Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
isoelectric
U
دارای فشارالکتریکی مساوی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
three square
U
دارای سه ضلع مساوی
equidistant
U
دارای مسافت مساوی
equiangular
U
دارای زوایای مساوی
isotonic
U
دارای کشش مساوی
isodiametric
U
دارای قطر مساوی
isodiametric
U
دارای ابعاد مساوی
like as we lie
U
طرفین دارای ضربات مساوی
isodynamic
U
دارای نیروی مغناطیسی مساوی
equicaloric
U
دارای کالری و نیروی مساوی
isotonic
U
دارای اهنگ مساوی هم توان
equimolal
U
دارای غلظت ملکولی مساوی
isotherm
U
خطی که نقاط دارای گرمای متوسط سالیانه مساوی رانشان میدهد
isallobar
U
خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
isallobaric
U
خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
proton
U
هسته اتم سبک و دارای تعداد مساوی اتم هیدروژن
protons
U
هسته اتم سبک و دارای تعداد مساوی اتم هیدروژن
voltage measuring
U
سنجش فشارالکتریکی
voltage level
U
سطح فشارالکتریکی
transient voltage
U
فشارالکتریکی ناپایدار
voltage loss
U
گمگشتگی فشارالکتریکی
induced voltage
U
فشارالکتریکی القائی ولتاژاندوکسیون
voltage indicator
U
دستگاه نشان دهنده فشارالکتریکی
gini coefficient
U
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
all
U
مساوی
peels
U
مساوی
peel
U
مساوی
even
<adj.>
U
مساوی
all-
U
مساوی
save off
U
مساوی
euqal
U
مساوی
squaring
U
مساوی
identic
U
مساوی
split
U
مساوی
plus/equals key
U
مساوی
square
U
مساوی
squared
U
مساوی
squares
U
مساوی
no set
U
مساوی
equivalent
U
مساوی
draws
U
مساوی
ties
U
مساوی
tie
U
مساوی
bracketed
U
مساوی
equivalents
U
مساوی
all square
U
مساوی
draw
U
مساوی
identical
U
مساوی
adequate
U
مساوی
hikiwate
U
مساوی
equalise
U
مساوی
moiety
U
قسمت مساوی
even
U
تراز مساوی
equalled
U
برابر مساوی
equaling
U
برابر مساوی
equals
U
برابر مساوی
dead even
U
کاملا مساوی
equalize
U
مساوی کردن
just as well
<adv.>
U
به طور مساوی
measure up
<idiom>
U
مساوی بودن
paripassu
U
مساوی همدرجه
nonpareil
U
غیر مساوی
go halves
<idiom>
U
تقسیم مساوی
tie vote
U
اراء مساوی
On an equal footing.
U
بر پایه مساوی
part
U
جزء مساوی
equalising
U
مساوی کردن
equalises
U
مساوی کردن
equalling
U
برابر مساوی
adequate
U
مساوی ساختن
equalised
U
مساوی کردن
equalized
U
مساوی کردن
equalizes
U
مساوی کردن
equidistance
U
مسافت مساوی
equally
<adv.>
U
به طور مساوی
equaled
U
برابر مساوی
equal
U
برابر مساوی
equalizing
U
مساوی کردن
equaliser
U
امتیاز مساوی کننده
equate
U
برابرگرفتن مساوی پنداشتن
chronologer
U
مساوی است بازاقخگخمخلهسف
equated
U
برابرگرفتن مساوی پنداشتن
stand off
U
مساوی یاهیچ به هیچ
equates
U
برابرگرفتن مساوی پنداشتن
stand-off
U
مساوی یاهیچ به هیچ
stand-offs
U
مساوی یاهیچ به هیچ
homographic
U
مساوی از حیث املاء
deuce
U
مساوی در امتیاز 41 که به 61 ختم میشود
tie break
U
بهم خوردن وضع مساوی
skittering
U
ماهیگیری با نخ و چوب به میزان مساوی
to add equals
U
اعداد مساوی را با هم جمع کردن
tie-break
U
بهم خوردن وضع مساوی
spacing
U
در فواصل مساوی تقسیم بندی
even money
U
مبلغ مساوی در شرط بندی
amortization
U
پرداخت بدهی به اقساط مساوی
ana
U
ازهر کدام بمقدار مساوی
equaled
U
: برابر شدن با مساوی بودن
equaling
U
: برابر شدن با مساوی بودن
equalled
U
: برابر شدن با مساوی بودن
aliquot
U
بدوقسمت مساوی تقسیم کردن
equalling
U
: برابر شدن با مساوی بودن
equals
U
: برابر شدن با مساوی بودن
equal
U
: برابر شدن با مساوی بودن
tie-breaks
U
بهم خوردن وضع مساوی
equally
U
بیک درجه بطور مساوی
coursed rubble masonry
U
سنگ بادبر با ارتفاع مساوی در یک رگ
equalized
U
مساوی یاهم شکل کردن
equalizing
U
مساوی یاهم شکل کردن
equalises
U
مساوی یاهم شکل کردن
equalize
U
مساوی یاهم شکل کردن
equalizes
U
مساوی یاهم شکل کردن
equalised
U
مساوی یاهم شکل کردن
equalising
U
مساوی یاهم شکل کردن
fair play
<idiom>
U
عدالت ،مساوی ،عمل درست
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
furlongs
U
واحد درازا مساوی با یک هشتم میل
sou
U
مسکوک فرانسه یا سویس مساوی 50/0 فرانک
furlong
U
واحد درازا مساوی با یک هشتم میل
quarter
U
به چهار قسمت مساوی تقسیم کردن
trisect
U
بسه بخش مساوی تقسیم کردن
velocity stacks
U
لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
neck and neck
<idiom>
U
درمسابقه مساوی ویا نزدیک به تساوی بودن
isochronal
U
همزمان واقع شونده در فواصل منظم و مساوی
sit on the ball
U
بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد
sit on a lead
U
بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد
imparity
U
غیر قابل تقسیم بودن اعداد بدوقسمت مساوی
bifid
U
بوسیله شکاف بدو قسمت مساوی تقسیم شده
To swindle (fleece) someone .
U
سر بسر شدن ( مساوی درآمدن ؟ نه سود ونه زیان )
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
halve
U
مساوی بودن تعداد ضربات هر دو حریف در یک بخش ازبازی گلف
halved
U
مساوی بودن تعداد ضربات هر دو حریف در یک بخش ازبازی گلف
neutral soil
U
خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
langley
U
واحد تشعشع خورشید مساوی یک گرم کالری در هرسانتیمتر مربع از سطح غیرمتشعشع
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic
U
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped
U
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
U
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
euler theorem
U
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
equalizing
U
مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalizes
U
مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalized
U
مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalises
U
مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalising
U
مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalize
U
مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalised
U
مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
ballade
U
قطعه منظومی مرکب از سه مصرع مساوی و متشابه ویک مصرع کوتاه تر که هریک از این چهار قسمت یک بیت ترجیع بند دارد
Indo-persian rug
U
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic
U
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored
U
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous
U
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
winey
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
eualize
U
مساوی کردن مانند کردن
pentadactyl
U
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
iodic
U
دارای ید
bilabiate
U
دارای دو لب
footy
U
دارای پا
odoriferous
U
دارای بو
three-legged
U
دارای سه پا
three legged
U
دارای سه پا
glochidiate
U
دارای مو
trilinear
U
دارای سه خط
fraught with
U
دارای
bizonal
U
دارای دومنطقه
bipartite
U
دارای دوقسمت
binucleated
U
دارای دو هسته
binucleate
U
دارای دو هسته
binuclear
U
دارای دو هسته
binocular
U
دارای دو چشم
binaural
U
دارای دو گوش
biradial
U
دارای دوشعاع
bimotored
U
دارای دوموتور
bumpiness
U
دارای برامدگی
biramous
U
دارای دو شاخه
buckish
U
دارای خوی بز
bisulcate
U
دارای دوشکاف
bimolecular
U
دارای دوملکول
bimorphemic
U
دارای دوشکل
bodied
U
دارای بدن
calcareous
U
دارای کلسیم
dimorphic
U
دارای دو شکل
dimply
U
دارای فرورفتگی
dipetalous
U
دارای دوگلبرگ
diplopodous
U
دارای هزار پا
dipolar
U
دارای دو قطب
dipteran
U
دارای دو بال
dolose
U
دارای قصدجرم
double tongued
U
دارای دوقول
dyslogistic
U
دارای خاطرات بد
entitative
U
دارای وجودخارجی
feldspathic
U
دارای فلدسپار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com