Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (44 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
whipstitch
U
دارای مرز کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bodies
U
دارای جسم کردن
body
U
دارای جسم کردن
populate
U
دارای جمعیت کردن
populates
U
دارای جمعیت کردن
populating
U
دارای جمعیت کردن
fulcrum
U
دارای نقطه اتکاء کردن
furnish
U
دارای اثاثه کردن مجهز کردن
furnishes
U
دارای اثاثه کردن مجهز کردن
furnishing
U
دارای اثاثه کردن مجهز کردن
pane
U
دارای جام شیشه کردن
panes
U
دارای جام شیشه کردن
index
U
:دارای فهرست کردن
indexed
U
:دارای فهرست کردن
indexes
U
:دارای فهرست کردن
edge
U
: دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
edges
U
: دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
shoe
U
دارای کفش کردن نعل زدن به
shoeing
U
دارای کفش کردن نعل زدن به
shoes
U
دارای کفش کردن نعل زدن به
bell
U
دارای زنگ کردن کم کم پهن شدن
bells
U
دارای زنگ کردن کم کم پهن شدن
tackle
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackled
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackles
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackling
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
curb
U
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbed
U
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbing
U
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbs
U
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
dovetail
U
کام و زبانه دم فاختهای دارای کام وزبانه دم کبوتری جفت کردن
dovetailing
U
کام و زبانه دم فاختهای دارای کام وزبانه دم کبوتری جفت کردن
dovetails
U
کام و زبانه دم فاختهای دارای کام وزبانه دم کبوتری جفت کردن
bedevil
U
دارای روح شیطانی کردن
bedevilled
U
دارای روح شیطانی کردن
bedevilling
U
دارای روح شیطانی کردن
bedevils
U
دارای روح شیطانی کردن
nationalised
U
دارای ملیت کردن
nationalises
U
دارای ملیت کردن
nationalising
U
دارای ملیت کردن
nationalize
U
دارای ملیت کردن
nationalizes
U
دارای ملیت کردن
nationalizing
U
دارای ملیت کردن
woof
U
پارچه کتانی دارای پود کردن
woofs
U
پارچه کتانی دارای پود کردن
rehabilitate
U
دارای امتیازات اولیه کردن
rehabilitated
U
دارای امتیازات اولیه کردن
rehabilitates
U
دارای امتیازات اولیه کردن
rehabilitating
U
دارای امتیازات اولیه کردن
embrasure
U
دارای منفذ کردن
embrasures
U
دارای منفذ کردن
wig
U
دارای گیس مصنوعی کردن
wigs
U
دارای گیس مصنوعی کردن
mastermind
U
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
masterminded
U
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
masterminding
U
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
masterminds
U
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
prong
U
دارای چنگک یا چنگال کردن
prongs
U
دارای چنگک یا چنگال کردن
inflame
U
دارای اماس کردن ملتهب کردن
inflames
U
دارای اماس کردن ملتهب کردن
inflaming
U
دارای اماس کردن ملتهب کردن
tinkle
U
دارای طنین کردن
tinkled
U
دارای طنین کردن
tinkles
U
دارای طنین کردن
tinkling
U
دارای طنین کردن
fortifies
U
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortify
U
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortifying
U
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
personified
U
دارای شخصیت کردن
personifies
U
دارای شخصیت کردن
personify
U
دارای شخصیت کردن
personifying
U
دارای شخصیت کردن
fret
U
دارای نقشههای پیچ در پیچ کردن
frets
U
دارای نقشههای پیچ در پیچ کردن
zigzag
U
دارای پیچ و خم کردن
zigzagged
U
دارای پیچ و خم کردن
zigzagging
U
دارای پیچ و خم کردن
zigzags
U
دارای پیچ و خم کردن
motivate
U
تهییج کردن دارای انگیزه شده
motivated
U
تهییج کردن دارای انگیزه شده
motivates
U
تهییج کردن دارای انگیزه شده
motivating
U
تهییج کردن دارای انگیزه شده
varnish
U
دارای فاهرخوب کردن
varnished
U
دارای فاهرخوب کردن
varnishes
U
دارای فاهرخوب کردن
varnishing
U
دارای فاهرخوب کردن
grate
U
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grated
U
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grates
U
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
tool
U
دارای ابزار کردن بصورت ابزار دراوردن
tongues
U
گفتن دارای زبانه کردن
tooth
U
دارای دندان کردن
gift
U
دارای استعداد کردن
gifts
U
دارای استعداد کردن
thread
U
دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
threads
U
دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
incorporate
U
جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
incorporates
U
جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
incorporating
U
جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
ravine
U
دارای دره تنگ کردن
Other Matches
personate
U
خودرا بجای دیگری قلمداد کردن دارای شخصیت کردن
militarize
U
جنگ طلب کردن دارای روح نظامی کردن
reman
U
دارای نفرات تازه کردن مردانگی کردن
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
catalyze
U
دارای اثرمجاورتی کردن تسریع کردن
innervate
U
دارای پی کردن
nitrogenize
U
دارای نیتروژن کردن
systemize
U
دارای همست کردن
potentialize
U
دارای استعداد کردن
insoul
U
دارای روح کردن
rampart
U
دارای استحکامات کردن
vallum
U
دارای استحکامات کردن
vitaminize
U
دارای ویتامین کردن
fluoridate
U
دارای فلورید کردن
ensoul
U
دارای روح کردن
freckle
U
خال دارای کک مک کردن
substantivize
U
دارای ماهیت کردن
hydrogenate
U
دارای هیدروژن کردن
transistorize
U
دارای ترانسیتور کردن
crenelate
U
دارای کنگره کردن
crenellate
U
دارای کنگره کردن
personalize
U
دارای شخصیت کردن
hydroxylate
U
دارای هیدروکسیل کردن
castellate
U
دارای استحکامات کردن
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
reengine
U
دارای موتور تازه کردن
methodize
U
دارای روش یاقاعدهای کردن
tat
U
دارای حاشیه توری کردن
to p a thing for a person
U
کسی را دارای چیزی کردن
to p a thing person with athing
U
کسی را دارای چیزی کردن
criss-crosses
U
دارای نقش چلیپایی کردن
ravines
U
دارای دره تنگ کردن
granulate
U
دارای ذرات ریز کردن
sanitate
U
دارای لوازم بهداشتی کردن
criss-crossed
U
دارای نقش چلیپایی کردن
flyspeck
U
دارای لکه مگس کردن
hyphenate
U
بوسیله خط دارای فاصله کردن
criss-cross
U
دارای نقش چلیپایی کردن
criss-crossing
U
دارای نقش چلیپایی کردن
retrench
U
دارای سنگر موقتی زیرزمینی کردن
substantialize
U
دارای وجود خارجی کردن یاشدن
russify
U
دارای عقاید وتمایلات روسی کردن
systemmatize
U
دارای روش یاقاعده کردن اسلوب دادن
systematize
U
دارای روش یا قاعده کردن اسلوب دادن به
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
to piss off the wrong people
<idiom>
U
آدمهای دارای نفوذ و قدرت زیاد را عصبانی کردن
idiomorphic
U
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
opalite
U
ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
isotropic solutions
U
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped
U
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
air condition
U
دارای دستگاه تهویه کردن تهویه کردن
Indo-persian rug
U
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
choke bore
U
روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
off colored
U
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic
U
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous
U
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
incrust
U
با قشر و پوست پوشاندن دارای پوشش سخت کردن قشر تشکیل دادن
winey
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl
U
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
corn-effect
U
ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
three legged
U
دارای سه پا
odoriferous
U
دارای بو
iodic
U
دارای ید
glochidiate
U
دارای مو
three-legged
U
دارای سه پا
footy
U
دارای پا
fraught with
U
دارای
trilinear
U
دارای سه خط
bilabiate
U
دارای دو لب
tricuspidate
U
دارای سه لخت
inflorescent
U
دارای گل اذین
of that ilk
U
دارای همان جا
in force
U
دارای اعتبار
allergic
U
دارای حساسیت به
nucleate
U
دارای هسته
triconered
U
دارای سه گوشه
twofold
U
دارای دو چیز
woolly headed
U
دارای سر پشمالو
geniculate
U
دارای زانویی
tricone
U
دارای سه شاخ
head
U
دارای سرکردن
handy
[useful]
<adj.>
U
دارای مزیت
cuspidal
U
دارای برامدگی
intercommunicate
U
دارای مراوده
in flower
U
دارای شکوفه
tricyclic
U
دارای سه چرخ
zygomorphic
U
دارای تقارن
serviceable
<adj.>
U
دارای مزیت
nitrous
U
دارای شوره
expedient
<adj.>
U
دارای مزیت
dartrous
U
دارای تبخال
zonate
U
دارای مدار
glary
U
دارای تشعشع
insectile
U
دارای حشره
beneficial
<adj.>
U
دارای مزیت
trichotomous
U
دارای سه قسمت
patenting
U
دارای حق انحصاری
instinct with force
U
دارای زور
helpful
<adj.>
U
دارای مزیت
triatomic
U
دارای سه اتم
indued with charm
U
دارای فریبندگی
tricorn
U
دارای سه شاخ
in power
U
دارای اختیارات
patents
U
دارای حق انحصاری
superabundant
U
دارای وفور
declinatory
U
دارای تمایل
glanduliferous
U
دارای غد دکوچک
patented
U
دارای حق انحصاری
rifled
U
دارای خان
short range
U
دارای برد کم
humous
U
دارای موادالی
backed
U
دارای پشت
equivocal
U
دارای دومعنی
curvy
U
دارای انحنا
proper
<adj.>
U
دارای مزیت
handy
<adj.>
U
دارای مزیت
miasmal
U
دارای دمه بد بو
haired
U
دارای موی ...
helping
<adj.>
U
دارای مزیت
short-range
U
دارای برد کم
palmy
U
دارای نخل
family man
U
دارای نانخور
parenthetical
U
دارای کمانک
heterogamous
U
دارای مادگی ها
homolographic
U
دارای قرینه
infatuated
U
دارای داوری بد
portentous
U
دارای فال بد
papillose
U
دارای برامدگی
deadbeats
U
دارای سکون
deadbeat
U
دارای سکون
hearted
U
دارای قلب ...
family men
U
دارای نانخور
weighted
U
دارای وزن
auxiliary
<adj.>
U
دارای مزیت
in defect
U
دارای کاستی
convenient
<adj.>
U
دارای مزیت
appropriate
[for an occasion]
<adj.>
U
دارای مزیت
ill neighboured
U
دارای محیط بد
valuable
<adj.>
U
دارای مزیت
patent
U
دارای حق انحصاری
utilitarian
[useful]
<adj.>
U
دارای مزیت
overbusy
U
دارای کارزیاد
trinomial
U
دارای سه عبارت
utile
[archaic]
[useful]
<adj.>
U
دارای مزیت
functional
<adj.>
U
دارای مزیت
practicable
<adj.>
U
دارای مزیت
practical
<adj.>
U
دارای مزیت
assistant
<adj.>
U
دارای مزیت
administrable
<adj.>
U
دارای مزیت
adjuvant
<adj.>
U
دارای مزیت
suitable
<adj.>
U
دارای مزیت
purposive
<adj.>
U
دارای مزیت
purposeful
<adj.>
U
دارای مزیت
crepitant
U
دارای صدای خش خش
purpose-built
<adj.>
U
دارای مزیت
cretaceous
U
دارای گچ فراوان
prerogative
U
دارای حق ویژه
ill neighboured
U
دارای همسایه بد
useful
<adj.>
U
دارای مزیت
alcoholic
U
دارای الکل
undersigned
U
دارای امضاء
underweight
U
دارای کسروزن
longheaded
U
دارای سردراز
foliolate
U
دارای برگچه
entitative
U
دارای وجودخارجی
assiduous
U
دارای پشتکار
unidirection
U
دارای یک جهت
lobated
U
دارای نرمه
unidirectional
U
دارای یک جهت
lobate
U
دارای نرمه
unifilar
U
دارای یک سیم یا نخ
lippy
U
پر رو دارای لب اویزان
unifoliate
U
دارای یک برگ
umbrageous
U
دارای سوفن
two way
U
دارای دو راه
prerogatives
U
دارای حق ویژه
rectilinear
U
دارای مسیرمستقیم
energetic
U
دارای انرژی
alcoholics
U
دارای الکل
isogenous
U
دارای یک منبع
wapper jawed
U
دارای ارواره کج
legitimating
U
دارای حق مشروع
monogamous
U
دارای یک همسر
melodic
U
دارای ملودی
melodious
U
دارای ملودی
monogamous
U
دارای یک زن یا یک شوهر
bigamous
U
دارای دو زن یا دو شوهر
unipod
U
دارای یک پایه
univalent
U
دارای یک فرفیت
squib
U
دارای صدای فش فش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com