English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
photosensitive U دارای حساسیت نسبت به نور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
class conscious U دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
class-conscious U دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
class-consciousness U دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
stenotopic U دارای حساسیت اندک نسبت به تغییر محیط
Other Matches
sensitivity ratio U نسبت حساسیت
allergies U حساسیت نسبت بچیزی
allergy U حساسیت نسبت بچیزی
thermotropism U حساسیت نسبت به گرما
sensibility to praise U حساسیت نسبت به ستایش
allergy U حساسیت نسبت به چیزی [پزشکی]
diathesis U تمایل یا حساسیت نسبت به چیزی
photosensitize U نسبت بنور حساسیت پیداکردن
color blind U فاقد حساسیت نسبت برنگ
tone deaf U فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
tone-deaf U فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
mantoux test U ازمایش درجه حساسیت شخص نسبت به میکرب سل
hyposensitize U کم شدن حساسیت نسبت به بعضی مواد موجدحساسیت
case sensitive search U جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
looked U زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
look U زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
looks U زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
allergic U دارای حساسیت به
sensitive U دارای حساسیت
hyperirritable U دارای حساسیت شدید
actinautographic U دارای حساسیت در مقابل نور
hypersensitive U دارای حساسیت فوق العاده خیلی حساس
hyperalgesis U حساسیت زیاد نسبت به درد درد بسیار سخت
born-again U دارای اعتقاد بازیافته نسبت به چیزی
homosexual U دارای احساسات جنسی نسبت به جنس موافق
homosexuals U دارای احساسات جنسی نسبت به جنس موافق
me too U دارای شباهت تبلیغاتی نسبت برقیب سیاسی خود
eurytopic U دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط
lenz' law U جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
leverage U نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
ohm's law U جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
lift fan U توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
liftjet U توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
prorata U برحسب نسبت معین بهمان نسبت
attributable U قابل نسبت دادن نسبت دادنی
nationallism U مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
Lori Pambak motif U ترنج لری [پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.]
allergy U حساسیت
impressibility U حساسیت
elasticity U حساسیت
sensitometer U حساسیت
sensitivity U حساسیت
sensitivities U حساسیت
sensibility U حساسیت
allergies U حساسیت
sensibilities U حساسیت
sinsitivity U حساسیت
susceptivity U حساسیت
frictions U حساسیت
friction U حساسیت
sensitiveness U حساسیت
liking U حساسیت
coloring sensitive U حساسیت رنگ
hypersensitivity U حساسیت شدید
allergy U حساسیت [پزشکی]
sensitivity U میزان حساسیت
price elasticity U حساسیت قیمت
photosensitivity U حساسیت به نور
responsively U با تاثر یا حساسیت
sentience U حساسیت جسمانی
hyposensitize U عدم حساسیت
luminous sensitivity U حساسیت نوری
dynamic sensitivity U حساسیت دینامیک
impassibility U عدم حساسیت
measuring sensitivity U حساسیت سنجش
allergic U وابسته به حساسیت
increase in sensitivity U افزایش حساسیت
sensitivities U میزان حساسیت
desensitization U حساسیت زدایی
hyperesthesia U فزونی حساسیت
keenness U ذکاوت حساسیت
hyperesthesia U ازدیاد حساسیت
coefficient of elasticity U ضریب حساسیت
differential sensitivity U حساسیت افتراقی
sensitivity training U حساسیت اموزی
inelasticity U عدم حساسیت
static sensitivity U حساسیت استاتیک
hyperaesthesia U ازدیاد حساسیت
absolute sensitivity U حساسیت مطلق
terminal sensitivity U حد بیشینه حساسیت
protopathic sensitivity U حساسیت ابتدایی
light sensitive U با حساسیت نوری
stress testing U تست حساسیت
hay fever [med.] U حساسیت فصلی [پزشکی]
intermediate frequency sensitivity U حساسیت فرکانس میانی
hayfever [med.] U حساسیت فصلی [پزشکی]
dynamic luminous sensitivity U حساسیت نوری دینامیک
pollinosis [med.] U حساسیت فصلی [پزشکی]
pollenosis [med.] U حساسیت فصلی [پزشکی]
sensitivity training group U گروه حساسیت اموزی
allergic rhinitis [med.] U حساسیت فصلی [پزشکی]
exquisiteness U حساسیت نازکی طبع
k tungsten sensitivity U حساسیت تنگستن در 4582کلوین
current sensitivity of a crystal rectifi U حساسیت یکسوکننده بلورین
measuring sensitivity U حساسیت اندازه گیری
gravimeter U حساسیت سنج وزن
t group U گروه حساسیت اموزی
neurasthenia U سر درد و حساسیت بی مورد
jumpiness U حالت بیقراری حساسیت
spectral sensitivity characteristic U مشخصه حساسیت مرئی
systematic desensitization U حساسیت زدایی منظم
mouse U مقابل حساسیت Mouse
mouses U مقابل حساسیت Mouse
anti-histamines U داروی ضد حساسیت یا آلرژی
static luminous sensitivity U حساسیت نوری استاتیک
somesthesis U حساسیت به حسهای بدنی
antihistamines U داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-histamine U داروی ضد حساسیت یا آلرژی
coarse mine U نوعی مین دریایی با حساسیت کم
sensitometry U اندازه گیری حساسیت چشم
meteoropathy U حساسیت به تغییرات هوا [پزشکی]
atmosphere related syndrome [ARS] U حساسیت به تغییرات هوا [پزشکی]
looked U زمان حساسیت مدار مین
look U زمان حساسیت مدار مین
hyperesthesia U حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
looks U زمان حساسیت مدار مین
allergen U مادهای که باعث حساسیت میشود
esthesia U فرفیت احساس و ادراک حساسیت
notche sensitivity index U ضریب حساسیت در مقابل شیار
acroesthesia U افزایش حساسیت اعضای انتهایی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
photosensitize U بوسیله نور به چیزی حساسیت دادن
tinged with cnvy U حساسیت امیز توام بارشک یاحسادت
sensitivity analysis U تحلیل حساسیت در برنامه ریزی خطی
hyperirritability U حساسیت واستعداد تحریک فوق العاده
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
adaptations U توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
adaptation U توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
antihistamine U موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
anti servo tab U بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
towards U نسبت به
ratios U نسبت
rapport U نسبت
cognation U نسبت
In what proportion ? U به چه نسبت ؟
respect U نسبت
respects U نسبت
kinship U نسبت
as compared to U نسبت به
with respect to U نسبت به
proportion U نسبت
proportions U نسبت
uncross U نسبت
format U نسبت
the rat of to U نسبت دو به سه
In the ration lf one to ten . U به نسبت یک به ده
t ratio U نسبت تی
ratio U نسبت
apropos of U نسبت به
than U نسبت به
formats U نسبت
quotients U نسبت
quotient U نسبت
rate U نسبت
in respect of U به نسبت
rates U نسبت
relational U نسبت
in relation to U نسبت به
in regard to U نسبت به
relation U نسبت
in proprotion to U نسبت به
in connexion with U نسبت به
bearing U نسبت
to U تا نسبت به
proportional U به نسبت
in regard of U نسبت به
in respect of U نسبت به
in the ratio of U به نسبت
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
transformer ratio U نسبت مبدل
void ratio U نسبت منفذها
strength ratio U نسبت استحکام
stress ratio U نسبت تنش
ratio detector U اشکارساز نسبت
acidity coefficient U نسبت اکسیژن
lay to U نسبت دادن به
hit ratio U نسبت اصابت
recycle ratio U نسبت بازگردانی
bypass ratio U نسبت کنارگذاری
ascribing U نسبت دادن
us U نسبت بما
oxygen ration U نسبت اکسیژن
crediting U نسبت دادن
viscosity ratio U نسبت گرانروی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com