی گشتن
orbs
U
بدور چیزی گشتن
enwind
U
بدور چیزی پیچیدن
rotation
U
دوران گردش بدور
rotational
U
دوران گردش بدور
orb
U
بدور مدار معینی گشتن
Make a journey round the world.
U
بدور دنیا سفر کردن
coils
U
بدور چیزی بطورمارپیچ پیچیدن
coiled
U
بدور چیزی بطورمارپیچ پیچیدن
coil
U
بدور چیزی بطورمارپیچ پیچیدن
orbs
U
بدور مدار معینی گشتن
swinge
U
تلوتلو خوردن بدور چیزی چرخیدن
center mark
U
علامت مرکز نشانه مرکز
collision parameter
U
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
whole blood center
U
مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
paraboloid
U
سطحی که در اثر گردش جسم شلجمی بدور خود تشکیل میگردد
pivoting
U
دوار
giddy
U
دوار
circler
U
دوار
rotatory
U
دوار
rotating
U
دوار
rotary
U
دوار
gyrant
U
دوار
winches
U
دوار
winched
U
دوار
capstan
U
دوار
winch
U
دوار
winching
U
دوار
sari
U
ساری یا لباس زنان هندو که مشتمل است بر پارچهای که بدور بدن می پیچند
saris
U
ساری یا لباس زنان هندو که مشتمل است بر پارچهای که بدور بدن می پیچند
saree
U
ساری یا لباس زنان هندو که مشتمل است برپارچهای که بدور بدن می پیچند
rotary axis
U
محور دوار
spheroid
U
بیضوی دوار
circulating pump
U
پمپ دوار
rotary field
U
میدان دوار
paraboloid of revolution
U
سهموی دوار
drummed
U
گردونه دوار
cable holder
U
دوار زنجیر
rotary valve
U
شیر دوار
drum
U
گردونه دوار
gipsy
U
گردونه دوار
jenny
U
جراثقال دوار
capstan wheel
U
چرخ دوار
rotary switch
U
کلید دوار
rotary furnace
U
کوره دوار
windlasses
U
دوار لنگر
rotary converter
U
مبدل دوار
windlass
U
دوار زنجیر
windlass
U
دوار لنگر
winch driver
U
متصدی دوار
windlasses
U
دوار زنجیر
race ring
U
سینی دوار
giddy
U
مبتلا به دوار سر
battery control central
U
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
distaff
U
التی که گلوله پشم نریشته راروی ان نگاه داشته و پس ازریشتن بدور دوک می پیچند
roundlet
U
کمی گرد و دوار
wheel printer
U
چاپگر چرخ دوار
veer on power
U
با دوار زنجیر دادن
rotary cement klin
U
کوره سیمان دوار
capstan lathe
U
ماشین تراش دوار
colorado
U
تیغه دوار ماهیگیری
wildcat
U
گیره دوار لنگر
wildcats
U
گیره دوار لنگر
daisy wheel printer
U
چاپگر چرخ دوار
energizing in field o phase rotation
U
تغذیه میدان دوار
rotary piston machanism
U
مکانیزم پیستون دوار
heave around
U
به کار انداختن دوار
support roller
U
رینگ وطوقه دوار
anchor engine
U
موتور دوار لنگر
S-twist
[S-spun]
U
نخ چپ تاب
[جهت پیچیدن الیاف بدور یکدیگر در این نوع نخ مانند حرف اس لاتین است.]
gyratory crusher
U
ماشین سنگ شکن دوار
internal gear pump
U
پمپ دوار با رتور دندانه دارداخلی
skate mount
U
پایه دوار مسلسل روی خودرو
daisy wheel
U
عضو چاپ کننده در یک چاپگرچرخ دوار
heave around
U
شروع به کار کشیدن طناب با دوار
racer
U
ریل یا سرسره دوار برجک توپ
mine winch
U
دوار مین جمع کنی ناو
racers
U
ریل یا سرسره دوار برجک توپ
gyro
U
وسیلهای که از اندازه حرکت زاویهای یک جرم دوار
gyro rotor
U
چرخ دوار قطبنمای الکتریکی wheel gyro : syn
burl
[nep]
U
گلوله ای یا نپ شدن الیاف در سطح بافته شده بدلیل پیچش الیاف بدور یکدیگر
Spanish knot
U
گره اسپانیایی
[این گره بدور یک نخ تار زده شده و به آفریقا منسوب می باشد.]
berber knot
U
گره مراکشی که بدور دو تار دو مرتبه گره می خورد
metallic thread
U
نخ زربفت
[اینگونه نخ ها که از تابیده شدن ورقه های نازک طلا، نقره و یا دیگر فلزات بدور نخ تهیه می شوند، جهت تزئین فرش بکار رفته.]
closed back
U
بافت پشت بسته که در آن گره های نامتقارن بدور تارهای مخالف گره خورده و در نهایت خود تار دیده نمی شود
stroboscope
U
وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب
coriolis force
U
نیروی اینرسی فاهری که روی یک جسم با سرعت زاویهای داخل یک سیستم دوار در حرکت است
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com