Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (25 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rah rah
U
دارای روحیه دانشجویی شعار دهنده برای دانشکده هورا هورا گفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hooray
U
هورا
rah
U
هورا
hurrah
U
هورا
hurrary
U
هورا
bravo
U
هورا
whoopee
U
هورا
cheerleader
U
رهبر هورا کشان
cheered
U
فریادوهلهله افرین هورا
cheers
U
فریادوهلهله افرین هورا
with rejoicings and embraces
U
با شادی و فریاد هورا
cheerleaders
U
رهبر هورا کشان
cheer
U
فریادوهلهله افرین هورا
colleger
U
دانشجویی که ازبنگاه خیریه دانشکده بهرمند میشود
yippee
U
هیپ هیپ هورا
low spirited
U
دارای روحیه بد
low-spirited
U
دارای روحیه بد
poor spirited
U
دارای روحیه ضعیف
public spirited
U
دارای روحیه اجتماعی
weak minded
U
دارای روحیه ضعیف
fey
U
دارای روحیه خراب واشفته
demoralize
U
از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralising
U
از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralizes
U
از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralised
U
از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralizing
U
از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralises
U
از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralized
U
از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
eton
U
دانشکده ایتون درانگلستان برای پسران
tongues
U
گفتن دارای زبانه کردن
soothing
U
ارامی بخش دارای اثر تسکین دهنده تسلیت
pork barrel
U
برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
drive
U
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
drives
U
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
abjuring
U
برای همیشه ترک گفتن
abjures
U
برای همیشه ترک گفتن
abjured
U
برای همیشه ترک گفتن
abjure
U
برای همیشه ترک گفتن
manual alphabet
U
برای سخن گفتن با کران
a word or two
U
چند تا کلمه
[برای گفتن]
to mumble
[away]
to oneself
U
برای خودشان زیر لب سخن گفتن
nothing remains to be told
U
چیزی برای گفتن باقی نمیماند
teach-in
U
بحث علمی دانشجویی
scholarships
U
کمک هزینه دانشجویی
teach-ins
U
بحث علمی دانشجویی
scholarship
U
کمک هزینه دانشجویی
buddy system
U
سیستم گماشتن هم خرج برای سربازان سیستم تقویت روحیه با گماشتن همرزم
an a for a position
U
درخواست دهنده برای کار
send down
U
دانشجویی را از دانشگاه بیرون کردن
to recount something to someone
[formal]
U
برای کسی چیزی را تعریف کردن
[یکایک گفتن]
[بازگفتن]
On the recent developments he had nothing to say.
U
در باره تحولات اخیر او هیچ چیزی برای گفتن نداشت.
get a word in
<idiom>
U
یافتن فرصتی برای گفتن چیزی بقیه دارند صحبت میکنند
prognosticative or ticatory
U
خبر دهنده متضمن نشانه برای پیشگویی
seminarian
U
دانشجویی که در جلسات بحث وتحقیق شرکت میکند
sizer
U
دانشجویی که کمک هزینه تحصیلی دریافت میدارد
sizar
U
دانشجویی که کمک هزینه تحصیلی دریافت میدارد
shoot the gap
U
حمله بین محافظان خط برای رسیدن به توپدار یا پاس دهنده
pyramidist
U
دانشجویی که در ساختمان وتاریخ هرم های مصر بررسی میکند
emblem
U
شعار
motto
U
شعار
mottos
U
شعار
catch
U
شعار
emblems
U
شعار
mottoes
U
شعار
impresa
U
شعار
mantra
U
شعار
advertising claim
U
شعار تبلیغ
life motto
U
شعار زندگی
watchwords
U
شعار حزبی
device
U
شعار دستگاه
devices
U
شعار دستگاه
watchworld
U
شعار حزبی
sloganeer
U
شعار پرداز
watchword
U
شعار حزبی
sloganeer
U
شعار ساز
slogan
U
تکیه کلام شعار
catch phrase of catchline
U
شعار جذب مشتری
slogans
U
تکیه کلام شعار
warrantable
U
دارای ارزش برای شهادت
vitrescent
U
اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
ablest
U
پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته
willowware
U
بشقاب دارای نقاشی بید وغیره برای تزئین اطاق
abler
U
پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته
able
U
پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته
convoys
U
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
convoy
U
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
trimmer
U
زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
greets
U
درود گفتن تبریک گفتن
greeted
U
درود گفتن تبریک گفتن
to answer in the a
U
اری گفتن بله گفتن
greet
U
درود گفتن تبریک گفتن
waste gate
U
مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
spirit
U
روحیه
spiriting
U
روحیه
morale
U
روحیه
gei
U
روحیه
mentality
U
روحیه
mentalities
U
روحیه
moral
U
روحیه
club propeller
U
ملخی دارای تیغههای کلفت باگام زیاد برای تست قدرت یاترک موتور
internal wrenching bolt
U
پیچ فولادی بسیار مقاومی که سر ان دارای فرورفتگی شش گوشی برای جا گرفتن اچارالن میباشد
high moral
U
روحیه قوی
high moral
U
روحیه عالی
espirit de corps
U
روحیه گروهی
esprit
U
غرور روحیه
party spirit
U
روحیه تحزب
psychs
U
تضعیف روحیه
psyching
U
تضعیف روحیه
psyches
U
تضعیف روحیه
psyched
U
تضعیف روحیه
psych
U
تضعیف روحیه
spirituality
U
روحیه مذهبی
esprit de corps
U
روحیه قسمتی
recreations
U
روحیه و رفاه
recreation
U
روحیه و رفاه
spirit de corps
U
روحیه قسمتی
demoralization
U
تضعیف روحیه
tucks
U
نیرو روحیه
tucking
U
نیرو روحیه
tuck
U
نیرو روحیه
morale
U
روحیه جنگجویان
spiriting
U
رمق روحیه
spirit
U
رمق روحیه
opalite
U
ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
jukebox
U
جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
jukeboxes
U
جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
brace
U
تجدید واحیای روحیه
disspirit
U
روحیه راتضعیف کردن
demoralization
U
از بین بردن روحیه
demoralizing
U
تضعیف روحیه کردن
braced
U
تجدید واحیای روحیه
demoralization
U
تخریب روحیه کردن
dispirit
U
دلسردکردن روحیه راباختن
flattens
U
روحیه خودرا باختن
morale
U
روحیه افراد مردم
demoralizes
U
تضعیف روحیه کردن
demoralized
U
تضعیف روحیه کردن
demoralises
U
تضعیف روحیه کردن
demoralising
U
تضعیف روحیه کردن
demoralize
U
تضعیف روحیه کردن
demoralised
U
تضعیف روحیه کردن
flatten
U
روحیه خودرا باختن
school
U
دانشکده
schools
U
دانشکده
sputter
U
تند ومغشوش سخن گفتن باخشم سخن گفتن
sputters
U
تند ومغشوش سخن گفتن باخشم سخن گفتن
sputtered
U
تند ومغشوش سخن گفتن باخشم سخن گفتن
cowed
U
ترساندن تضعیف روحیه کردن
zeitgeist
U
روحیه یا طرزفکر یک عصر یادوره
cow
U
ترساندن تضعیف روحیه کردن
cowing
U
ترساندن تضعیف روحیه کردن
cows
U
ترساندن تضعیف روحیه کردن
language
U
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages
U
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
exhibitors
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
catalysts
U
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
extender
U
توسعه دهنده ادامه دهنده
conglutinative
U
التیام دهنده جوش دهنده
bailer
U
امانت دهنده کفیل دهنده
bailor
U
امانت دهنده کفیل دهنده
catalyst
U
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
exhibiter
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibitor
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
military college
U
دانشکده افسری
polytechnic
U
دانشکده صنعتی
provosts
U
نافم دانشکده
medical college
U
دانشکده پزشکی
law faculty
U
دانشکده حقوق
bursar
U
گنجور دانشکده
school of law
U
دانشکده حقوق
provost
U
نافم دانشکده
lawfaculty
U
دانشکده حقوق
polytechnical
U
دانشکده صنعتی
technical college
U
دانشکده فنی
technical colleges
U
دانشکده فنی
faculty of law
U
دانشکده حقوق
bursars
U
گنجور دانشکده
polytechnics
U
دانشکده صنعتی
state college
U
دانشکده دولتی
collegian
U
عضو دانشکده
intercollegiate
U
بین دانشکده ها
collegial
U
مربوط به دانشکده
medical college
U
دانشکده طبی
arrays
U
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
array
U
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
flag
U
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flags
U
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
faculties
U
اولیای مدرسه دانشکده
gaudyday
U
روزمهمانی دانشکده روزشادی
cadets
U
دانشجوی دانشکده افسری
principals
U
رئیس دانشکده یا دبیرستان
student of law
U
شاگرد دانشکده حقوق
principal
U
رئیس دانشکده یا دبیرستان
medical
U
دانشکده پزشکی سرپزشک
professors
U
معلم دبیرستان یا دانشکده
professor
U
معلم دبیرستان یا دانشکده
faculties
U
نیروی ذهنی دانشکده
faculty
U
اولیای مدرسه دانشکده
mattriculation
U
دخول در دانشکده یادانشگاه
cadet
U
دانشجوی دانشکده افسری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com