Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
foolhardy
U
دارای تهور بی مورد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
temerity
U
تهور
foolhardiness
U
تهور بی جا
boldness
U
تهور
impetuosity
U
تهور
parmia
U
تهور
enterprises
U
تهور
enterprise
U
تهور
intrepidity
U
بی پروایی تهور
venturesome
U
با تهور خطرناک
foolhardiness
U
تهور از روی نادانی
cleans
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
area of operational interest
U
منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic
U
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped
U
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
U
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Indo-persian rug
U
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored
U
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic
U
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous
U
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
instances
U
مورد
occasioning
U
مورد
occasions
U
مورد
inopportune
U
بی مورد
occurence
U
مورد
oportuneness
U
مورد
out of place
U
بی مورد
instance
U
مورد
inapposite
U
بی مورد
occasioned
U
مورد
objecting
U
مورد
objected
U
مورد
object
U
مورد
indirect objects
U
مورد
direct objects
U
مورد
objects
U
مورد
unseasonable
U
بی مورد
cases
U
مورد
case
U
مورد
unseasonably
U
بی مورد
open to question
<adj.>
U
مورد شک
occasion
U
مورد
As the case may be .
U
برحسب مورد( آن)
entitlement
U
مورد سزیدگی
In this case ( instance) .
U
دراین مورد
case analysis
U
تحلیل مورد
subject of hire
U
مورد اجاره
happy
[about]
<adj.>
U
خشنود
[در مورد]
confutation
U
مورد تکذیب
entitlements
U
مورد استحقاق
instances
U
لحظه مورد
involved
U
مورد بحث
entitlements
U
مورد سزیدگی
instance
U
لحظه مورد
to make observations
[about]
[on]
U
اندیشیدن
[در مورد]
[به]
entitlement
U
مورد استحقاق
schreber case
U
مورد شربر
undue
U
بی جهت بی مورد
savoury
U
مورد پسند
requirement
U
مورد نیاز
undue
U
ناروا بی مورد
laughing stock
U
مورد تمسخر
savory
U
مورد پسند
to make observations
[about]
[on]
U
نگریختن
[در مورد]
[به]
collector's item
U
مورد استثنائیوویژهیککلکسیون
usage
U
مورد استفاده
usages
U
مورد استفاده
myrtaceae
U
تیره مورد
case
U
دعوی مورد
cases
U
مورد غلاف
expectative
U
مورد انتظار
in dispute
U
مورد بحث
in no instance
U
در هیچ مورد
cases
U
دعوی مورد
special case
U
مورد ویژه
case
U
مورد غلاف
object of transaction
U
مورد معامله
beloved
U
مورد علاقه
sightly
U
مورد نظر
under disccussion
U
مورد بحث
utilization
U
مورد مصرف
utilisation
[British]
U
مورد مصرف
using
U
مورد مصرف
usage
U
مورد مصرف
exploitation
[utilization]
U
مورد مصرف
unnecessary roughness
U
خشونت بی مورد
taken
U
مورد تحسین
case study
U
مورد پژوهی
case studies
U
مورد پژوهی
noted
U
مورد ملاحظه
dubious
U
مورد شک مشکوک
mytaceous
U
از تیره مورد
received
U
مورد قبول
myrtle berry
U
مورد دانه
fishy
U
مورد تردید
taken
U
مورد قبول
hold up
<idiom>
U
مورد هدف
myrtle
U
مورد سبز
liable to prosecution
U
مورد تعقیب
opportuneness
U
مورد مناسب
dubitable
U
مورد شک مشکوک
utilized
U
مورد استفاده
objcetionable
U
مورد ایراد
winy
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
statement on the debate
U
بیانیه در مورد بحث
shebang
U
امر مورد علاقه
out port
U
ساحلی مورد استفاده سر پل
trusty
U
موتمن مورد اطمینان
oppugn
U
مورد بحث قراردادن
beatten zone
U
منطقه مورد اصابت
pledged
U
مال مورد وثیقه
policy options
U
انتخابهای مورد نظر
polestar
U
هادی مورد توجه
sub judice
U
مورد مطالعه دادگاه
agreement area
U
سطح مورد قرارداد
aknowledge character
U
کاراکتر مورد قبول
to decide
[on]
U
تصمیم گرفتن
[در مورد]
pledges
U
مال مورد وثیقه
pledging
U
مال مورد وثیقه
in prospect
U
مورد انتظار
[در برنامه ]
principle of exclusion
U
در مورد کالاهای خصوصی
pledge
U
مال مورد وثیقه
persona grata
U
شخص مورد قبول
article of roup
U
اموال مورد حراج
reserve requirements
U
ذخائر مورد نیاز
as the case may be
U
تاچه مورد باشد
Irrelevent. I nappropriate. Out of place.
U
بیجا ( بی مورد ؟نامناسب )
To take into consideration. To consider.
U
مورد توجه قراردادن
sales expectations
U
فروش مورد انتظار
esteemed
U
فرد مورد احترام
call on to the carpet
<idiom>
U
مورد مواخذه قرارگرفتن
draw fire
<idiom>
U
مورد انتقاد قرارگرفتن
analyte
U
ماده مورد تجزیه
receptee
U
افراد مورد پذیرش
referent
U
مورد مراجعه ارجاعی
referential
U
مورد مراجعه ارجاعی
anticipated inflation
U
تورم مورد انتظار
anticipated price
U
قیمت مورد انتظار
anticipated profit
U
سود مورد انتظار
draw fire
<idiom>
U
مورد هدف بودن
availabe time
U
زمان مورد قبول
objective point
U
سمت مورد توجه
to put to use
U
مورد استفاده قراردادن
admired
U
مورد شگفت قراردادن
admires
U
مورد شگفت قراردادن
lime requirement
U
اهک مورد نیاز
favouritism
U
افراد مورد توجه
it is of frequent
U
خیلی مورد دارد
criticised
U
مورد انتقاد قراردادن
scrutinizing
U
مورد مداقه قراردادن
share
U
باس مورد استفاده
shared
U
باس مورد استفاده
shares
U
باس مورد استفاده
to take into consideration
U
مورد رسیدگی قراردادن
impugns
U
مورد اعتراض قراردادن
impugning
U
مورد اعتراض قراردادن
to make observations
[about]
[on]
U
تامل کردن
[در مورد]
[به]
impugned
U
مورد اعتراض قراردادن
impugn
U
مورد اعتراض قراردادن
desired effects
U
اثرات مورد نظر
admire
U
مورد شگفت قراردادن
unregarded
U
مورد توجه قرارنگرفته
scrutinizes
U
مورد مداقه قراردادن
intended saving
U
پس انداز مورد انتظار
floor space occupied
U
فضای مورد نیاز
hereon
U
در این مورد در اینجا
he won a high praise
U
مورد ستایش بسیارواقع شد
criticize
U
مورد انتقاد قراردادن
criticized
U
مورد انتقاد قراردادن
criticizes
U
مورد انتقاد قراردادن
criticizing
U
مورد انتقاد قراردادن
give evidence of
U
گواهی دادن در مورد
criticising
U
مورد انتقاد قراردادن
criticises
U
مورد انتقاد قراردادن
i mentioned one case in p
U
یک مورد بخصوص را ذکرکردم
scrutinized
U
مورد مداقه قراردادن
scrutinize
U
مورد مداقه قراردادن
scrutinising
U
مورد مداقه قراردادن
scrutinises
U
مورد مداقه قراردادن
scrutinised
U
مورد مداقه قراردادن
inappositely
U
بطور بیجایا بی مورد
expectation value
U
مقدار مورد توقع
expected frequency
U
فراوانی مورد انتظار
expected price
U
قیمت مورد انتظار
to be in d
U
مورد ریشخندو استهزابودن
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...