English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
amorphous U دارای ساختمان غیر مشخص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
structureless U بدون ساختمان مشخص
nodous U دارای برامدگیهای مشخص
nodose U دارای برامدگیهای مشخص
dentigerous U دارای ساختمان مضرس
dorsiventral U دارای قسمت پشتی وشکمی مشخص
gruff U دارای ساختمان خشن و زمخت
lithoidal U دارای شکل سنگ یا ساختمان سنگی
an idiomatic experssion U عبارتی که دارای ساختمان ویژهای باشد
amphistylar U دارای دو ردیف ستون درطرفین یا در جلو و عقب ساختمان
hydathode U ساختمان پوششی گیاهان عالی که دارای عمل تراوش مایع میباشند
building system U اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
outline assembly drawing U نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
protrusile U دارای ساختمان جلو امده جلو امدنی
dermoidal U دارای ساختمان پوستی وبافتهای زیر پوستی
dermoid U دارای ساختمان پوستی وبافتهای زیر پوستی
infundibular U قیفی شکل دارای ساختمان قیفی
infundibulate U قیفی شکل دارای ساختمان قیفی
algorithms U قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
algorithm U قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
angle-post U [تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
building material dealer U فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
dependency U [قسمتی از ساختمان های جدا از ساختمان اصلی]
gigantic building U ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
coach-house U ساختمان خدمه [در کنار ساختمان اصلی]
building enterprise U مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
civil engineering contractor U مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
enterprise network U شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
block structure U ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
constructional feature U ترکیب ساختمان کیفیت ساختمان
double shell constraction U ساختمان دو جداره ساختمان دو غلافی
rotundas U ساختمان مدور ساختمان گنبددار
foundation soil U شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
rotonda U ساختمان مدور ساختمان گنبددار
rotunda U ساختمان مدور ساختمان گنبددار
cell U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cells U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
base shear U نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
quartz clock U بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
descriptor U کدی که مشخص کننده نام فایل یا نام برنامه یا کد رمز به فایل را مشخص میکند
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
locating U تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف
locate U تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف
located U تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف
locates U تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
beneficial occupancy U اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
construction batalion U گردان مهندسی ساختمان گردان ساختمان
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
modular construction U ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
distinctive U مشخص
indistinctive U نا مشخص
specifics U مشخص
specific U مشخص
distinct U مشخص
highlight U مشخص
highlights U مشخص
kenspeckle U مشخص
specific code U کد مشخص
distinguished U مشخص
highlighted U مشخص
physiognomonic U مشخص
marked U مشخص
pronounced U مشخص
signate U مشخص
named U مشخص
cleaners U مشخص واضح
clean cut U مشخص واضح
clean-cut U مشخص واضح
pathognomic U مشخص مرض
to create an image for oneself as somebody U مشخص کردن
distinctly U بطور مشخص
specify U مشخص کردن
specifying U مشخص کردن
diacritical current U جریان مشخص
type genus U نوع مشخص
specifies U مشخص کردن
unarguable U غیرقابلبحثمعلوم مشخص
registered port U بندر مشخص
pathognomomical U مشخص مرض
target U هدف مشخص
delineating U مشخص کردن
define U مشخص کردن
defined U مشخص کردن
defines U مشخص کردن
defining U مشخص کردن
ditinct U روشن مشخص
discriminant U مشخص کننده
denote U مشخص کردن
denoted U مشخص کردن
denotes U مشخص کردن
distinguishing U مشخص اختصاصی
specified U مشخص شده
definitions U مشخص کردن
earmarking U مشخص کردن
distinctive U فرق مشخص
indicating U مشخص کننده
assignable U معین مشخص
delineates U مشخص کردن
individuate U مشخص کردن
nonsignificant U غیر مشخص
targeted U هدف مشخص
targeting U هدف مشخص
named vessel U کشتی مشخص
named place of destination U مقصد مشخص
signal U اشکار مشخص
signaled U اشکار مشخص
signalled U اشکار مشخص
targets U هدف مشخص
lay down U مشخص کردن
identified U مشخص کردن
identifies U مشخص کردن
identify U مشخص کردن
identifying U مشخص کردن
targetted U هدف مشخص
targetting U هدف مشخص
delineate U مشخص کردن
definition U مشخص کردن
markers U مشخص کننده
delineated U مشخص کردن
marker U مشخص کننده
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
messages U حجم اطلاع مشخص
mean U مشخص کردن چیزی
meaner U مشخص کردن چیزی
meanest U مشخص کردن چیزی
shaded relief U عوارض مشخص یا بسیارناهموار
antiseptic U تمیز و پاکیزه مشخص
antiseptics U تمیز و پاکیزه مشخص
message U حجم اطلاع مشخص
typifying U بانمونه مشخص کردن
typify U بانمونه مشخص کردن
call one's shot U مشخص کردن هدف
check indicator U مشخص کننده مقابله
criss-crossing U با ضربدر مشخص کردن
criss-crosses U با ضربدر مشخص کردن
criss-crossed U با ضربدر مشخص کردن
criss-cross U با ضربدر مشخص کردن
typified U بانمونه مشخص کردن
typifies U بانمونه مشخص کردن
facies U عبارت مشخص یک طبقه
indication lamp U لامپ مشخص کننده
named place of delivery at frontier U تحویل در مرز مشخص
named point of destination U نقطه مشخص در مقصد
at the specified tenor U بر حسب مفاد مشخص
overflow indicator U مشخص کننده سرریزی
named port of destination U بندر مقصد مشخص
frequency designation U مشخص کردن فرکانس
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
types U ساختمان
typed U ساختمان
type U ساختمان
carbody U ساختمان
building line U بر ساختمان
substructures U پی ساختمان
frame U ساختمان
stances U ساختمان
stance U ساختمان
making U ساختمان
building U ساختمان
structure of an animal U ساختمان
structureless U بی ساختمان
substructure U پی ساختمان
homoplastic U هم ساختمان
mechanism U ساختمان
mechanisms U ساختمان
foundation U پی ساختمان
erections U ساختمان
erection U ساختمان
structuring U ساختمان
construction U ساختمان
structures U ساختمان
structure U ساختمان
constructions U ساختمان
built up U پر از ساختمان
built-up U پر از ساختمان
margins U مشخص کردن اندازه و حاشیه
temporarily U برای زمان مشخص یا نه همیشه
badge U امضاء و علامت برجسته و مشخص
badges U امضاء و علامت برجسته و مشخص
highlighting U روشن ساختن مشخص کردن
point of aim U نقطه هدفگیری در مسافتهاتی مشخص
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com