English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
heterochromous U دارای رنگهای گوناگون
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
varied U دارای رنگهای گوناگون رنگارنگ
Other Matches
variegated colours U رنگهای گوناگون
homochromatic U دارای رنگهای مشابه
varicolored U دارای رنگهای متغیر
heterochromatic U دارای رنگهای مختلف
polyvalent U دارای پادگن ها یا پادتنهای گوناگون
varriform U دارای چندین شکل گوناگون مختلف الشکل
heteromorphic U جور بجور شونده دارای شکلهای گوناگون جانوران دگردیس
opalite U ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
pantone matching system U روش استاندارد تط بیق رنگهای جوهر روی صفحه و خروجی چاپ شده با استفاده از کتاب رنگهای از پیش تعریف شده
color antagonists U رنگهای متضاد
dye vat U رنگهای خمرهای
coal tar dyes U رنگهای قطرانی
fundamental colors U رنگهای اصلی
primary colors U رنگهای اصلی
chromatic colors U رنگهای فامی
primary colors U رنگهای نخستین
prism U رنگهای شوشه
prisms U رنگهای شوشه
principal colors U رنگهای اصلی
complementary colors U رنگهای مکمل
scumble U رنگهای نقاشی
saturated colour U رنگهای روشن
vat dyes U رنگهای خمرهای
primary colours U رنگهای اصلی
metallic paints U رنگهای فلزی
spectral colours U رنگهای طیف
spectral colours U رنگهای طیفی
hard colors U رنگهای سنگین
protean U گوناگون
variate U گوناگون
varicolored U گوناگون
sundry U گوناگون
pied U گوناگون
multifarious U گوناگون
odd and ends U گوناگون
diverse U گوناگون
varied U گوناگون
multiple U گوناگون
mixtilineal U گوناگون خط
sundries U گوناگون
heterochromous U گوناگون
miscellaneous U گوناگون
various U گوناگون
variegated U گوناگون
pastel shades U سایه رنگهای خفیف
metamers U رنگهای همسان نما
the prismatic colours U رنگهای هفتگانه شوسه
pyronine U رنگهای قلیایی زرد
ready mixed paints U رنگهای مخلوط اماده
undervarious U بعناوین گوناگون
diversifying U گوناگون ساختن
varia U مطالب گوناگون
wide-ranging U متنوع - گوناگون
under various titles U به عناوین گوناگون
diversifies U گوناگون ساختن
varia U اشیا گوناگون
diversified U گوناگون ساختن
multiple U چندلا گوناگون
here and there <idiom> U درمکانهای گوناگون
miscellaneously U بطور گوناگون
diversify U گوناگون ساختن
versicolor U برنگهای گوناگون
variant U گوناگون مختلف
oddments U مواد گوناگون
varietal U گوناگون پر از تنوعات
pastel <adj.> U رنگهای خفیف [با مداد رنگی]
spectrum U رنگهای مریی درطیف بین
I dislike dull colors . U رنگهای مات را دوست ندارم
sienna U که برای رنگهای روغنی بکارمیرود
pavonazzo U مرمری که رنگهای پرطاووسی دارد
manifoldly U بطور متعدد یا گوناگون
various books U کتابهای گوناگون یا مختلف
polyphagia U خورنده غذاهای گوناگون
variform U گوناگون مختلف الشکل
miscellany U مجموعهای از مطالب گوناگون
sundry U اقلام متفرقه گوناگون
miscellanies U مجموعهای از مطالب گوناگون
humoursomeness U حالات ویژه گوناگون
blurring U مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
kinemacolour U سینماتوگرافی که رنگهای اصلی رانشان دهد
blurs U مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
blur U مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
blurred U مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
symposiums U مقالات گوناگون درباره یک موضوع
to compare apples and oranges <idiom> U چیزهای کاملا گوناگون را با هم برابرکردن
symposia U مقالات گوناگون درباره یک موضوع
symposium U مقالات گوناگون درباره یک موضوع
job lot U کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
catchall U فرف یامخزن اشیاء گوناگون
job lots U کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
collage U اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
collages U اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
moto scramble U مسابقه چند بخشی درمسیرهای گوناگون
redundancies U تکراراطلاعات میان فایلهای گوناگون افزونگی
redundancy U تکراراطلاعات میان فایلهای گوناگون افزونگی
Reforms are needed in various directions. U تغییراتی ؟ رجهات گوناگون لازم است
combination carrier U کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
progressive attack U پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
multi purpose vehicle U وسیله نقلیه برای اهداف گوناگون
omnibus bill U لایحه قانونی که مسائل گوناگون در بر دارد
cameo U رنگهای مابین قرمز مایل به ابی یاقرمزمایل به زرد
cameos U رنگهای مابین قرمز مایل به ابی یاقرمزمایل به زرد
identities U مجموعه رنگهایی که اولین و آخرین آن رنگهای سیستم هستند
identity U مجموعه رنگهایی که اولین و آخرین آن رنگهای سیستم هستند
palette U مجموعهای از رنگهای قابل دسترس در یک سیستم گرافیکی کامپیوتر
palettes U مجموعهای از رنگهای قابل دسترس در یک سیستم گرافیکی کامپیوتر
universal provider U سوداگری که در همه چیزیادرکالاهای گوناگون معامله میکند
He gets paid wering different hats . U به عنوان های گوناگون حقوق دریافت می کند
hexapla U کتاب شش متنی که متنهای گوناگون رادرستونهای موازی نشان دهد
to ring the changes U کاری راتا انجا که بتوان باشکال گوناگون انجام دادن
input output table U بین بخشهای گوناگون اقتصادی را مشخص و اندازه گیری میکند
opah U یکجور ماهی بزرگ خال مخالی در اقیانوس اطلس که رنگهای روشن دارد
lap U ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد
lapped U ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد
jumble shop U دکانی که خرده ریز و کالای گوناگون ارزان و نیمدار دران میفروشند
panopticon U نمایشگاه کالای گوناگون اسبابی که دوربین و ریزبین هردودران جمع میشود
tristimulus values U مقادیر نسبی یه رنگ اصلی که برای ایجاد رنگهای دیگر باهم ترکیب می شوند
nitrobenzene U ابگونهای که بوی روغن بادام تلخ میدهدو درساختن رنگهای جوهری بکار میرود
CLUT U جدول شماره ها در ویندوز و برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگهای یک تصویر
montages U قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
instructional computing U فرایند اموزشی تدریس مراحل گوناگون علم کامپیوتر وپردازش داده به افراد
montage U قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
redundant information U یک پیام بیان شده به روشی که اساس اطلاعات بطرق گوناگون یافت میشود
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
kernel U تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
kernels U تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
boilerplate U قطعهای از متن که بارهاکلمه به کلمه در سندهای گوناگون استفاده میشودورق اهن دیگ بخار
maypole U تیری که باگلهای گوناگون اراسته ودر روز یکم ماه مه درمیدان شهربدوران میرقصند
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
bleeds U 1-خط چاپ که از لبه کاغذی بیرون می زند 2-صفحه تصویر رنگی که بد تنظیم شده باشد و رنگهای پیکسل ها کم رنگ باشند
bleed U 1-خط چاپ که از لبه کاغذی بیرون می زند 2-صفحه تصویر رنگی که بد تنظیم شده باشد و رنگهای پیکسل ها کم رنگ باشند
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
hypercard U نوعی محیط برنامه نویسی که تمام شکلهای گوناگون اطلاعات را به صورت پشته هایی از کارت شاخص دارسازمان میدهد هایپرکارت
p system U سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
colour U امکانی در گرافیک یا برنامههای کاربردی DTP که به کاربر امکان میدهد رنگهای خاص با توجه به CMYK و RGB بسازد و سپس ناحیهای را با این رنگ پر کند
colours U امکانی در گرافیک یا برنامههای کاربردی DTP که به کاربر امکان میدهد رنگهای خاص با توجه به CMYK و RGB بسازد و سپس ناحیهای را با این رنگ پر کند
the incidents of a journey U رویدادهای یک مسافرت اتفاقات جزئی و گوناگون یک مسافرت
paint program U نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
mask design U اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
analog U صفحه نمایش که از یک سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای نمایش استفاده میکند به طوری که میتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
ttl U طراحی صفحه نمایش که فقط سیگنالهای دیجیتال را می پذیرد و بنابراین فقط تصاویر تک رنگ را می پذیرد یا مجموعه رنگهای محدود
blacked U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacks U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
black U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacker U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blackest U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
analogues U صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
analogue U صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
colour U شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
colours U شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
elegant U یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
scan U وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scanned U وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scans U وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
Of all sorts. Of every description. U جور واجور ( جور به جور ؟ گوناگون )
three-legged U دارای سه پا
fraught with U دارای
bilabiate U دارای دو لب
glochidiate U دارای مو
odoriferous U دارای بو
footy U دارای پا
trilinear U دارای سه خط
three legged U دارای سه پا
iodic U دارای ید
deadbeats U دارای سکون
bumpiness U دارای برامدگی
polygamous U دارای چند زن
deadbeat U دارای سکون
calcic U دارای اهک
calcareous U دارای کلسیم
prerogatived U دارای حق ویژه
heterogamous U دارای مادگی ها
far reaching U دارای اثرزیاد
febile U دارای حالت تب
capitated U دارای سرمجزا
preemptor U دارای حق شفعه
pre emptive U دارای حق شفعه
feldspathic U دارای فلدسپار
weighted U دارای وزن
portentous U دارای فال بد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com