English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pre engaged U دارای تعهد قبلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
preengagement U تعهد قبلی
pre engage U ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
presentiments U عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
presentiment U عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
considerations U وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
consideration U وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
warranties U تضمین تعهد تعهد قانونی
warranty U تضمین تعهد تعهد قانونی
provisional ball U گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
prior admission U اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
subscribe U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
preceding U قبلی
previous U قبلی
predecessor U قبلی
one-time U قبلی
fore U قبلی
aforetime U قبلی
prior U قبلی
ex U قبلی
ex- U قبلی
predecessors U قبلی
foregone U قبلی
contract U تعهد
commitment U تعهد
onus U تعهد
assume U تعهد
commitments U تعهد
assumes U تعهد
oblogation U تعهد
obligation U تعهد
obligations U تعهد
undertaking U تعهد
mandating U تعهد
mandates U تعهد
assurances U تعهد
guarantee U تعهد
guaranteed U تعهد
guarantees U تعهد
assurance U تعهد
obstriction U تعهد
mandate U تعهد
mandated U تعهد
liabilities U تعهد
assumpsit U تعهد
assunption U تعهد
bank bond U تعهد
engagements U تعهد
warranties U تعهد
engagement U تعهد
liability U تعهد
committment U تعهد
warranty U تعهد
bond U تعهد
sponsion U تعهد
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
premeditation U قصد قبلی
previews U اطلاع قبلی
preview U اطلاع قبلی
preformation U تشکیل قبلی
preexistence U موجودیت قبلی
predispostion U تمایل قبلی
pre arrengement U قرار قبلی
foretype U نمونه قبلی
backgrounds U معلومات قبلی
foretoken U اعلام قبلی
prefiguration U تصور قبلی
preoccupations U اشغال قبلی
preconidtion U شرط قبلی
precompression U تراکم قبلی
pretreatment U معالجه قبلی
predesignation U تعیین قبلی
prefiguration or prefigurement U نمایش قبلی
precognition U اطلاع قبلی
foredoom U محکومیت قبلی
foreordainment U حکم قبلی
preoccupation U اشغال قبلی
pre arrangement U قرار قبلی
previous work U کارهای قبلی
premonition U اخطار قبلی
premonitions U اخطار قبلی
forethought U اندیشه قبلی
chain U از کلمه قبلی
chains U از کلمه قبلی
prepossession U تصرف قبلی
at sight U بی مطالعه قبلی
forewarning U اخطار قبلی
predilection U تمایل قبلی
background U معلومات قبلی
pregiurement U احتساب قبلی
presuppositions U فرض قبلی
premeditated U با قصد قبلی
late war U جنگ قبلی
presupposition U فرض قبلی
predilections U تمایل قبلی
premeditatedly U با اندیشه قبلی
without engagement U فاقد تعهد
undertaken U تعهد کردن
enterprise U تعهد تجارت
covenants U تعهد کردن
enterprises U تعهد تجارت
undertake U تعهد کردن
undertakes U تعهد کردن
subscriber U تعهد کننده
subscribers U تعهد کننده
breach of an obligation U تخلف از تعهد
covenant U تعهد کردن
honouring U انجام تعهد
underwriting U تعهد کردن
underwritten U تعهد کردن
substitution of a different obligation U تبدیل تعهد
underwrote U تعهد کردن
implied assumpist U تعهد ضمنی
underwrites U تعهد کردن
nonalignment U عدم تعهد
subscriptions U تعهد پرداخت
subscription U تعهد پرداخت
fulfilment of an obligation U ایفاء تعهد
committal U تعهد الزام
fulfilment of an obligation U اجرای تعهد
honours U انجام تعهد
honoured U انجام تعهد
warranties U تعهد کننده
honors U انجام تعهد
mature obligation U تعهد حال
underwrite U تعهد کردن
liability to disease U تعهد امادگی
honour U انجام تعهد
discharge of an obligation U سقوط تعهد
recognizance U تعهد نامه
termination of an obligation U انقضاء تعهد
extinction of an obligation U انقضاء تعهد
to take on U تعهد کردن
honored U انجام تعهد
take on U تعهد کردن
peremptory undertaking U تعهد قاطع
honoring U انجام تعهد
warranty U تعهد کننده
substitution of an obligation U تبدیل تعهد
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
as you were U به حالت قبلی برگردید
premonitory U متضمن اخطار قبلی
prognostications U تشخیص قبلی مرض
malice aforethought U سوء نیت قبلی
at ten minutes notice U با ده دقیقه اخطار قبلی
pre indexing U شاخص گذاری قبلی
A one-month notice. U اطلاع قبلی یک ماهه
forebedement U اخبار قبلی پیشگویی
pre indexing U فهرست سازی قبلی
biases U ولتاژ قبلی دادن
bias U ولتاژ قبلی دادن
leave hanging (in the air) <idiom> U بدون تصمیم قبلی
off the cuff <idiom> U بدون آمادگی قبلی
prognostication U تشخیص قبلی مرض
prior permission U اجازه قبلی پرواز
prelibation U ازمایش یانوشیدن قبلی
disengagement U رهایی از قید یا تعهد
plight U تعهد دادن گرفتاری
failure to comply with the transaction U عدم ایفاء تعهد
pledges U تعهد والتزام گروگذاشتن
pledge U تعهد والتزام گروگذاشتن
pledging U تعهد والتزام گروگذاشتن
binding cover U پوشش تعهد شده
liabilities U تعهد موجودی بانکی
liability U تعهد موجودی بانکی
good performance bond guarntee U وثیقه انجام تعهد
pledged U تعهد والتزام گروگذاشتن
warrantor U تعهد کننده ضامن
joint bond U تعهد یا ضمانت مشترک
honouring U ایفای تعهد کردن
honours U ایفای تعهد کردن
promissory U وابسته به تعهد یا قول
novation U تبدیل تعهد یا مدیون
unilateral contract U تعهد یک جانبه ایقاع
honoured U ایفای تعهد کردن
bond U تعهد موافقت نامه
honored U ایفای تعهد کردن
long tail liability U تعهد طولانی مدت
honoring U ایفای تعهد کردن
honour U ایفای تعهد کردن
honors U ایفای تعهد کردن
sight-reads U بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-reads U بدون مطالعه قبلی خواندن
premised U فرض قبلی فرضیه مقدم
quondam U قبلی مربوط به چندی قبل
sight-reading U بدون امادگی قبلی اجراکردن
prefiguration U پیش بینی احتساب قبلی
sight-reading U بدون مطالعه قبلی خواندن
premise U فرض قبلی فرضیه مقدم
prefiguration or prefigurement U تشبیه از پیش تصور قبلی
prognosticate U تشخیص دادن قبلی مرض
prognosticator U تشخیص دهنده قبلی مرض
premisses U فرض قبلی فرضیه مقدم
sight read U بدون مطالعه قبلی خواندن
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com