English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
chesty U دارای سینهی بزرگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
steatopygic U دارای کفل بزرگ
throatier U دارای گلوی بزرگ
throatiest U دارای گلوی بزرگ
steatopygous U دارای کفل بزرگ
throaty U دارای گلوی بزرگ
abdominous U دارای شکم بزرگ
gor bellied U دارای شکم بزرگ
nasute U دارای منخرین بزرگ
swell butted U دارای کفل بزرگ
bustiest U دارای پستانهای بزرگ
busty U دارای پستانهای بزرگ
urceolate U دارای شکم بزرگ و دهانه کوچک
industrial U دارای صنایع بزرگ اهل صنعت
breast drill U نوعی دریل دارای مته بزرگ
swelled head U دارای عقاید بزرگ خود فروش
pycnic U دارای شکم بزرگ واندام خپله
pyknic U دارای شکم بزرگ واندام خپله
big bore U اسلحه دارای کالیبر بزرگ بیش از 220
ranking U دارای مقام بزرگ و عالی رتبه بندی
billhook U نوعی کارد بزرگ که دارای نوک برگشته است
great dane U نوعی سگ بزرگ وقوی که دارای پوست نرمی است
zinjanthropus U شبه انسان دارای ابروی کوتاه و دندان اسیاب بزرگ دوره پلیستوسن سفلی
oogamous U دارای یاخته جنسی نر کوچک و متحرک و یاخته ماده بزرگ و غیر متحرک
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
Lori Pambak motif U ترنج لری [پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.]
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
swingeing U بزرگ
majestic U بزرگ
adult U بزرگ
gates U در بزرگ
big U بزرگ
wallopings U بزرگ
immane U بزرگ
hugeous U بزرگ
walloping U بزرگ
greatest U بزرگ
great- U بزرگ
megapod U بزرگ پا
bandog U سگ بزرگ
dignified U بزرگ
adults U بزرگ
great U بزرگ
canis major U سگ بزرگ
gross U بزرگ
grossed U بزرگ
grosser U بزرگ
king size U بزرگ
grosses U بزرگ
grossest U بزرگ
biggest U بزرگ
grossing U بزرگ
extra- U بزرگ
nonus U بزرگ
large sized U بزرگ
extras U بزرگ
voluminous U بزرگ
vasty U بزرگ
extra U بزرگ
mightier U بزرگ
large U بزرگ
larger U بزرگ
largest U بزرگ
enormous U بزرگ
mightiest U بزرگ
bigger U بزرگ
mighty U بزرگ
of a large size U بزرگ
egregious U بزرگ
large sized a U بزرگ
doyennes U زن بزرگ
doyenne U زن بزرگ
paternal grandmother U نه نه بزرگ
vast U بزرگ
swith U بزرگ
canis majoris U سگ بزرگ
massive U بزرگ
considerably large U بس بزرگ
massively U بزرگ
full bottomed U بزرگ
eminent U بزرگ
gravest U بزرگ
propylon U در بزرگ
graves U بزرگ
grave U بزرگ
small U بزرگ نه
macro U بزرگ
bulkier U بزرگ
bulkiest U بزرگ
spanking U بزرگ
spankings U بزرگ
magacephalic U بزرگ سر
bulky U بزرگ
gate U در بزرگ
extensive U بزرگ
smaller U بزرگ نه
highs U بزرگ
stour U بزرگ
macrocephalic U بزرگ سر
major U بزرگ
majored U بزرگ
decuman U بزرگ
headman U بزرگ
majoring U بزرگ
long ton U تن بزرگ
majuscule U بزرگ
jumbo U بزرگ
headmen U بزرگ
high U بزرگ
jumbos U بزرگ
highest U بزرگ
smallest U بزرگ نه
majuscular U بزرگ
big bang theory U خرس بزرگ
large-scale U مقیاس بزرگ
large-scale U در مقیاس بزرگ
case knife U چاقوی بزرگ
magnifcation U بزرگ سازی
magnifier U بزرگ ساز
large scale U مقیاس بزرگ
magnifier U بزرگ کننده
big dipper U خرس بزرگ
heavyweights U بزرگ و سنگین
manor U خانه بزرگ
tuba U شیپور بزرگ
tubas U شیپور بزرگ
mainframe U کامپیوتر بزرگ
mainframes U کامپیوتر بزرگ
drum major U طبل بزرگ
edifice U ساختمان بزرگ
land mass U سرزمین بزرگ
edifices U ساختمان بزرگ
chump U تکه بزرگ
heavyweight U بزرگ و سنگین
cataract U ابشار بزرگ
big dippers U خرس بزرگ
sow U شمش بزرگ
cataracts U ابشار بزرگ
sowed U شمش بزرگ
archangel U فرشتهء بزرگ
sows U شمش بزرگ
colossal U بسیار بزرگ
grandpa U پدر بزرگ
grandpas U پدر بزرگ
drum majors U طبل بزرگ
chumps U تکه بزرگ
large scale U در مقیاس بزرگ
mandore U ماندولین بزرگ
big bang U انفجار بزرگ
major planets U سیارات بزرگ
minster U کلیسای بزرگ
monkey wrench U اچارفرانسه بزرگ
bass fiddle U ویلن سل بزرگ
bass drum U طبل بزرگ
equerry U اصطبل بزرگ
biggish U نسبتا بزرگ
equerries U اصطبل بزرگ
heaviest U موج بزرگ
caverns U غار بزرگ
cavern U غار بزرگ
big league U لیگ بزرگ
bronchocele U بزرگ شدگی
grandmothers U مادر بزرگ
master mind U فکر بزرگ
bonefire U اتش بزرگ
megalocephalia U بزرگ سری
megalopolis U بزرگ شهر
mandola U ماندولین بزرگ
caldron U کتری بزرگ
grows U بزرگ شدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com