English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
patent U دارای حق انحصاری
patented U دارای حق انحصاری
patenting U دارای حق انحصاری
patents U دارای حق انحصاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
monopoly U امتیاز انحصاری کالای انحصاری
monopolies U امتیاز انحصاری کالای انحصاری
patents U انحصاری
soles U انحصاری
monopolistic U انحصاری
patenting U انحصاری
exclusive U انحصاری
patented U انحصاری
sole U انحصاری
patent U انحصاری
sole right U حق انحصاری
mere U انحصاری
merest U انحصاری
monopoly power U قدرت انحصاری
exclusive or U یای انحصاری
sole agent U نماینده انحصاری
preemptive U قبضهای انحصاری
monopolistic competition U رقابت انحصاری
monopoly bank U بانک انحصاری
monopoly restriction U محدودیت انحصاری
monopoly management U مدیریت انحصاری
monopoly price U قیمت انحصاری
monopoly output U تولید انحصاری
monopoly position U موقعیت انحصاری
restricted U مقیدالتداول انحصاری
monopolist U سیاست انحصاری
market trust U بازار انحصاری
sole U تنها انحصاری
soles U تنها انحصاری
exclusive or cate U دریچه یای انحصاری
exjunction gate U دریچه یای انحصاری
theory of monoplistic competition U نظریه رقابت انحصاری
patents U انحصاری به ثبت رساندن
exclusive economic zone U منطقه اقتصادی انحصاری
monopolizing U امتیاز انحصاری گرفتن
monopolizes U امتیاز انحصاری گرفتن
monopolises U امتیاز انحصاری گرفتن
sole distributor contract U قرارداد توزیع انحصاری
sole arbitrator U حکم یا داور انحصاری
monopolising U امتیاز انحصاری گرفتن
monopolize U امتیاز انحصاری گرفتن
patent right U حق انحصاری ثبت شده
oligopsony U خرید نیمه انحصاری
monopolised U امتیاز انحصاری گرفتن
monopolized U امتیاز انحصاری گرفتن
fixed stock U مالک انحصاری سهام
exclusive or element U عنصر یای انحصاری
oligapoly U فروش نیمه انحصاری
patent U انحصاری به ثبت رساندن
sole selling right U حقوق فروش انحصاری
exclusive or gate U دریچه یای انحصاری
patenting U انحصاری به ثبت رساندن
patented U انحصاری به ثبت رساندن
exclusive nor gate U دریچه نقیض یای انحصاری
monopolization U گرفتن امتیاز انحصاری چیزی
patent law U قانون ثبت انحصاری اختراعات
sole tenant U مستاجر انحصاری مستاجری که شریک ندارد
patent U حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patenting U حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patent U امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patenting U امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patented U حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patents U حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patents U امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patented U امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
severalty U مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
free fishery U حق انحصاری ماهی گیری درابهای عمومی بموجب فرمان شاه
countervailing power U مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
copyright U حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
copyrights U حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
joint tenants U در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
magnaflux U نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
patents U حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patenting U حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patent U حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patented U حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
sole a for iran U تنهانماینده برای ایران نماینده انحصاری برای ایران
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
fraught with U دارای
footy U دارای پا
three legged U دارای سه پا
glochidiate U دارای مو
odoriferous U دارای بو
three-legged U دارای سه پا
iodic U دارای ید
bilabiate U دارای دو لب
trilinear U دارای سه خط
feldspathic U دارای فلدسپار
foliolate U دارای برگچه
humous U دارای موادالی
floaty U دارای اب نشین کم
fibrinous U دارای مودلیفی
knock kneed U دارای زانوی کج
hearted U دارای قلب ...
geniculate U دارای زانویی
insectile U دارای حشره
instinct with force U دارای زور
intercommunicate U دارای مراوده
invested with power U دارای اختیار
iodous U دارای یود
isogenous U دارای یک منبع
keyed U دارای جاانگشتی
keeled U دارای تبر ته
keratinous U دارای موادشاخی
lobate U دارای نرمه
lippy U پر رو دارای لب اویزان
ledgy U دارای طاقچه
lean to U دارای چارطاقی
knarred U دارای برامدگی
innervate U دارای پی کردن
inflorescent U دارای گل اذین
glanduliferous U دارای غد دکوچک
glary U دارای تشعشع
haired U دارای موی ...
multiflorous U دارای بیش از سه گل
heterogamous U دارای مادگی ها
hexameter U دارای شش وزن
homolographic U دارای قرینه
ill neighboured U دارای همسایه بد
ill neighboured U دارای محیط بد
in defect U دارای کاستی
in flower U دارای شکوفه
in force U دارای اعتبار
in power U دارای اختیارات
indued with charm U دارای فریبندگی
kibed U دارای شکاف
aulait U دارای شیر
privileged U دارای امتیاز
hectic U دارای تب لازم
behinds U دارای پس افت
behind U دارای پس افت
ambivalence U دارای دو جنبه
isometrics U دارای یک میزان
isometric U دارای یک میزان
bifocals U دارای دو کانون
bifocal U دارای دو کانون
divans U دارای دوفرفیت
prurient U دارای فکرشهوانی
accentual U دارای تاکید
artiodactylous U دارای سم شکافته
artiodactyl U دارای سم شکافته
arbitrative U دارای اختیارحکمیت
antithetical U دارای ضد ونقیض
antithetic U دارای ضد ونقیض
amphibolic U دارای دو معنی
aluminous U دارای زاج
adamantean U دارای تلئلو
acetylize U دارای ریشهء
acetylate U دارای ریشهء
divan U دارای دوفرفیت
bodily U دارای بدن
melodic U دارای ملودی
melodious U دارای ملودی
synonymous U دارای تشابه
synonymous U دارای ترادف
stilted U دارای چوب پا
energetic U دارای انرژی
portentous U دارای فال بد
deadbeats U دارای سکون
deadbeat U دارای سکون
weighted U دارای وزن
prerogative U دارای حق ویژه
prerogatives U دارای حق ویژه
overlapping U دارای اشتراک
hook-nosed U دارای بینی کج
hook nosed U دارای بینی کج
electives U دارای حق انتخاب
elective U دارای حق انتخاب
twofold U دارای دو چیز
splashing U دارای ترشح
splashes U دارای ترشح
formal U دارای فکر
salaried U دارای حقوق
double tongued U دارای دوقول
febile U دارای حالت تب
declinatory U دارای تمایل
dartrous U دارای تبخال
cuspidal U دارای برامدگی
cretaceous U دارای گچ فراوان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com