English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
congenial U دارای تجانس روحی
congenial <adj.> U دارای تجانس روحی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lyophobic U دارای عدم تجانس با مایعی که دران پراکنده شده
congruity U تجانس
congruence U تجانس
congruency U تجانس
incongruity U عدم تجانس
heterogeny U عدم تجانس
assimilable U قابل تجانس
dissimilarity U عدم تجانس
dissimilarities U عدم تجانس
heterogeneity U عدم تجانس
incongruities U عدم تجانس
incongruence U عدم تجانس
disproportion U بی قوارگی عدم تجانس
uniform scaling U تجانس [هندسه] [ریاضی]
imparity U عدم تجانس نابرابری
isotropic scaling U تجانس [هندسه] [ریاضی]
heterology U عدم تجانس بین اعضای مختلف ناهمگنی اعضاء ازلحاظ ساختمانی
spiritual U روحی
intrinsic U روحی
psychiatry U طب روحی
mental U روحی
inanition U بی روحی
psychic U روحی
spectral U روحی
psychical U روحی
to raise a ghost U روحی راحاضرکردن
obsession U عقده روحی
to lay a ghost U روحی راناپدیدکردن
anagogy U تعالی روحی
panpsychism U روحی نگری
analeptic U محرک روحی
anagoge U تعالی روحی
obsessions U عقده روحی
emotional and physical U روحی وبدنی
psychotherapy U تداوی روحی
psychic force U نیروی روحی
supersensible U روحی روانی
psychasthenia U ضعف روحی
numinous U اسرارامیز روحی
inner U روحی باطنی
verve U سبک روحی
gaiety U سبک روحی
psychic force U قوه روحی
spiritually U معنوی روحی
anagogical U وابسته بتعالی روحی
psychic U واسطه پدیده روحی
anagogic U وابسته بتعالی روحی
to sustain a trauma U ضربه روحی خوردن
invigorate U تقویت روحی کردن
insalutary U تاثیر روحی بد اب و هوا
psycho analysis U تجزیه و تجلیل روحی
obsess U ایجاد عقده روحی کردن
traumas U ضربه روحی روان اسیب
trauma U ضربه روحی روان اسیب
to empower somebody U به کسی قدرت [روحی] دادن
obsesses U ایجاد عقده روحی کردن
obsessed U ایجاد عقده روحی کردن
to be shattered [British E] U از نظر روحی خرد شدن
to hit rock bottom U از نظر روحی خرد شدن
to be devastated U از نظر روحی خرد شدن
obsessing U ایجاد عقده روحی کردن
to be dashed to the ground U از نظر روحی خرد شدن
psychotherapy ortherapeutics U معالجه بوسائل روحی یاهیپنوتیزیم
haunt U دوستی روحی که زیاد بمحلی امدوشدکند
haunts U دوستی روحی که زیاد بمحلی امدوشدکند
syupersubstantial U مافق وجود یا جوهر مادی روحی
to walk U به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
to haunt U به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
orthopsychiatry U تداوی روحی اختلالات فکری وروحی اطفال
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
structuralism U بخشی از روانشناسی که ازراه تعقل وتفکر وضع روحی فرد را مورد مطالعه قرارمیدهد
zombies U روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
zombie U روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
zombi U روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
shell shock U اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shell-shock U اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
satyagraha U اصطلاح ابداعی گاندی پیشوای نهضت ملی هند برای به کار بردن قدرت روحی به جای خشونت وشدت عمل برای وصول به اهداف سیاسی و اجتماعی
flying status U وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
glochidiate U دارای مو
trilinear U دارای سه خط
footy U دارای پا
three-legged U دارای سه پا
fraught with U دارای
iodic U دارای ید
three legged U دارای سه پا
bilabiate U دارای دو لب
odoriferous U دارای بو
feldspathic U دارای فلدسپار
haired U دارای موی ...
adamantean U دارای تلئلو
trinomial U دارای سه عبارت
reversioner U دارای حق رجوع
hearted U دارای قلب ...
short range U دارای برد کم
sabulous U دارای شن ریزه
sulfureous U دارای گوگرد
legitimate U دارای حق مشروع
legitimated U دارای حق مشروع
legitimates U دارای حق مشروع
legitimating U دارای حق مشروع
aluminous U دارای زاج
amphibolic U دارای دو معنی
glary U دارای تشعشع
reboant U دارای واکنش
rattly U دارای صدای تق تق
bipartite U دارای دوقسمت
binucleated U دارای دو هسته
binucleate U دارای دو هسته
binuclear U دارای دو هسته
low spirited U دارای روحیه بد
low-spirited U دارای روحیه بد
syntonic U دارای بسامدمشابه
binocular U دارای دو چشم
bimotored U دارای دوموتور
heterogamous U دارای مادگی ها
bimorphemic U دارای دوشکل
swell butted U دارای ته گنده
deficient U دارای کمبود
redundant U دارای اطناب
rarely beautiful U دارای زیبائی
bimolecular U دارای دوملکول
rugose U دارای رکه
binaural U دارای دو گوش
glanduliferous U دارای غد دکوچک
antithetic U دارای ضد ونقیض
antithetical U دارای ضد ونقیض
short-range U دارای برد کم
shelterer U دارای حفاظ
arbitrative U دارای اختیارحکمیت
spirituous U دارای الکل
shoaly U دارای جاهای کم اب
artiodactyl U دارای سم شکافته
azotic U دارای ازت
artiodactylous U دارای سم شکافته
spiriferous U دارای عضومارپیچی
silicifoeous U دارای در کوهی
sonant U دارای اهنگ
rifled U دارای خان
social minded U دارای افکاراجتماعی
stannic U دارای قلع
splashy U دارای ترشح
sexagenary U دارای سن 06 تا96
self abnegating U دارای کف نفس
rectilinear U دارای مسیرمستقیم
flabby U دارای عضلات شل
fibrinous U دارای مودلیفی
strontic U دارای استرونیوم
straight line U دارای خط مستقیم
bichrome U دارای دو رنگ
geniculate U دارای زانویی
bicentric U دارای دومرکز
floaty U دارای اب نشین کم
stannous U دارای قلع
staminate U دارای جرثومه نر
foliolate U دارای برگچه
basined U دارای ابگیر
equivocal U دارای دومعنی
backed U دارای پشت
aulait U دارای شیر
isometrics U دارای یک میزان
splash U دارای ترشح
splashes U دارای ترشح
splashing U دارای ترشح
multilineal U دارای چندین خط
keyed U دارای جاانگشتی
multiflorous U دارای بیش از سه گل
multifid U دارای چندشکاف
keeled U دارای تبر ته
muciferous U دارای مخاط
keratinous U دارای موادشاخی
kibed U دارای شکاف
myrrhic U دارای بوی مر
myrrhy U دارای بوی مر
isometric U دارای یک میزان
nucleate U دارای هسته
melodious U دارای ملودی
melodic U دارای ملودی
prerogative U دارای حق ویژه
prerogatives U دارای حق ویژه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com