English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dorsiventral U دارای قسمت پشتی وشکمی مشخص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ladder back U دارای پشتی بلند
windsor chair U صندلی دارای پشتی منحنی
wing chair U مبل دارای پشتی و دستههای چوبی و سفت
nodous U دارای برامدگیهای مشخص
nodose U دارای برامدگیهای مشخص
amorphous U دارای ساختمان غیر مشخص
trichotomous U دارای سه قسمت
discontiguous U دارای قسمت جدا
fronted U دارای قسمت جلو
tump line U طناب یا تسمه کوله پشتی مال بند سینه کوله پشتی
trombone U شیپور دارای قسمت میانی متحرک
landdau U یکجور گردونه چهارچرخه که پوشش ان دارای دو قسمت است
balanced control surfaces U سطوح فرامین اصلی دارای قسمت دیگری در جلوی خط لولا
choke bore U روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
trey U پیشوندیست بمعنی دارای سه قسمت وسه قسمتی وسه تایی وهرسه واحد یکبار
algorithm U قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
algorithms U قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
an fitting U رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
cells U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
quartz clock U بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
hinder U پشتی
tergal U پشتی
dorsad U پشتی
backrest U پشتی
backing U پشتی
spinal U پشتی
trailng U پشتی
backpart U پشتی
backs U پشتی
dorsal U پشتی
hindered U پشتی
at the back of U به پشتی
spinally U پشتی
hinders U پشتی
sparsity U کم پشتی
hindering U پشتی
posterior U پشتی
back door U در پشتی
back U پشتی
descriptor U کدی که مشخص کننده نام فایل یا نام برنامه یا کد رمز به فایل را مشخص میکند
density of traffic U پر پشتی امد و شد
pad U لایه پشتی
backed U پشتی دار
dossal U پشتی ظهری
negrophilism U پشتی از سیاهان
packs U کوله پشتی
padded U پشتی دار
pads U لایه پشتی
climbing sack U کوله پشتی
dossel U پشتی ظهری
swag U کوله پشتی
haversacks U کوله پشتی
sparseness U کم پشتی پراکندگی
pack U کوله پشتی
haversack U کوله پشتی
to give a knee to U پشتی کردن
dossel U پشتی فهری
to stick up for U پشتی کردن
backing pawl U ضامن پشتی
bolster U پشتی کردن
pillows U پشتی مخده
bolstered U پشتی کردن
bolsters U پشتی کردن
knapsack U کوله پشتی
knapsacks U کوله پشتی
rucksacks U کوله پشتی
rucksack U کوله پشتی
climbing pack U کوله پشتی
to keep in countenance U پشتی کردن
dossal U پشتی فهری
dorsomedial U پشتی- میانی
dorsal fin U بالچه پشتی
kit U کوله پشتی
pillow U پشتی مخده
trailing edge U لبه پشتی
backless U بدون پشتی
kit bag U کوله پشتی
dorsolateral U پشتی و جانبی
packsack U کوله پشتی
kits U کوله پشتی
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
knapsacks U کوله پشتی کوچک
knapsack U کوله پشتی کوچک
turtle graphics U گرافیک لاک پشتی
swagman U مسافرکوله پشتی دار
pillow U [قالیچه اندازه پشتی]
rear [front] connection U اتصال [جلوئی] پشتی
dorsomedial thalamus U تالاموس پشتی- میانی
dossal U پشتی صندلی وغیره
dossel U پشتی صندلی وغیره
seat back adjustment knob دکمه تنظیم پشتی صندلی
benchstool U نیمکت [صندلی] بدون پشتی
backless bench U نیمکت [صندلی] بدون پشتی
backs U پشتی کردن پشت انداختن
backs U پشتی کنندگان تکیه گاه
back U پشتی کنندگان تکیه گاه
pack frame U کوله پشتی زین دار
back U پشتی کردن پشت انداختن
trailing zeros U صفرهای پشتی [دنباله دار] [ریاضی]
backpacks U کوله پشتی مخصوص بارهای پرحجم
to stand by a person U از کسی پشتی یا حمایت یانگهداری کردن
backpack U کوله پشتی مخصوص بارهای پرحجم
granger U عضو انجمن پشتی بانان کشاورزی
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
shuttled U بمباران قسمت به قسمت
shuttled U راهپیمائی قسمت به قسمت
parts per million U قسمت در میلیون قسمت
throttling U عبور قسمت به قسمت
shuttle U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle U بمباران قسمت به قسمت
throttled U عبور قسمت به قسمت
throttle U عبور قسمت به قسمت
throttles U عبور قسمت به قسمت
p.p.m U قسمت در یک میلیون قسمت
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
shuttles U بمباران قسمت به قسمت
located U تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف
locating U تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف
locates U تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف
locate U تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer U از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
ball cushion U دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
division police petty officer U درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
railway division U قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
cellular unit U یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
faldstool U صندلی تا شو بدون پشتی صندلی راحتی
to stand up for U پشتی یا حمایت کردن از طرفداری کردن از
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
specifics U مشخص
indistinctive U نا مشخص
named U مشخص
highlight U مشخص
highlighted U مشخص
specific U مشخص
highlights U مشخص
distinct U مشخص
marked U مشخص
pronounced U مشخص
kenspeckle U مشخص
distinctive U مشخص
specific code U کد مشخص
distinguished U مشخص
physiognomonic U مشخص
signate U مشخص
clean cut U مشخص واضح
signalled U اشکار مشخص
to create an image for oneself as somebody U مشخص کردن
specify U مشخص کردن
nonsignificant U غیر مشخص
distinguishing U مشخص اختصاصی
specifies U مشخص کردن
named place of destination U مقصد مشخص
distinctive U فرق مشخص
cleaners U مشخص واضح
individuate U مشخص کردن
clean-cut U مشخص واضح
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com