English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
monomolecular U دارای صخامت بقدر یک ملکول یک ملکولی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
equimolal U دارای غلظت ملکولی مساوی
trimolecular U دارای سه ملکول
trihydrate U ترکیب شیمیایی دارای سه ملکول اب
tetrahydroxy U دارای چهار هیدروکسیل درهر ملکول
hemihydrate U هیدرات جسمی که دارای نیم ملکول اب است
molecular U ملکولی
molecular U ملکولی ذرهای
ionization U یونیزه شدن تجزیه ملکولی
molecule U ملکول
molecules U ملکول
gram molecule U ملکول گرم
scape of molecules U فرار ملکول ها
chromophore U گروه رنگی ملکول
chromophore U عامل رنگی ملکول
atomicity U تعداد اتم در ملکول
affinities U نیروی جاذبه بین اتمهای یک ملکول
affinity U نیروی جاذبه بین اتمهای یک ملکول
as much as U بقدر,
pocketfuls U بقدر یک جیب
adequately [sufficiently] <adv.> U بقدر کفایت
sufficiently <adv.> U بقدر کفایت
pocketful U بقدر یک جیب
adequately [sufficiently] <adv.> U بقدر کافی
sufficiently <adv.> U بقدر کافی
roomful U بقدر یک اتاق پر
roomfuls U بقدر یک اتاق پر
pail U بقدر یک سطل
to the number of 0 U بقدر هفتاد
sufficiently U بقدر کفایت
sackful U بقدر یک گونی
glassful U بقدر یک لیوان
plentifully U بقدر کفایت
pails U بقدر یک سطل
plate U بقدر یک بشقاب
shovelful U بقدر یک بیلچه
plates U بقدر یک بشقاب
for U درمدت بقدر
skep U بقدر یک سبد
plateful U بقدر یک بشقاب
spadeful U بقدر یک بیل
adequately U بقدر کافی
platefuls U بقدر یک بشقاب
pricked U زخم بقدر سرسوزن
pricking U زخم بقدر سرسوزن
i have had sufficientfor U بقدر کفایت خوردم
prick U زخم بقدر سرسوزن
teacupful U بقدر یک فنجان چای
pricks U زخم بقدر سرسوزن
scoops U بقدر یک چمچه بیرون اوردن
it is plenty good enough U بقدر کفایت خوب است
here is bread in plenty U نان بقدر کفایت هست
tablespoonful U بقدر یک قاشق سوپ خوری
duly U حسب الوفیفه بقدر لازم
scoop U بقدر یک چمچه بیرون اوردن
scooped U بقدر یک چمچه بیرون اوردن
scooping U بقدر یک چمچه بیرون اوردن
tablespoonsful U بقدر یک قاشق سوپ خوری
tablespoonfuls U بقدر یک قاشق سوپ خوری
teaspoonfuls U بقدر یک قاشق چای خوری
teaspoonsful U بقدر یک قاشق چای خوری
teaspoonful U بقدر یک قاشق چای خوری
My tea is not cool enough to drink. U چائی ام بقدر کافی هنوز سرد نشده
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
tun U بقدر یک بشکه ادم یا چیز بشکه مانند
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
fraught with U دارای
three-legged U دارای سه پا
three legged U دارای سه پا
bilabiate U دارای دو لب
iodic U دارای ید
glochidiate U دارای مو
trilinear U دارای سه خط
footy U دارای پا
odoriferous U دارای بو
strontic U دارای استرونیوم
deadbeat U دارای سکون
palmy U دارای نخل
squibs U دارای صدای فش فش
portentous U دارای فال بد
deadbeats U دارای سکون
sulfureous U دارای گوگرد
squib U دارای صدای فش فش
of that ilk U دارای همان جا
overbusy U دارای کارزیاد
nitrous U دارای شوره
multiflorous U دارای بیش از سه گل
multifid U دارای چندشکاف
muciferous U دارای مخاط
monopetalous U دارای یک گلبرگ
short range U دارای برد کم
melodious U دارای ملودی
melodic U دارای ملودی
synonymous U دارای تشابه
prerogative U دارای حق ویژه
multilineal U دارای چندین خط
monoclinal U دارای یک شیب
nucleate U دارای هسته
salaried U دارای حقوق
energetic U دارای انرژی
stilted U دارای چوب پا
myrrhy U دارای بوی مر
myrrhic U دارای بوی مر
synonymous U دارای ترادف
monandrous U دارای یک شوهر
monometallic U دارای یک فلز
prerogatives U دارای حق ویژه
social minded U دارای افکاراجتماعی
handy <adj.> U دارای مزیت
self abnegating U دارای کف نفس
rectilinear U دارای مسیرمستقیم
legitimating U دارای حق مشروع
legitimated U دارای حق مشروع
legitimate U دارای حق مشروع
sabulous U دارای شن ریزه
rugose U دارای رکه
staminate U دارای جرثومه نر
reversioner U دارای حق رجوع
reboant U دارای واکنش
rifled U دارای خان
sexagenary U دارای سن 06 تا96
shelterer U دارای حفاظ
sonant U دارای اهنگ
silicifoeous U دارای در کوهی
legitimates U دارای حق مشروع
spiriferous U دارای عضومارپیچی
spirituous U دارای الکل
splashy U دارای ترشح
flabby U دارای عضلات شل
equivocal U دارای دومعنی
backed U دارای پشت
shoaly U دارای جاهای کم اب
short-range U دارای برد کم
rattly U دارای صدای تق تق
rarely beautiful U دارای زیبائی
quartziferous U دارای در کوهی
low-spirited U دارای روحیه بد
low spirited U دارای روحیه بد
pulsant U دارای تپش
pinnular U دارای بالچه
pinnular U دارای برگچه
pileate U دارای کلاهک
straight line U دارای خط مستقیم
petiolated U دارای دمگل
petiolate U دارای دمگل
weighted U دارای وزن
pelliculate U دارای پوسته
stannous U دارای قلع
plumose U دارای دسته پر
polygamous U دارای چند زن
pulsatile U دارای تپش
redundant U دارای اطناب
pseudonymous U دارای تخلص
primiparous U دارای یک اولاد
primipara U دارای یک اولاد
deficient U دارای کمبود
stannic U دارای قلع
prerogatived U دارای حق ویژه
preemptor U دارای حق شفعه
pre emptive U دارای حق شفعه
monatomic U دارای یک جوهرفرد
papillose U دارای برامدگی
acetylize U دارای ریشهء
basined U دارای ابگیر
entitative U دارای وجودخارجی
bicentric U دارای دومرکز
bichrome U دارای دو رنگ
dyslogistic U دارای خاطرات بد
double tongued U دارای دوقول
bimolecular U دارای دوملکول
bimorphemic U دارای دوشکل
bimotored U دارای دوموتور
binaural U دارای دو گوش
binocular U دارای دو چشم
binuclear U دارای دو هسته
binucleate U دارای دو هسته
azotic U دارای ازت
aulait U دارای شیر
far reaching U دارای اثرزیاد
adamantean U دارای تلئلو
foliolate U دارای برگچه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com