Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
transuranic
U
دارای عدداتمی بیشتر از اورانیم
transuranium
U
دارای عدداتمی بیشتر از اورانیم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ahead
U
دارای امتیاز بیشتر
semidouble
U
دارای گلبرگهای بیشتر از معمول
supercharged
U
موتور دارای دستگاه رساننده هواوسوخت بیشتر
uranium
U
اورانیم
multimult
U
پیشوند بمعنی " بسیار وزیاد "و " دارای تعداد زیاد " و "متعدد " و " بیشتر " و" چند "
gummite
U
ئیدرات اورانیم برنگ زردمایل بقرمز
Family prayer rug
U
فرش محرابی صف گونه
[اینگونه بافت ها دارای چندین محراب قرینه بوده و بیشتر بصورت گلیم بافته می شود.]
You have to watch your diet more
[carefully]
and get more exercise.
U
شما باید بیشتر به تغذیه خود توجه و بیشتر ورزش بکنید.
bandwidth
U
صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند
drives
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
for the most part
U
بیشتر
as much as possible
U
هر چه بیشتر
it is mostly iron
U
بیشتر
mostly
U
بیشتر
the more
U
بیشتر
more
U
بیشتر
as early aspossible
U
هر چه بیشتر
furthers
U
بیشتر
furthering
U
بیشتر
the more better the best
U
هر چه بیشتر
large adv
U
بیشتر
rather
U
بیشتر
mainly
U
بیشتر
more and more
U
هی بیشتر
more than
U
بیشتر از
furthered
U
بیشتر
further
U
بیشتر
principally
U
بیشتر
idiomorphic
U
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
outshines
U
بیشتر درخشیدن
major
U
بیشتر اعظم
over-average
<adj.>
U
بیشتر از حد متوسط
outshining
U
بیشتر درخشیدن
above-average
<adj.>
U
بیشتر از حد متوسط
not any more
U
دیگر نه
[بیشتر نه]
above average
<adj.>
U
بیشتر از حد متوسط
better
U
نیکوتر بیشتر
outshone
U
بیشتر درخشیدن
outshine
U
بیشتر درخشیدن
The more the better .
U
هر چه بیشتر بهتر
further information
U
آگاهی بیشتر
the many
U
بیشتر مردم
majoring
U
بیشتر اعظم
majored
U
بیشتر اعظم
no more
U
نه دیگر
[بیشتر]
better part
U
قسمت بیشتر
over crowding
U
بیشتر باشد
hypercard
U
یات بیشتر
outstand
U
بیشتر ایستادن
outsit
U
بیشتر نشستن از
oddson
U
بیشتر محتمل
nine times out ten
U
بیشتر اوقات
multichannel
U
با بیشتر از یک کانال
most people
U
بیشتر مردم
the most that i can do
U
بیشتر انها
most of them
U
بیشتر انها
more and more
U
بیشتر ازبیشتر
in the main
U
بیشتر اصلا
by superir wisdom
U
با خرد بیشتر
so many menŠso many minds
U
هر چه اشخاص بیشتر
surviver
U
بیشتر عمرکننده
rather ... than
U
بیشتر ...تا
[ترجیحا ... تا]
no longer
U
نه بیشتر
[زمانی]
to overcomein number
U
بیشتر بودن از
so many menŠso many minds
U
عقیده بیشتر
mare
U
مادیان 4 ساله یا بیشتر
outliving
U
بیشتر زنده بودن از
overlive
U
بیشتر زنده بودن از
outwatch
U
بیشتر بیدار ماندن از
like nowhere else
<adv.>
U
بیشتر از هر جای دیگر
I am over 50 years old.
U
من ۵۰ سال بیشتر دارم.
outbidded
U
بیشتر توپ زدن از
full drive
U
باشتاب هرچه بیشتر
as soon as possible
U
بزودی هرچه بیشتر
put someone's best foot forward
<idiom>
U
بیشتر تلاش کردن
at full pelt
U
با شتاب هر چه بیشتر سراسیمه
extensive cultivation
U
کار وسرمایه بیشتر
he makes most noise
U
او از همه بیشتر صدا یا
outwear
U
بیشتر دوام کردن
it consists mainly
U
بیشتر عبارت است از
outvoting
U
بیشتر رای بردن از
norther
U
بیشتر بطرف شمال
outlives
U
بیشتر زنده بودن از
outlasted
U
بیشتر طول کشیدن از
outlasting
U
بیشتر طول کشیدن از
outlasts
U
بیشتر طول کشیدن از
outvote
U
بیشتر رای بردن از
outvoted
U
بیشتر رای بردن از
outvotes
U
بیشتر رای بردن از
read mostly memory
U
حافظه بیشتر خواندنی
roundabout production
U
تولید با کارائی بیشتر
outlive
U
بیشتر دوام اوردن
outliving
U
بیشتر دوام اوردن
outlast
U
بیشتر طول کشیدن از
outbids
U
بیشتر توپ زدن از
outlives
U
بیشتر دوام اوردن
outstand
U
بیشتر تحمل کردن
more the merrier
<idiom>
U
هرچی بیشتر بهتر
outlived
U
بیشتر زنده بودن از
outwalk
U
بیشتر راه رفتن از
outlived
U
بیشتر دوام اوردن
outwork
U
بیشتر کار کردن از
outbid
U
بیشتر توپ زدن از
outlive
U
بیشتر زنده بودن از
outbidding
U
بیشتر توپ زدن از
mares
U
مادیان 4 ساله یا بیشتر
end stopped
U
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
U
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
full pelt
U
با شتاب هرچه بیشتر سراسیمه
multi-
U
در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
overloaded
U
تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
overloads
U
تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
at full speed
U
با تندی هر چه بیشتر بسرعتی هر چه تمامتر
multi
U
در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
It does more harm than good .
U
ضررش از نفعش بیشتر است
It tends to be blue . It is bluish.
U
بیشتر برنگ آبی می زند
overload
U
تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
half century
U
05 امتیاز یا بیشتر توپزن درمسابقه کریکت
peter penny
U
زکات سالیانه که بیشتر به پاپ میداند
accuracy
U
هر قدر تعداد بیتها بیشتر باشد
excess cover treaty
U
قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
queues
U
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
follow up
<idiom>
U
بهتر کردن کار با تلاش بیشتر
Cut a little more off the back.
یک کمی بیشتر عقب را کوتاه کنید.
Cut a little more off the top.
یک کمی بیشتر بالا را کوتاه کنید.
overpoise
U
مهمتر بودن از بیشتر نفوذ داشتن از
More money is not the answer to this problem.
U
پول بیشتر حل این مسئله نیست.
to jackknife truck-trailers
U
تا شدن کامیون در جاده
[بیشتر در تصادفات]
ness on his part
U
این بیشتر بواسطه کمرویی است
queueing
U
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queued
U
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
compound parry
U
دفع شمشیر حریف با دو حرکت یا بیشتر
riots
U
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
supercharger
U
دستگاه هوا و سوخت رسانی بیشتر
i life that better
U
انرا بیشتر از همه دوست دارم
operators
U
انتساب بیشتر از یک تابع به عملگرا مشخص .
operator
U
انتساب بیشتر از یک تابع به عملگرا مشخص .
more frequently than ever
<adv.>
U
نسبت به سابق خیلی بیشتر اوقات
century
U
001 امتیاز یا بیشتر در یک بازی کریکت
centuries
U
001 امتیاز یا بیشتر در یک بازی کریکت
loved i nothonour more
U
اگر شرافت را بیشتر دوست نداشتم
rioting
U
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
queue
U
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
composer
U
آهنگ ساز
[بیشتر موسیقی کلاسیک]
man up
U
بازی با یک نفر بیشتر از تعدادافراد حریف
riot
U
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
rioted
U
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
have half a mind
<idiom>
U
احساس وسوسه کردن بیشتر از تحمل نداشتن
She is more culpable than the others.
U
او
[زن]
بیشتر از دیگران گناه کار
[مقصر]
است.
outshoot
U
تعداد بیشتر و بهتر تیراندازی نسبت به حریف
catch up
U
تحرک بیشتر برای جبران عقب ماندگی
extra
U
اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
extra-
U
اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
extras
U
اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
like hell
<idiom>
U
با تاثیر وانرژی بیشتر ،مغایر با حقیقت ،نه زیاد
early bird catches the worm
<idiom>
U
هرکسی زودتر بیداربشود بیشتر بدست میآورد
I would like tovisit ( see, meet ) you more often .
U
می خواهم باز هم بیشتر پیش شما بیایم
ventre a terre
U
سراسیمه باشتاب هرچه بیشتر شکم بزمین
as if to add insult to injury
<idiom>
U
با بیشتر کردن زیان به وسیله تحقیر و مسخره
parlour maid
U
کلفتی که کتارش بیشتر درسفره خانه است
outpoint
U
سبقت گرفتن پوان یا نمره بیشتر اوردن از
gaze hound
U
تازی که بیشتر با چشم دنبال شکار می رود تا با بو
larceny petty
U
بیشتر دزدی مالی که کمتر از 11شیلینگ بهاداشت
Indo-persian rug
U
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
tint
U
[هاله ای از رنگ که بیشتر به سمت سفید متمایل باشد.]
most significant character
U
رقم سمت چپ عدد که ارزش بیشتر را در پایه دارد.
The worst wheel of the cart creaks most.
<proverb>
U
بدترین چرخ گارى ,از همه بیشتر غرغر مى کند .
most significant digit
U
رقم سمت چپ عدد که ارزش بیشتر را در پایه دارد.
multi user system
U
سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند
multi statement line
U
خط ی از برنامه کامپیوتری که حاوی بیشتر از یک دستور یا عبارت است
long life itemes
U
اقلامی که عمر قانونی انها 5سال یا بیشتر باشد
high goal polo
U
چوگان بین تیمهای دارنده 91امتیاز تعادلی یا بیشتر
mary maximus
U
ان مریم که از همنام های خود بیشتر سال دارد
pantalets
U
زیرشلواری یا نیم شلواری بلند که بیشتر زنها می پوشیدند
coroners
U
هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
coroner
U
هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
non-circulating materials
U
اجناسی که قرض داده نمی شوند
[بیشتر در کتابخانه]
slugger
U
بوکسوری که بیشتر به قدرت خود اتکا دارد تا مهارت
multitudinist
U
کسیکه توده مردم را بیشتر ازافراد رعایت میکند
round
U
تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت بیشتر یا کمتر
roundest
U
تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت بیشتر یا کمتر
body
U
نوشتار و اندازه پیش فرض برای بیشتر متن ها
bois jourdian
U
نوعی سنگ مرمر که بیشتر درفرانسه یافت میشود
She is forty if a day .
U
چهل سال راشیرین دارد ( اگر بیشتر نباشد )
power play
U
وضع یک تیم نسبت به حریف بعلت عده بیشتر
bodies
U
نوشتار و اندازه پیش فرض برای بیشتر متن ها
parliamentary train
U
قطار راه اهنی که میلی یک PENNY بیشتر از مسافرنمیگیرد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com