English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
open faced U دارای سیمای بازو بی تزویر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
printwheel U چرخی که از چندین بازو ساخته شده باشد به هر شکل حروف در انتهای بازو قرار دارد که در چاپگر claing wheel به کار می رود
glooming U سیمای عبوس
scared face U سیمای ترسان
speciously U با سیمای حق بجانب
gloomingly U با اخم یا سیمای تیره
to wear a face of joy U سیمای خوش داشتن
pontify U سیمای اسقفی یا پاپی بخوددادن
to put on frills U سیمای ساختگی بخود دادن بادکردن
to put oa a semblance of anger U سیمای خشمگین بخود دادن خودرا خشمگین وانمودکردن
duplicity U تزویر
guileless U بی تزویر
artless U بی تزویر
wiliness U تزویر
disingenuousness U تزویر
plain hearted U بی تزویر
simple hearted U بی تزویر
guile U تزویر
candid U بی تزویر
wilily U با تزویر
double-dealing U تزویر
falsification U تزویر
single minded U بی تزویر
single-minded U بی تزویر
artifices U تزویر
hypocrisy U تزویر
dissimulation U تزویر
artifice U تزویر
ingenuous U بی تزویر
wiles U تزویر
dissimulating U تزویر کردن
falsifies U تزویر کردن
falsify U تزویر کردن
falsifying U تزویر کردن
falsified U تزویر کردن
wile U تزویر مکر
dissimulated U تزویر کردن
dissimulates U تزویر کردن
guileless U بی حیله و تزویر
disingenuously U ازروی تزویر
act hypocritical U تزویر کردن
guilelessly U بدون تزویر
impostrous U تزویر امیز
ingenuously U بدون تزویر
doubliy U ازروی تزویر
unsophisticated U بی تزویر جانزده
dissimulate U تزویر کردن
feigningly U از روی بهانه یا تزویر
hypocritical U توام با تدلیس و تزویر
adulteration U جعل و تزویر استحاله
guilefully U از روی حیله و تزویر
fairly U بدون تزویر منصفانه
guile U دستان و تزویر تلبیس
the humeral bone U بازو
arm U بازو
brachium U بازو
forearms U بازو
forearm U بازو
grain U بازو
humeeerus U بازو
upper arm U بازو
guilefully U از روی حیله و تزویر مزورانه
underhand U حقه بازی تقلب و تزویر
armbands U بازو بند
muscular strength U زور بازو
humeruses U استخوان بازو
armband U بازو بند
humerus U استخوان بازو
patent anchor U لنگر بی بازو
brassart U زره بازو
humeri U استخوان بازو
humeeerus U استخوان بازو
the humeral bone U استخوان بازو
plainspoken U صاف و پوست کنده بی ریا و تزویر
cubitus U ساعد پیش بازو
chevron U دستکش ارم بازو
shovel pass U پاس از زیر بازو
brachio <prefix> U وابسته به بازو [پزشکی]
brachium U هر عضوی شبیه بازو
shovel pass U پاس اززیر بازو
wrist wrestling U مسابقه نیروی بازو
arm wrestling U مسابقه نیروی بازو
chevrons U دستکش ارم بازو
hen hawk U ضربه از زیر بازو
arm hand steadiness test U ازمون استواری دست و بازو
chevrons U درجه نظامی روی بازو
armless <adj.> U بی بازو [در آخر جمله می آید]
more power to your elbow U خدازور بازو بشما بدهد
chevron U درجه نظامی روی بازو
overarm U بالا اوردن بازو تا بالای شانه
change of pace U جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
change up U جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
jackknife U بازو بسته شونده شیرجه رفتن
fin U جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
fins U جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
extends U کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
lunge U حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunges U حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunging U حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunged U حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
dog paddle U شنای به پشت با حرکت پا وبدون بیرون امدن بازو از اب
extending U کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
extend U کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
swing bell U اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
front raise U تمرین با دنبل از ناحیه ران تاشانه و ساعد روی بازو
scooped U شوت سه گام از زیر بازو ضربه یا پاس با پراندن توپ
scooping U شوت سه گام از زیر بازو ضربه یا پاس با پراندن توپ
swing bar U اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
scoops U شوت سه گام از زیر بازو ضربه یا پاس با پراندن توپ
scoop U شوت سه گام از زیر بازو ضربه یا پاس با پراندن توپ
thrusting U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrust U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrusts U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
bar printer U چاپگری که در آن حروفی که روی بازو هستند به کاغذ می چسبند یا چاپ می شوند
master slave manipulator U بازو و دست خودکار که به وسیله اپراتوراز فاصله دوری هدایت میشود
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
undeceive U مبرا از فریب و تزویر کردن از فریب اگاهانیدن
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
fox U روباه بازی کردن تزویر کردن
foxes U روباه بازی کردن تزویر کردن
foxing U روباه بازی کردن تزویر کردن
flip pass U پاس کوتاه از زیر بازو پاس سریع با استفاده از مچ
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
position U مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
positioned U مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
footy U دارای پا
fraught with U دارای
bilabiate U دارای دو لب
odoriferous U دارای بو
glochidiate U دارای مو
three legged U دارای سه پا
three-legged U دارای سه پا
trilinear U دارای سه خط
iodic U دارای ید
dartrous U دارای تبخال
weighted U دارای وزن
declinatory U دارای تمایل
diandrous U دارای دوپرچم
dichotomous U دارای دو بخش
cuspidal U دارای برامدگی
deadbeats U دارای سکون
portentous U دارای فال بد
cloven foot U دارای پا یا سم شکافته
helpful <adj.> U دارای مزیت
cephalous U دارای کله
copperbottomed U دارای ته مسی
serviceable <adj.> U دارای مزیت
useful <adj.> U دارای مزیت
crepitant U دارای صدای خش خش
utile [archaic] [useful] <adj.> U دارای مزیت
applicatory <adj.> U دارای مزیت
cretaceous U دارای گچ فراوان
administrable <adj.> U دارای مزیت
dimorphic U دارای دو شکل
dimply U دارای فرورفتگی
fibrinous U دارای مودلیفی
auxiliary <adj.> U دارای مزیت
papillose U دارای برامدگی
assistant <adj.> U دارای مزیت
dolose U دارای قصدجرم
double tongued U دارای دوقول
feldspathic U دارای فلدسپار
dyslogistic U دارای خاطرات بد
febile U دارای حالت تب
far reaching U دارای اثرزیاد
floaty U دارای اب نشین کم
foliolate U دارای برگچه
diplopodous U دارای هزار پا
dipetalous U دارای دوگلبرگ
glary U دارای تشعشع
glanduliferous U دارای غد دکوچک
geniculate U دارای زانویی
dipolar U دارای دو قطب
bodily U دارای بدن
dipteran U دارای دو بال
utilitarian [useful] <adj.> U دارای مزیت
helping <adj.> U دارای مزیت
entitative U دارای وجودخارجی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com