Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
me too
U
دارای شباهت تبلیغاتی نسبت برقیب سیاسی خود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
apolitical
U
دارای شخصیت غیر سیاسی بی علاقه بامور سیاسی
simulative
U
دارای شباهت فاهری
concert of europe
U
اتفاق دولت بزرگ اروپا نسبت به مسائل سیاسی
simulacrum
U
شباهت ریایی شباهت تصنعی
photosensitive
U
دارای حساسیت نسبت به نور
born-again
U
دارای اعتقاد بازیافته نسبت به چیزی
stenotopic
U
دارای حساسیت اندک نسبت به تغییر محیط
homosexuals
U
دارای احساسات جنسی نسبت به جنس موافق
homosexual
U
دارای احساسات جنسی نسبت به جنس موافق
class-consciousness
U
دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
class-conscious
U
دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
class conscious
U
دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
eurytopic
U
دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط
isocratic
U
دارای اختیارات برابر که دران اختیارات سیاسی همه کس یکسان است
self determination
U
استقلال سیاسی یک ملت و عدم تاثیرنیروهای خارجی درتصمیمات و روشهای سیاسی و اقتصادی و نظامی واجتماعی ان
political ties
U
هم بستگیهای سیاسی وابستگیهای سیاسی اتحادسیاسی
immunity
U
مصونیت سیاسی مصونیت دیپلماسی عدم تبعیت مامور سیاسی خارجی ازمقررات قانونی کشور مرسل الیه است
political circles
U
محافل سیاسی دوایر سیاسی
politics
U
علم سیاسی امور سیاسی
propagandistic
U
تبلیغاتی
lenz' law
U
جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
scheme
U
برنامه تبلیغاتی
advertisements
U
اگهی تبلیغاتی
schemed
U
برنامه تبلیغاتی
publicity films
U
فیلمهای تبلیغاتی
advertising agency
آژانس تبلیغاتی
publicity drive
U
فعالیت تبلیغاتی
advertising spot
U
فیلم تبلیغاتی
schemes
U
برنامه تبلیغاتی
advertising campaign
U
فعالیت تبلیغاتی
commercials
U
اگهیهای تبلیغاتی
advertisement
U
اگهی تبلیغاتی
cold war
U
جنگ تبلیغاتی وروانی
cold war
U
جنگ تبلیغاتی ومطبوعاتی
leverage
U
نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
lift fan
U
توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
ohm's law
U
جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
leafleted
U
اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leaflet
U
اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leaflets
U
اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leafleting
U
اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
reestablishment of diplomatic relations
U
برقراری مجدد روابط سیاسی اعاده روابط سیاسی
liftjet
U
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
copywriter
U
نویسندهی آگهیهای تجارتی و مطالب تبلیغاتی
itinerate
U
سیار بودن مسافرت تبلیغاتی کردن
leaflet bomb
U
بمب حاوی اعلامیه یا اوراق تبلیغاتی
copywriters
U
نویسندهی آگهیهای تجارتی و مطالب تبلیغاتی
white propaganda
U
تبلیغاتی که هدف ان از پیش اعلام شده باشد
politic
U
سیاسی نماینده سیاسی
attributable
U
قابل نسبت دادن نسبت دادنی
prorata
U
برحسب نسبت معین بهمان نسبت
nationallism
U
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
Lori Pambak motif
U
ترنج لری
[پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.]
hairiness
U
شباهت به مو
analogy
U
شباهت
resemblance
U
شباهت
analogies
U
شباهت
anomalous
U
بی شباهت
equality
U
شباهت
nighness
U
شباهت
similarity
U
شباهت
nearness
U
شباهت
similarities
U
شباهت
likenesses
U
شباهت
unlike
U
بی شباهت
semblance
U
شباهت
analog
U
شباهت
analogue
U
شباهت
analogues
U
شباهت
likeness
U
شباهت
comparableness
U
شباهت
analogy
U
شباهت همانندی
to look like
U
شباهت داشتن
frutescence
U
شباهت به گلبن
simulacrum
U
شباهت وهمی
similitude
U
شباهت صورت
semblable
U
شباهت شبیه
dissimilar
U
بی شباهت غیرمشابه
analogies
U
شباهت همانندی
self identity
U
شباهت تام
propinquity
U
شباهت قرابت
not nearctic
U
هیچ شباهت
proportions
U
شباهت مقدار
leafiness
U
شباهت برگ
apparence
U
شباهت طبیعی
homophyly
U
شباهت خانوادگی
proportion
U
شباهت مقدار
atavistic
U
شباهت به نیاکان
d. likeness
U
شباهت دور
d. likeness
U
شباهت اندک
approximation
U
شباهت زیاد
approximations
U
شباهت زیاد
atavism
U
شباهت به نیاکان
mossiness
U
شباهت خزه
resembling
U
شباهت داشتن
verisimilitude
U
شباهت به واقعیت
resembles
U
شباهت داشتن
assonance
U
شباهت صدا
resembled
U
شباهت داشتن
resemble
U
شباهت داشتن
homophyly
U
شباهت فامیلی
assimilatory
U
شباهت دهنده
cold war
U
عموما" به مبارزات تبلیغاتی بلوکهای شرق و غرب علیه یکدیگربخصوص بعد از جنگ جهانی دوم اطلاق میشود
Be a dead ringer for someone
<idiom>
U
شباهت زیاد دو نفر
to resemble somebody
U
شباهت به کسی داشتن
gauziness
U
شباهت به گارس یاتنزیب
parity of reasoning
U
قیاس یا شباهت استدلال
isonomy
U
برابری در حقوق سیاسی برابری سیاسی
assimilative
U
هم جنس شونده شباهت دار
gristliness
U
شباهت به نرمه استخوان حالت غضروفی
homomorphy
U
شباهت ساختمانی واساسی بین دو چیز
simulates
U
شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
simulating
U
شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
You are sure a dead ringer for muy brother.
U
تو قطعا شباهت زیادی با برادر من داری.
simulate
U
شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
dissimilate
U
ناجور و بی شباهت کردن سبب اختلاف شدن
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
political
U
سیاسی
socio political
U
سیاسی
politico
U
سیاسی
politicos
U
سیاسی
diplomatic
U
سیاسی
politician
U
مرد سیاسی
political economy
U
اقتصاد سیاسی
political science
U
علوم سیاسی
political economy
U
اتصاد سیاسی
diplomatic immunity
U
مصونیت سیاسی
political forces
U
نیروهای سیاسی
courier
U
پیک سیاسی
couriers
U
پیک سیاسی
envoys
U
فرستاده سیاسی
envoy
U
فرستاده سیاسی
talk politics
U
گفتگوی سیاسی
state criminals
U
مقصرین سیاسی
politicians
U
مرد سیاسی
escapism
U
انزوای سیاسی
state criminals
U
مجرمین سیاسی
politic
U
زندانی سیاسی
politicking
U
فعالیت سیاسی
current affairs
U
رویدادهایاجتماعی و سیاسی
Political opponents .
U
مخالفین سیاسی
terror
U
ادمکشی سیاسی
anarchy
U
بی ترتیبی سیاسی
terrorist
U
ادمکش سیاسی
terrors
U
ادمکشی سیاسی
terrorists
U
ادمکش سیاسی
politics
U
اصول سیاسی
politically
U
از لحاظ سیاسی
diplomatic corps
U
هیات سیاسی
hatchet man
<idiom>
U
کارهای سیاسی
arithmetic , political
U
اقتصاد سیاسی
prisoners of state
U
زندانیان سیاسی
diplomatic passport
U
پاسپورت سیاسی
demarche
U
اقدام سیاسی
refugee
U
پناهنده سیاسی
prisoners of state
U
محبوسین سیاسی
state prisoners
U
زندانیان سیاسی
refugees
U
پناهنده سیاسی
state prisoners
U
محبوسین سیاسی
diplomatic passport
U
تذکره سیاسی
envoyship
U
نمایندگان سیاسی
political mission
U
ماموریت سیاسی
diplomatic officer
U
مامور سیاسی
political debate
U
منازعه سیاسی
asylums
U
حق پناهندگی سیاسی
political debate
U
بحث سیاسی
asylum
U
حق پناهندگی سیاسی
diplomatic agent
U
مامور سیاسی
diplomatic channels
U
طرق سیاسی
diplomatic mission
U
هیئت سیاسی
political offence
U
جرم سیاسی
sociopolitical
U
اجتماعی- سیاسی
public life
U
زندگی سیاسی
political mission
U
هیئت سیاسی
political matters
U
مسائل سیاسی
diplomatic representation
U
نمایندگی سیاسی
ecclesia
U
مجلس سیاسی
politico social
U
سیاسی اجتماعی
diplomatic relations
U
روابط سیاسی
diplomatic privileges
U
امتیازات سیاسی
political isolation
U
انزوای سیاسی
political rights
U
حقوق سیاسی
political psychology
U
روانشناسی سیاسی
political offences
U
جرائم سیاسی
politico social
U
سیاسی و اجتماعی
political propaganda
U
تبلیغات سیاسی
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
Religious (political) fanaticism
U
تعصبات مذهبی ( سیاسی )
old guard
U
محافظه کار سیاسی
a newspaper's political affiliation
U
وابستگی سیاسی روزنامه ها
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com