Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
air condition
U
دارای دستگاه تهویه کردن تهویه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pressure cabin
U
هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
ventilators
U
دستگاه تهویه
ventilator
U
دستگاه تهویه
air-conditioners
U
دستگاه تهویه مطبوع
air conditioner
U
دستگاه تهویه مطبوع
air-conditioner
U
دستگاه تهویه مطبوع
turbofan
U
دستگاه تهویه یا بادبزن متحرک بوسیله توربین
ventilating
U
تهویه کردن
ventilates
U
تهویه کردن
ventilation
U
تهویه کردن
ventilated
U
تهویه کردن
aerated
U
تهویه کردن
aerate
U
تهویه کردن
ventilate
U
تهویه کردن
aerates
U
تهویه کردن
aerating
U
تهویه کردن
ventilated
U
تهویه کردن هوا دادن به
ventilating
U
تهویه کردن هوا دادن به
ventilate
U
تهویه کردن هوا دادن به
ventilates
U
تهویه کردن هوا دادن به
plenum method
U
طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
aerification
U
تهویه
aeration
U
تهویه
heating/air conditioning equipment
U
تهویه
airing
U
تهویه
ventilation
U
تهویه
arrow-loop
U
شکاف تهویه
air conditioning
U
تهویه مطبوع
ventilating equipment
U
تجهیزات تهویه
vent pipe
U
لوله تهویه
ventilation
U
سیستم تهویه
trunking
U
کانال تهویه
natural ventilation
U
تهویه طبیعی
induced ventillation
U
تهویه مصنوعی
system of ventilation
U
سیستم تهویه
air vent
U
تهویه هوا
air-conditioning
U
تهویه هوا
air relife valve
U
دریچه تهویه
air relief cock
U
مجرای تهویه
vantilating system
U
سیستم تهویه
ventilatory
U
تهویه دار تهویهای
air space ratio
U
درجه تهویه خاک
sewer ventilation
U
تهویه شبکه فاضلاب
air machine
U
ماشین تهویه معدن
air conditioning plant
U
تاسیسات تهویه مطبوع
breather tube
U
لوله تهویه یا هواگیری
wind wing
U
پنجره کوچک تهویه اتومبیل
aeration irrigation
U
ابیاری برای تهویه خاک
air-hole
U
[تهویه فضای خالی سرداب]
Is there air conditioning?
U
آیا تهویه مطبوع وجود دارد؟
cipher device
U
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
personate
U
خودرا بجای دیگری قلمداد کردن دارای شخصیت کردن
curb
U
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbing
U
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbed
U
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
grates
U
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
curbs
U
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
grate
U
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grated
U
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
thread
U
دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
incorporate
U
جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
incorporates
U
جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
threads
U
دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
incorporating
U
جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
militarize
U
جنگ طلب کردن دارای روح نظامی کردن
edges
U
: دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
edge
U
: دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
reman
U
دارای نفرات تازه کردن مردانگی کردن
furnishing
U
دارای اثاثه کردن مجهز کردن
furnishes
U
دارای اثاثه کردن مجهز کردن
furnish
U
دارای اثاثه کردن مجهز کردن
fortifying
U
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
inflaming
U
دارای اماس کردن ملتهب کردن
fortify
U
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortifies
U
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
catalyze
U
دارای اثرمجاورتی کردن تسریع کردن
inflames
U
دارای اماس کردن ملتهب کردن
inflame
U
دارای اماس کردن ملتهب کردن
turbogenerator
U
دستگاه مولد برق دارای توربین
calibration
U
تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
stereophonic
U
دارای دستگاه تقویت کننده صوت از سه جهت
supercharged
U
موتور دارای دستگاه رساننده هواوسوخت بیشتر
ring and bead sight
U
دستگاه نشانه روی که دارای شکاف درجه حلقوی و مگسک میباشد
mangling
U
دستگاه پرس له کردن
mangle
U
دستگاه پرس له کردن
setting up apparatus
U
دستگاه سوار کردن
mangles
U
دستگاه پرس له کردن
to break aset
U
خراب یا ناقص کردن یک دستگاه
zamboni
U
دستگاه چهارچرخه برای صاف کردن یخ
rougher
U
دستگاه مخصوص ناصاف کردن اشیا
image degradation
U
کم کردن قدرت تصویربرداری یک دستگاه رادار
distortions
U
تق تق صدا دادن وزوز کردن دستگاه
distortion
U
تق تق صدا دادن وزوز کردن دستگاه
innervate
U
دارای پی کردن
recondition
U
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditions
U
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditioned
U
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
zero beat
U
تنظیم کردن دقیق موج دستگاه وفرکانس ان
crenellate
U
دارای کنگره کردن
varnishing
U
دارای فاهرخوب کردن
embrasure
U
دارای منفذ کردن
tooth
U
دارای دندان کردن
indexes
U
:دارای فهرست کردن
indexed
U
:دارای فهرست کردن
index
U
:دارای فهرست کردن
nationalising
U
دارای ملیت کردن
potentialize
U
دارای استعداد کردن
nationalises
U
دارای ملیت کردن
vallum
U
دارای استحکامات کردن
zigzag
U
دارای پیچ و خم کردن
zigzagged
U
دارای پیچ و خم کردن
embrasures
U
دارای منفذ کردن
nitrogenize
U
دارای نیتروژن کردن
transistorize
U
دارای ترانسیتور کردن
varnish
U
دارای فاهرخوب کردن
nationalizing
U
دارای ملیت کردن
crenelate
U
دارای کنگره کردن
nationalizes
U
دارای ملیت کردن
nationalize
U
دارای ملیت کردن
varnished
U
دارای فاهرخوب کردن
ensoul
U
دارای روح کردن
tinkle
U
دارای طنین کردن
tinkled
U
دارای طنین کردن
tinkles
U
دارای طنین کردن
tinkling
U
دارای طنین کردن
populating
U
دارای جمعیت کردن
populates
U
دارای جمعیت کردن
castellate
U
دارای استحکامات کردن
personalize
U
دارای شخصیت کردن
insoul
U
دارای روح کردن
fluoridate
U
دارای فلورید کردن
whipstitch
U
دارای مرز کردن
rampart
U
دارای استحکامات کردن
body
U
دارای جسم کردن
personifies
U
دارای شخصیت کردن
bodies
U
دارای جسم کردن
vitaminize
U
دارای ویتامین کردن
varnishes
U
دارای فاهرخوب کردن
hydroxylate
U
دارای هیدروکسیل کردن
hydrogenate
U
دارای هیدروژن کردن
personified
U
دارای شخصیت کردن
systemize
U
دارای همست کردن
nationalised
U
دارای ملیت کردن
populate
U
دارای جمعیت کردن
gift
U
دارای استعداد کردن
zigzags
U
دارای پیچ و خم کردن
gifts
U
دارای استعداد کردن
personifying
U
دارای شخصیت کردن
substantivize
U
دارای ماهیت کردن
freckle
U
خال دارای کک مک کردن
personify
U
دارای شخصیت کردن
zigzagging
U
دارای پیچ و خم کردن
bedevilling
U
دارای روح شیطانی کردن
panes
U
دارای جام شیشه کردن
rehabilitating
U
دارای امتیازات اولیه کردن
rehabilitates
U
دارای امتیازات اولیه کردن
ravines
U
دارای دره تنگ کردن
rehabilitated
U
دارای امتیازات اولیه کردن
ravine
U
دارای دره تنگ کردن
criss-crossed
U
دارای نقش چلیپایی کردن
rehabilitate
U
دارای امتیازات اولیه کردن
bedevilled
U
دارای روح شیطانی کردن
bedevils
U
دارای روح شیطانی کردن
reengine
U
دارای موتور تازه کردن
bedevil
U
دارای روح شیطانی کردن
methodize
U
دارای روش یاقاعدهای کردن
criss-cross
U
دارای نقش چلیپایی کردن
granulate
U
دارای ذرات ریز کردن
criss-crosses
U
دارای نقش چلیپایی کردن
tongues
U
گفتن دارای زبانه کردن
fulcrum
U
دارای نقطه اتکاء کردن
prongs
U
دارای چنگک یا چنگال کردن
hyphenate
U
بوسیله خط دارای فاصله کردن
tat
U
دارای حاشیه توری کردن
wig
U
دارای گیس مصنوعی کردن
criss-crossing
U
دارای نقش چلیپایی کردن
flyspeck
U
دارای لکه مگس کردن
pane
U
دارای جام شیشه کردن
sanitate
U
دارای لوازم بهداشتی کردن
prong
U
دارای چنگک یا چنگال کردن
to p a thing for a person
U
کسی را دارای چیزی کردن
to p a thing person with athing
U
کسی را دارای چیزی کردن
wigs
U
دارای گیس مصنوعی کردن
clocking
U
روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی
to save
[to disk/DVD etc.]
U
حفظ کردن
[روی دستگاه دیسک سخت یا دی وی دی]
[رایانه شناسی]
degausser
U
وسیلهای برای پاک کردن اطلاعات از دستگاه ضبط مغناطیسی
motivates
U
تهییج کردن دارای انگیزه شده
woofs
U
پارچه کتانی دارای پود کردن
woof
U
پارچه کتانی دارای پود کردن
motivating
U
تهییج کردن دارای انگیزه شده
motivated
U
تهییج کردن دارای انگیزه شده
motivate
U
تهییج کردن دارای انگیزه شده
substantialize
U
دارای وجود خارجی کردن یاشدن
russify
U
دارای عقاید وتمایلات روسی کردن
retrench
U
دارای سنگر موقتی زیرزمینی کردن
shoe
U
دارای کفش کردن نعل زدن به
mastermind
U
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
shoeing
U
دارای کفش کردن نعل زدن به
masterminding
U
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
shoes
U
دارای کفش کردن نعل زدن به
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com