English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
isodose U دارای تابش یا اشعه برابر هم شعاع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
angle of incidence U زاویه بین شعاع تابش و عمود به صفحه
actinoid U دارای شعاع مانند شعاع
roentgenography U عکس برداری بوسیله تابش اشعه مجهول
luminescence U پدیده نورافشانی جسمی پس ازقرار گرفتن درمعرض تابش اشعه
roentgenogram U عکسی که توسط تابش اشعه مجهول درست شده است
footcandle U واحد روشنایی برابر تابش نور در یک فوت مربع
rem U مقدار دوزتشعشعی که اثرش برابر یک رونتگن اشعه ایکس باشد
triradiate U دارای سه شعاع
rem U مقدار تابش یونیزه کننده که در صورت جذب توسط یک جسم همان تاثیرات فیزیولوژیکی را که یک رونتگن اشعه ایکس یاتابشهای گاما دارند خواهدداشت
phototude U لوله الکترون دارای کاتد و اندکه بترتیب فوتون تابش وجذب می کنند
equipotent U دارای اثرات برابر
actinoelectric U اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
hydraulic radius U شعاع ابی که برابر است باسطح خیس شده به محیط خیس شده
isoperimetrical U دارای دوره یا محیطهای برابر
isotropic U دارای خواص برابر از هرسو همگرای
hypersonic U دارای سرعتی پنج یا شش برابر امواج صوتی در فضا
supernova U ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
supernovae U ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
supernovas U ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
guns U منبع اشعه الکترونی درون تیوپ اشعه کاتدی
gun U منبع اشعه الکترونی درون تیوپ اشعه کاتدی
deflection U هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
deflections U هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
isocratic U دارای اختیارات برابر که دران اختیارات سیاسی همه کس یکسان است
howitzer U توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
non interlaced U سیستمی که اشعه الکترون تصویر هر خط صفحه نمایش را یک بار اسکن میکند در حین هر سیکل تنظیم . این اشعه یک اسکن نمایش در هر خط انجام میدهد
point of no return U نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
downstream radius of crest U شعاع انحنای ستیغ در پایاب شعاع انحنای ستیغ در پایین دست
doubled up U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
density U سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
densities U سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
isodomun U [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomon U [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
radiolucency U درجه نفوذ اشعه مجهول نفوذ پذیری اشعه مجهول
sensitive to corrosion U حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
triplicate U سه برابر سه برابر کردن
without recourse U عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
radius U شعاع
rayless U بی شعاع
radius of curvature U شعاع خم
beam U شعاع
beams U شعاع
ray U شعاع
gyoradius U شعاع چرخش
casualty radius U شعاع تلفات
stellate U شعاع دار
radius of gyration U شعاع چرخش
main beam U شعاع اصلی
radius U شعاع عملیات
ionic radius U شعاع یونی
an incident ray U شعاع ساقط
corner radius U شعاع کنج
covalent radius U شعاع کووالانسی
effective radius U شعاع موثر
electron beam U شعاع الکترون
bohr radius U شعاع بور
average radius U شعاع میانگاه
ionic ray U شعاع یونی
atomic radius U شعاع اتم
image ray U شعاع تصویر
short swing U پیچهای با شعاع کم
atomic radius U شعاع اتمی
semidiameter U شعاع دایره
schwarzschild radius U شعاع شوارتزشیلد
short range U با شعاع عمل کم
light beam U شعاع نور
light ray U شعاع نور
hydraulic radius U شعاع هیدرولیک
average radius U شعاع میانه
mean radius U شعاع میانه
radius of giration U شعاع چرخش
radius of action U شعاع عمل
radius of action U شعاع اثر
radiating U شعاع افکندن
radiates U شعاع افکندن
radius of influence U شعاع تاثیر
radius of curvature U شعاع انحناء
radius of giration U شعاع ژیراسیون
radiate U شعاع افکندن
radiated U شعاع افکندن
radius of curvature U شعاع خمیدگی
radius of extrados U شعاع برونسو
radius of a well U شعاع یک چاه
radius gage U شابلون شعاع
nuclear radius U شعاع هسته
within a radius of .kilometre U تا شعاع 6 کیلومتر
short-range U با شعاع عمل کم
radius of curvatupe U شعاع انحناء
radial of a well U شعاع یک چاه
radius vector U شعاع حامل
radially U شعاع وار
radius of intrados U شعاع درونسو
radius U شعاع دایره
radiometer U شعاع سنج
radiant U شعاع گستر درخشان
very long U شعاع عمل زیاد
intermediate range U با شعاع عمل متوسط شعاع عمل متوسط
casualty radius U شعاع تولید تلفات
very short U شعاع عمل خیلی کم
wood ray U شعاع اوندی چوبی
radius of convergence U شعاع همگرایی [ریاضی]
damage radius U شعاع منطقه خسارت
light beam recorder U ثبات شعاع نور
damage radius U شعاع خطر مین
van der waals radius U شعاع وان در والس
destruction radius U شعاع تخریب مین
sea room U شعاع مانور دریایی
double beam U شعاع مضاعف نور
searchlight sonar U سونار شعاع باریک
effective radius of a well U شعاع موثر چاه
pencilled U پرتوی شعاع دار
medium range U با شعاع عمل متوسط
light ray bending U انحراف شعاع نور
glinting U تابش
glints U تابش
effulge U تابش
lustre U تابش
emissions U تابش
effulgence U تابش
glitter U تابش
erythema U تابش
fulgency U تابش
phosphorogenic U تابش زا
glitters U تابش
glittered U تابش
total radiation U تابش کل
glint U تابش
coruscation U تابش
glinted U تابش
emission U تابش
radiation of heat U تابش
eradiation U تابش
irradiation U تابش
isodose U هم تابش
radiation U تابش
glows U تابش
radioactivity U تابش
glow U تابش
shine U تابش
shines U تابش
brilliance U تابش
glowed U تابش
radiational U تابش
visibility range U شعاع عمل دیدبانی یا دید
pi U نسبت پیرامون به شعاع دایره
pencil beam U شعاع نور بسیار باریک
cruising range U شعاع عمل هواپیما یا کشتی
long-distance U با شعاع عمل زیاد طولانی
sea room U شعاع عمل دریایی ازاد
long distance U با شعاع عمل زیاد طولانی
irradiating U تابش دادن
primary cosmic rays U تابش کیهانی
thermal radiation U تابش حرارتی
irradiation U تابش دهی
irradiates U تابش دادن
shines U فروغ تابش
irradiated U تابش دادن
irradiate U تابش دادن
shine U فروغ تابش
cosmic rays U تابش کیهانی
thermal emission U تابش حرارتی
cosmic radiation U تابش کیهانی
soaking U تابش متعادل
background radiation U تابش زمینه
spectrum U گستره تابش
angle of incidence U زاویه تابش
angle of reflection U زاویه تابش
wave radiation U تابش موج
visible radiation U تابش مرئی
anneal U پخت تابش
fluorescence U تابش ماهتابی
ultraviolet radiation U تابش فرابنفش
flashes U تابش انی
sheen U تابش برق
flashed U تابش انی
flash U تابش انی
candescent U تابش یاگرما
bolometri U تابش سنجی
black light U تابش فرابنفش
annihilation radiation U تابش نابودی
soft radiation U تابش نرم
radiation pattern U الگوی تابش
plane of incidence U صفحه تابش
radiometer U تابش سنج
exciting radiation U تابش برانگیزاننده
radiation constants U ثابتهای تابش
radiant intensity U شدت تابش
energy radiation U تابش انرژی
emissivity U تابش نسبی
incidence plane U صفحه تابش
incidence angle U زاویه تابش
radiation laws U قوانین تابش
radiation intensity U شدت تابش
solarization U تابش افتاب
heat radiation U تابش گرما
radiation hazard U گزند تابش
radiation loss U گمگشتگی تابش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com