Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
simulative
U
دارای شباهت فاهری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
me too
U
دارای شباهت تبلیغاتی نسبت برقیب سیاسی خود
zinky
U
بشکل روی دارای فاهری شبیه فلز روی
zincy
U
بشکل روی دارای فاهری شبیه فلز روی
zincky
U
بشکل روی دارای فاهری شبیه فلز روی
simulacrum
U
شباهت ریایی شباهت تصنعی
volt ampere meter
U
دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
apparent recession
U
انحراف سمت فاهری ژیروسکوپ انحراف فاهری محور ژیروسکوپ
similarities
U
شباهت
hairiness
U
شباهت به مو
similarity
U
شباهت
nearness
U
شباهت
nighness
U
شباهت
comparableness
U
شباهت
analog
U
شباهت
equality
U
شباهت
analogue
U
شباهت
analogies
U
شباهت
semblance
U
شباهت
likenesses
U
شباهت
likeness
U
شباهت
analogues
U
شباهت
unlike
U
بی شباهت
analogy
U
شباهت
anomalous
U
بی شباهت
resemblance
U
شباهت
to look like
U
شباهت داشتن
analogy
U
شباهت همانندی
homophyly
U
شباهت فامیلی
homophyly
U
شباهت خانوادگی
proportions
U
شباهت مقدار
frutescence
U
شباهت به گلبن
mossiness
U
شباهت خزه
leafiness
U
شباهت برگ
analogies
U
شباهت همانندی
verisimilitude
U
شباهت به واقعیت
propinquity
U
شباهت قرابت
dissimilar
U
بی شباهت غیرمشابه
semblable
U
شباهت شبیه
approximations
U
شباهت زیاد
approximation
U
شباهت زیاد
resemble
U
شباهت داشتن
atavism
U
شباهت به نیاکان
assonance
U
شباهت صدا
assimilatory
U
شباهت دهنده
self identity
U
شباهت تام
resembled
U
شباهت داشتن
resembling
U
شباهت داشتن
apparence
U
شباهت طبیعی
resembles
U
شباهت داشتن
proportion
U
شباهت مقدار
similitude
U
شباهت صورت
d. likeness
U
شباهت اندک
d. likeness
U
شباهت دور
simulacrum
U
شباهت وهمی
not nearctic
U
هیچ شباهت
atavistic
U
شباهت به نیاکان
gauziness
U
شباهت به گارس یاتنزیب
to resemble somebody
U
شباهت به کسی داشتن
Be a dead ringer for someone
<idiom>
U
شباهت زیاد دو نفر
parity of reasoning
U
قیاس یا شباهت استدلال
assimilative
U
هم جنس شونده شباهت دار
seeming
U
فاهری
formfitting
U
فاهری
self-styled
U
فاهری
nominal
U
فاهری
outwards
U
فاهری
superficially
U
فاهری
skin deep
U
فاهری
apparent
U
فاهری
surfaced
U
فاهری
surface
U
فاهری
self styled
U
فاهری
surfaces
U
فاهری
outward
U
فاهری
gristliness
U
شباهت به نرمه استخوان حالت غضروفی
homomorphy
U
شباهت ساختمانی واساسی بین دو چیز
You are sure a dead ringer for muy brother.
U
تو قطعا شباهت زیادی با برادر من داری.
simulates
U
شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
simulate
U
شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
simulating
U
شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
apparent magnitude
U
قدر فاهری
apparent luminosity
U
درخشندگی فاهری
apparent horizon
U
افق فاهری
apparent error
U
خطای فاهری
apparent diameter
U
قطر فاهری
apparent density
U
تکاتف فاهری
pepper corn rent
U
اجاره فاهری
engineering stress
U
تنش فاهری
exteriorize
U
فاهری دانستن
admittance
U
هدایت فاهری
apparent motion
U
حرکت فاهری
apparent resistivity
U
مقاومت فاهری
glitz
U
گیرایی فاهری
apparent velocity
U
سرعت فاهری
apparent wind
U
باد فاهری
artificial daylight
U
فلق فاهری
apparent power
U
توان فاهری
assentation
U
رضایت فاهری
prime facie evidence
U
قرائن فاهری
externality
U
احوال فاهری
false horizon
U
افق فاهری
impedance
U
مقاومت فاهری
externalises
U
فاهری ساختن
externalising
U
فاهری ساختن
externalize
U
فاهری ساختن
externalizes
U
فاهری ساختن
externalizing
U
فاهری ساختن
bulk gravity
U
چگالی فاهری
externalized
U
فاهری ساختن
externals
U
فاهری پدیدار
external
U
فاهری پدیدار
externalised
U
فاهری ساختن
false parallax
U
پارالاکس فاهری
indicated horsepower
U
توان فاهری
superficial
U
سرسری فاهری
dissimilate
U
ناجور و بی شباهت کردن سبب اختلاف شدن
input impedance
U
مقاومت فاهری اولیه
inductive resistance
U
مقاومت فاهری القایی
inductive impedance
U
مقاومت فاهری القائی
soil morphology
U
شکل فاهری خاک
terrain relief
U
شکل فاهری زمین
of the surface
U
فاهری نمادادن رودادن
on the surface
U
فاهری نمادادن رودادن
impedance matrix
U
ماتریس مقاومت فاهری
redesign
U
سر وصورت فاهری دادن به
reactance
U
مقاومت فاهری خازنها
pro forma
U
منباب فاهر فاهری
volt ampere hour meter
U
کنتور مصرف فاهری
masquerade
U
قیافه فاهری بخوددادن
impedance ratio
U
نسبت مقاومت فاهری
masqueraded
U
قیافه فاهری بخوددادن
masquerades
U
قیافه فاهری بخوددادن
masquerading
U
قیافه فاهری بخوددادن
capacitive resistance
U
مقاومت فاهری خازن
apparent solar year
U
سال فاهری شمسی
extern
U
فاهری واقع در خارج
coupling impedance
U
مقاومت فاهری پیوست
indicated airspeed
U
سرعت فاهری نسبت به هوا
relief
U
شکل فاهری و پست و بلندی
exterior
U
فاهری واقع در سطح خارجی
mechanical move
U
حرکت مکانیکی یا فاهری شطرنج
exteriors
U
فاهری واقع در سطح خارجی
inductive impedance
U
مقاومت فاهری با جزء القائی
impedance compensator
U
متعادل کننده مقاومت فاهری
apparent precession
U
انحراف فاهری محور ژایرو
apparent solar
U
روز شمسی فاهری روزشمسی
feints
U
حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
formalization
U
انطباق با ایین واداب فاهری رسمی سازی
feinting
U
حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
feinted
U
حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
feint
U
حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
signalment
U
تعیین هویت باشرح علائم فاهری شخص
false parallax
U
تغییر محل فاهری اشیاء به علت شکست نور
limiting speed
U
بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
parallax
U
اختلاف جهت یا موقعیت فاهری یک جسم از دو زاویه دید مختلف
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
coriolis force
U
نیروی اینرسی فاهری که روی یک جسم با سرعت زاویهای داخل یک سیستم دوار در حرکت است
stroboscope
U
وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
preventive detention
U
تمدید مدت حبس مجرم به عادت که تقریبا" به سیستم اجرای نظرتشدید مجازات و یا مواردپیش بینی شده در قانون اقدامات تامینی شباهت دارد
radio bearing
U
زاویه بین جهت فاهری ایستگاه ثابت و جهت مرجع
external good order
U
اصطلاحی در حمل و نقل که دال بر وضعیت فاهری مناسب کالای مورد حمل میباشد
high oblique
U
عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
idiomorphic
U
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
impedance
U
مقاومت فاهری الکتریسیته مقاومت سیم امپدانس
choke impedance
U
امپدانس یا مقاومت فاهری چوک مقاومت پیچک
editing run
U
در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
pseudo random
U
قط عات حافظه RAM پویا , که قادر به تنظیم مجدد هستند و بنابراین فاهری مشابه قطعه , RAM ایستا دارند
smiley
U
فاهری که با حروف متن ایجاد میشود که به پیام پست الکترونیکی معنای واقعی دهد مثلاگ به معنای خنده و - غیگین است
pitot static system
U
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
virtual mass
U
مجموع جرم واقعی و جرم فاهری
end stopped
U
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
U
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
pin money
U
وجهی که شوهر به همسر خود برای حوایج خصوصی و شخصیش می پردازد و زن با صرف ان باید وضع فاهری خود رامتناسب با موقعیت اجتماعی شوهرش بیاراید
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
Indo-persian rug
U
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
lappets
U
[حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.]
off colored
U
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous
U
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic
U
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winey
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
Senneh
U
سنه
[نام قدیم سنندج و از مراکز بزرگ تولید فرش در غرب ایران. گره فارسی به دلیل شباهت زیاد با گره فرش این ناحیه به گره سنه نیز معروف است.]
pentadactyl
U
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
ostensible
U
شریک فاهری در CL کسی را گویند که اسمش در ضمن اسم شرکتی اعلام شود و یا عملا" در اداره ان دخالت کند که در این حالت مشئوولیت او در برابر کسانی که به ایت اعتبار او را شریک پنداشته اند درست مانند شرکاواقعی است هر چند که درواقع سهمی نداشته باشد
apparent altitude
U
ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
fraught with
U
دارای
trilinear
U
دارای سه خط
glochidiate
U
دارای مو
iodic
U
دارای ید
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com