English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
suberic U دارای بافت چوب پنبهای
suberose U دارای بافت چوب پنبهای
suberous U دارای بافت چوب پنبهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
phelloderm U بافت چوب پنبهای
suber U بافت چوب پنبهای
cotton duke U بافت ساده پنبهای یا کتانی
suberization U ایجاد بافت چوب پنبهای درچوب
suberize U تبدیل به بافت چوب پنبهای شدن
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
mixd weave U بافت ترکیبی [هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
taffetized U دارای بافت تافته
lymphomatous U دارای بافت لنفی
lymphomatoid U دارای بافت لنفی
texture U دارای بافت ویژهای نمودن
textures U دارای بافت ویژهای نمودن
necrotic U دارای بافت مرده یااستخوان فاسد
welknit U سخت بافت دارای بنیه محکم و قوی
Family prayer rug U فرش محرابی صف گونه [اینگونه بافت ها دارای چندین محراب قرینه بوده و بیشتر بصورت گلیم بافته می شود.]
plain weave U بافت ساده زیر و رو [معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
Soumak U بافت سوماک [سوماخ] [این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.]
board weave U تخت بافت [در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
compound weave U بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
non-directional design U طرح فراگیر [این نوع طرح در نقاط مختلف بافت دارای جذابیت خاص خود بوده و حالت تکراری فرش های معمول را ندارد.]
Ushak medallion U ترنج عشاق [این ترنج مربوط به شهری به همین نام در ترکیه است که دارای سابقه پانصد ساله در بافت فرش است.]
greige carpet U فرش خود رنگ [فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
Sarouk U ساروق [حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
Sarab U سراب [حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
cotton U پنبهای
callous U پنبهای
cottons U پنبهای
cottony U پنبهای
suberose U چوب پنبهای
subereous U چوب پنبهای
corky U چوب پنبهای
cotton sleeving U بوش پنبهای
candlewick U نخ پنبهای حاشیه دوزی
d.c.c. U سیم با دو روکش پنبهای
cotton enameled wire U سیم لعابدار پنبهای
cork sheet U ورقه چوب پنبهای
corkiness U خاصیت چوب پنبهای
double cotton covered U سیم با دو روکش پنبهای
cotton covered wire U سیم با روکش پنبهای
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
bombast U جنس پنبهای گزافه گویی
calico U پارچههای پنبهای ارزان قیمت
cheesecloth U پارچهی پنبهای درشت باف
gingham U نوعی پارچه پنبهای یا کتانی
GI U لباس دو تکهای پنبهای سبک جودو
GIs U لباس دو تکهای پنبهای سبک جودو
dungaree U نوعی پارچه پنبهای نامرغوب زبر وخشن
cork jacket U جامه چوب پنبهای که ادم رادر روی اب شناورمیسازد
flannelette U پارچه پنبهای شبیه فلانل فلانل نما
corks U چوب پنبهای چوب پنبه گذاشتن
life jacket U لباس نجات لباس چوب پنبهای
cork U چوب پنبهای چوب پنبه گذاشتن
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
context U بافت
tissues U بافت
tissue U بافت
of a loose textture U شل بافت
contexts U بافت
neurine U بافت پی
of a loose texture U شل بافت
knitted U بافت
grain U بافت
texture U بافت
loose texture U بافت شل
textures U بافت
knit goods U کش بافت
contexture U بافت
gold tisane U زر بافت
fiber U بافت
fibrosis U تصلب بافت ها
chain stitch بافت زنجیری
finespun U ریز بافت
histology U بافت شناسی
histoloysis U بافت خواری
direction U سمت بافت
plain weave U بافت ساده
texture U بافت تاروپود
plain weave U بافت حصیری
cellular tissue U بافت زنبوری
weave U ساختن بافت
phloem U بافت لیفی
close-knit U ریز بافت
woof U دست بافت
woofs U دست بافت
hand knitted U دست بافت
hand knife U خوش بافت
flat weave U تخت بافت
sclerenchyma U بافت زنبوری
selvage U گرد بافت
selvedge U گرد بافت
sennet U بافت حصیری
welknit U خوش بافت
soil texture U بافت خاک
xylem U بافت چوبی
interlocking U بافت با قلاب
histogenesis U بافت سازی
cellular U بافت سلولی
stroma U بافت بنیادی
knotless U بافت شل و آزاد
knotless U بافت تقلبی
stroma U بافت نمدی
vascular tissue U بافت هادی
collenchyma U بافت کلانشیم
sclerosis U تصلب بافت
nerve tissue U بافت عصبی
homespun U بافت خانگی
adipose tissue U بافت چربی
fibre U بافت لیف
fibres U بافت لیف
typical <adj.> U بافت عادی
typical <adj.> U بافت معمولی
histogen U بافت ساز
weaves U ساختن بافت
grossed U درشت بافت
textures U بافت تاروپود
weaving draft U نقشه بافت
basket weave U بافت حصیری
vascular tissue U بافت اوندی
necrosis U بافت مردگی
basket-weave U بافت حصیری
web U بافت یا نسج
webs U بافت یا نسج
texture of soil U بافت خاک
texture U ترکیب بافت
style U سبک بافت
in vivo U بافت زنده
biopsy U بافت برداری
grossest U درشت بافت
fiber U بافت لیف
knit goods U کالای کش بافت
grossing U درشت بافت
grosses U درشت بافت
grosser U درشت بافت
slit weave U بافت چاکدار
gross U درشت بافت
slip U خطا در بافت
balanced plain weave U بافت ساده یک رو یک زیر
fabrics U سبک بافت اساس
blemish [mistake] U عدم تقارن در بافت
soil separates U اجزاء بافت خاک
fibrosis U افزایش بافت لیفی
epithelize U بافت پوششی شدن
epithelialize U بافت پوششی شدن
steel fabric U بافت فولاد ساختمانی
fabric U سبک بافت اساس
reticulum U بافت نگاهدارنده اعصاب
sequestrum U قسمت بافت مرده
regular weave [plain] U بافت معمولی و ساده
hypoxemia U کاهش اکسیژن بافت
hypoxia U کاهش اکسیژن بافت
of a coarse fibre U درشت بافت زمخت
anterior commissure U بافت رابط قدامی
homespun U بافت میهنی وطنی
tightly weave U بافت پرتراکم و سفت
lymphopoiesis U تشکیل بافت لنفی
mesophyll U بافت درونی برگ
contextual architecture U معماری بافت گرایی
neuroglia U بافت حافظ عصب
warp U نخ تار [در طول بافت]
metal gauze U بافت توری فلزی
homemade U خانگی خانه بافت
plain weave U پارچه ساده بافت
sclerenchyma U بافت سخت سلولی
wire netting U بافت توری سیمی
woodiness U بافت چوبی وفوردرخت
reticulum U بافت همبند و مشبک
commissure U بافت عصبی رابط
collenchyma U بافت لانه زنبوری
knotless U بافت بدون گره
gauze U نوعی بافت توری
histologic U وابسته به بافت شناسی
histological U وابسته به بافت شناسی
histologist U متخصص بافت شناسی
histology U علم بافت شناسی
building steel lathing U بافت ساختمان فولادی
myoma U غده بافت ماهیچه
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
dyed-in-the-wool U پیش از بافت رنگرزی شده
anomalous weave U بی نظمی و عدم تقارن در بافت
faille U نوعی پارچه ساده بافت
regattas U پارچه نخی سفت بافت
neurogenic U ایجاد کننده بافت عصبی
regatta U پارچه نخی سفت بافت
aceratosis U نارسی و نابالغی بافت شاخی
lymphoma U غده مرکب از بافت لنفاوی
biopsy U ازمایش میکروسکپی بافت زنده
intervenium U بافت میان رگهای برگ
commissurotomy U برداشتن بافت عصبی رابط
parenchyma U مغز غده بافت اصلی
match U قرینه سازی در طرح یا بافت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com