Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
medalists
U
دارای مدال برنده مدال
medallist
U
دارای مدال برنده مدال
medallists
U
دارای مدال برنده مدال
medalist
U
دارای مدال برنده مدال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
medalists
U
برنده مدال
medallist
U
برنده مدال
medallists
U
برنده مدال
medalist
U
برنده مدال
gong
[British E]
U
مدال
medal
U
مدال
medals
U
مدال
badges
U
مدال
badge
U
مدال
campaign medal
U
مدال جنگی
medal of honor
U
مدال افتخار
insignia
U
مدال رسمی
medalled
U
مدال دار
medalled
U
مدال گرفته
numismatic
U
مدال شناسی
numismatics
U
مدال شناسی
numismatology
U
مدال شناسی
medal of freedom
U
مدال ازادی
medallions
U
مدال بزرگ
bronze medals
U
مدال برنز
insigne
U
مدال رسمی
bronze medal
U
مدال برنز
medallion
U
مدال بزرگ
numismatist
U
مدال شناس
silver medals
U
مدال نقره
gold medal
U
مدال طلا
gold medals
U
مدال طلا
silver medal
U
مدال نقره
fourragere
U
کاغذ حکم مدال
service bar
U
مدال یا نشان خدمت
bronze star medal
U
مدال ستاره برنز
fourragere
U
حکم نشان یا مدال
To be decorated .
U
نشان گرفتن ( مدال وغیره )
decorations
U
اذین بندی مدال یا نشان
medals
U
نشانی شبیه سکه مدال
exergue
U
جای تاریخ سکه یا مدال
medallions
U
با مدال بزرگ زینت دادن
medallion
U
با مدال بزرگ زینت دادن
They ripped off his medals .
U
مدال هایش را از سینه اش کندند
decoration
U
اذین بندی مدال یا نشان
medal
U
نشانی شبیه سکه مدال
v , device
U
ارم مدال شجاعت ارتش امریکا
tiepin
U
سنجاق مدال وزینت الات زنانه
rifle clasp
U
نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
winners
U
برنده
winner
U
برنده
cutting
U
برنده
discoverer
U
پی برنده
winning
U
برنده
winnings
U
برنده
high proof
U
برنده
portative
U
برنده
incisor tooth
U
برنده
discoverers
U
پی برنده
trenchant
U
برنده
cutter
U
برنده
incisive
U
برنده
mutilator
U
برنده
conductive
U
برنده
heuristic
U
پی برنده
vehicle
U
برنده
foretooth
U
برنده
vehicles
U
برنده
scissile
U
برنده
incisory
U
برنده
deferent
U
برنده
cutters
U
برنده
boosters
U
بالا برنده
impellor
U
پیش برنده
annihilator
U
از بین برنده
wearing
U
تحلیل برنده
winner of a match
U
برنده مسابقه
highest bidder
U
برنده مزایده
uptake
U
بالا برنده
impeller
U
پیش برنده
winning move
U
حرکت برنده
winning position
U
پوزیسیون برنده
achiever
U
از پیش برنده
incisively
U
بطور برنده
booster
U
بالا برنده
matrolinous
U
بارث برنده
perseus
U
برنده سر دیو
dark horses
U
برنده غیرمترقبه
dark horse
U
برنده غیرمترقبه
heiresses
U
ارث برنده زن
heiress
U
ارث برنده زن
prizer
U
برنده جایزه
prizewinner
U
برنده جایزه
propulsive
U
جلو برنده
resolutive
U
تحلیل برنده
contender
U
برنده احتمالی
contenders
U
برنده احتمالی
decision
U
برنده با امتیاز
decisions
U
برنده با امتیاز
persi
U
برنده سر دیو
outpoint
U
برنده با امتیاز
victor
U
برنده مسابقه
winners
U
برنده بازی
winner
U
برنده بازی
propelling
U
پیش برنده
raiders
U
یورش برنده
utilizer
U
بکار برنده
raider
U
یورش برنده
lacerative
U
برنده یا درنده
promoter
U
پیش برنده
promoters
U
پیش برنده
promotor
U
پیش برنده
users
U
بکار برنده
user
U
بکار برنده
victors
U
برنده مسابقه
uplifter
U
بالا برنده
shoo-in
<idiom>
U
برنده مطلق
cutting head
U
نوک برنده
dissolvent
U
حل کننده برنده
edge tool
U
الت برنده
edged tool
U
الت برنده
gestatorial
U
برنده پاپ
deferent
U
بیرون برنده
gonfalonier
U
برنده پرچم
liquidator
U
برچیننده از بین برنده
myrmecophilous
U
بهره برنده ازمورچه
nonwinner
U
هرگز برنده نشده
Nobel laureate
U
برنده جایزه نوبل
jackpots
U
برنده تمام پولها
emasculatory
U
برنده نیروی مردی
winterer
U
بسر برنده زمستان
emasculative
U
برنده نیروی مردی
emulous
U
رشک برنده طالب
decisions
U
برنده کشتی با امتیاز
won ending
U
اخر بازی برنده
jackpot
U
برنده تمام پولها
cutler
U
فروشنده الات برنده
chung seung
U
برنده هوگوابی تکواندو
raise the hand
U
بالابردن دست برنده
liquidators
U
برچیننده از بین برنده
file cutter
U
قسمت برنده سوهان
benefitical
U
منتفع فایده برنده
benefic
U
فایده برنده نیکوکار
bearing capacity
U
قدرت برنده باربرد
backsword
U
شمشیر یک لبهء برنده
walk all over someone
<idiom>
U
براحتی برنده شدن
limivorous
U
فرو برنده گل ولای
Nobel Prize winner
U
برنده جایزه نوبل
carry the day
<idiom>
U
برنده یا موفق شدن
painstakingly
U
ساعی رنج برنده
painstaking
U
ساعی رنج برنده
decision
U
برنده کشتی با امتیاز
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
maiden
U
اسبی که هنوز برنده نشده
to ease to a victory
U
به سادگی برنده شدن
[ورزش]
gulfs
U
هر چیز بلعنده وفرو برنده
scissors
U
چیز برنده قطع کننده
gulf
U
هر چیز بلعنده وفرو برنده
maidens
U
اسبی که هنوز برنده نشده
novillero
U
گاوبازی که هنوز برنده نشده
assimilator
U
تحلیل برنده همانند سازنده
hellward
U
سوی دوزخ بر بدوزخ برنده
sharp tongued
U
بکار برنده سخنان زننده
hybrid propulation
U
نیروی پیش برنده مختلط
to scramble a victory
U
بزحمت برنده
[پیروز]
شدن
To win on points.
U
با امتیاز برنده شدن ( در مسابقات )
hoong seung
U
برنده هوگو قرمز تکواندو
cutting angle
U
سطح برنده تیغه برش
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
blade
U
قسمت برنده لبههای تیغ دار
cupholder
U
برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
runner up
U
دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
runner-up
U
دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
runners-up
U
دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
procrustean
U
بوسیله اعمال زورکاری از پیش برنده
dye-remover
U
از بین برنده رنگ
[سفید کننده]
waltz off with
<idiom>
U
فائق آمدن ،براحتی برنده شدن
defoliants
U
مواد از بین برنده برگ وسبزینه درختان
shoo in
U
کسیکه احتمال زیاد دارد برنده شود
defoliating agent
U
عامل از بین برنده برگ وسبزینه درختان
open water
U
فاصله مشخص بین برنده ونزدیکترین رقیب
I have not played my trump ( winning ) card .
U
ورق برنده را هنوز رو نکره ام ( بازی نکردم )
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
The tongue is not steel , yet it cuts.
<proverb>
U
زبان اگر چه فولاد نیست اما برنده است .
photo finish
U
استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
maiden race
U
مسابقه بین اسبهایی که هرگز برنده نشده اند
ingestive
U
بشکم برنده وابسته به قورت و بلع دادن خوراک
compound helicopter
U
هلی کوپتری که مجهز به سیستم جلو برنده کمکی است
free-for-alls
U
اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
saving
U
قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
head
U
طول سر اسب بعنوان مقیاس فاصله برنده از نفر بعد
free-for-all
U
اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
winner's circle
U
محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
long shot
U
شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
idiomorphic
U
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
adjudicates
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com