Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lymphomatoid
U
دارای بافت لنفی
lymphomatous
U
دارای بافت لنفی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lymphopoiesis
U
تشکیل بافت لنفی
motif
U
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
mixd weave
U
بافت ترکیبی
[هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
taffetized
U
دارای بافت تافته
texture
U
دارای بافت ویژهای نمودن
suberose
U
دارای بافت چوب پنبهای
suberous
U
دارای بافت چوب پنبهای
suberic
U
دارای بافت چوب پنبهای
textures
U
دارای بافت ویژهای نمودن
necrotic
U
دارای بافت مرده یااستخوان فاسد
welknit
U
سخت بافت دارای بنیه محکم و قوی
Family prayer rug
U
فرش محرابی صف گونه
[اینگونه بافت ها دارای چندین محراب قرینه بوده و بیشتر بصورت گلیم بافته می شود.]
angiology
U
مطالعه عروق خونی و لنفی
plain weave
U
بافت ساده زیر و رو
[معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
Soumak
U
بافت سوماک
[سوماخ]
[این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.]
board weave
U
تخت بافت
[در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
lymphmatosis
U
ایجاد غدد مرکب از بافتهای لنفی در قسمتهای بدن
compound weave
U
بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
non-directional design
U
طرح فراگیر
[این نوع طرح در نقاط مختلف بافت دارای جذابیت خاص خود بوده و حالت تکراری فرش های معمول را ندارد.]
Ushak medallion
U
ترنج عشاق
[این ترنج مربوط به شهری به همین نام در ترکیه است که دارای سابقه پانصد ساله در بافت فرش است.]
lymphoblast
U
سلولی که تبدیل بذره سفید یابیرنگ بلغم یاخلط میگردد سلول نرسیده لنفی
greige carpet
U
فرش خود رنگ
[فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
Sarouk
U
ساروق
[حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
Sarab
U
سراب
[حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
contexts
U
بافت
loose texture
U
بافت شل
knit goods
U
کش بافت
of a loose texture
U
شل بافت
context
U
بافت
knitted
U
بافت
of a loose textture
U
شل بافت
grain
U
بافت
textures
U
بافت
fiber
U
بافت
contexture
U
بافت
tissue
U
بافت
gold tisane
U
زر بافت
neurine
U
بافت پی
tissues
U
بافت
texture
U
بافت
fibre
U
بافت لیف
gross
U
درشت بافت
woof
U
دست بافت
grossed
U
درشت بافت
knotless
U
بافت تقلبی
knotless
U
بافت شل و آزاد
fibres
U
بافت لیف
interlocking
U
بافت با قلاب
soil texture
U
بافت خاک
grosser
U
درشت بافت
grosses
U
درشت بافت
stroma
U
بافت نمدی
typical
<adj.>
U
بافت معمولی
typical
<adj.>
U
بافت عادی
plain weave
U
بافت ساده
weaving draft
U
نقشه بافت
basket-weave
U
بافت حصیری
texture
U
بافت تاروپود
stroma
U
بافت بنیادی
texture
U
ترکیب بافت
style
U
سبک بافت
grossest
U
درشت بافت
grossing
U
درشت بافت
webs
U
بافت یا نسج
web
U
بافت یا نسج
phloem
U
بافت لیفی
plain weave
U
بافت حصیری
textures
U
بافت تاروپود
slip
U
خطا در بافت
slit weave
U
بافت چاکدار
histogen
U
بافت ساز
cellular tissue
U
بافت زنبوری
fibrosis
U
تصلب بافت ها
welknit
U
خوش بافت
homespun
U
بافت خانگی
selvedge
U
گرد بافت
selvage
U
گرد بافت
collenchyma
U
بافت کلانشیم
in vivo
U
بافت زنده
close-knit
U
ریز بافت
finespun
U
ریز بافت
histoloysis
U
بافت خواری
histogenesis
U
بافت سازی
adipose tissue
U
بافت چربی
xylem
U
بافت چوبی
hand knitted
U
دست بافت
weave
U
ساختن بافت
hand knife
U
خوش بافت
histology
U
بافت شناسی
sclerosis
U
تصلب بافت
sennet
U
بافت حصیری
knit goods
U
کالای کش بافت
texture of soil
U
بافت خاک
direction
U
سمت بافت
fiber
U
بافت لیف
flat weave
U
تخت بافت
necrosis
U
بافت مردگی
weaves
U
ساختن بافت
biopsy
U
بافت برداری
nerve tissue
U
بافت عصبی
woofs
U
دست بافت
basket weave
U
بافت حصیری
cellular
U
بافت سلولی
vascular tissue
U
بافت اوندی
vascular tissue
U
بافت هادی
chain stitch
بافت زنجیری
sclerenchyma
U
بافت زنبوری
fibrosis
U
افزایش بافت لیفی
myoma
U
غده بافت ماهیچه
collenchyma
U
بافت لانه زنبوری
warp
U
نخ تار
[در طول بافت]
woodiness
U
بافت چوبی وفوردرخت
contextual architecture
U
معماری بافت گرایی
anterior commissure
U
بافت رابط قدامی
commissure
U
بافت عصبی رابط
epithelize
U
بافت پوششی شدن
epithelialize
U
بافت پوششی شدن
building steel lathing
U
بافت ساختمان فولادی
fabric
U
سبک بافت اساس
fabrics
U
سبک بافت اساس
wire netting
U
بافت توری سیمی
plain weave
U
پارچه ساده بافت
histologic
U
وابسته به بافت شناسی
homespun
U
بافت میهنی وطنی
regular weave
[plain]
U
بافت معمولی و ساده
balanced plain weave
U
بافت ساده یک رو یک زیر
gauze
U
نوعی بافت توری
of a coarse fibre
U
درشت بافت زمخت
sclerenchyma
U
بافت سخت سلولی
mesophyll
U
بافت درونی برگ
metal gauze
U
بافت توری فلزی
blemish
[mistake]
U
عدم تقارن در بافت
knotless
U
بافت بدون گره
soil separates
U
اجزاء بافت خاک
hypoxia
U
کاهش اکسیژن بافت
hypoxemia
U
کاهش اکسیژن بافت
histological
U
وابسته به بافت شناسی
suber
U
بافت چوب پنبهای
tightly weave
U
بافت پرتراکم و سفت
histologist
U
متخصص بافت شناسی
reticulum
U
بافت نگاهدارنده اعصاب
phelloderm
U
بافت چوب پنبهای
reticulum
U
بافت همبند و مشبک
histology
U
علم بافت شناسی
steel fabric
U
بافت فولاد ساختمانی
sequestrum
U
قسمت بافت مرده
homemade
U
خانگی خانه بافت
neuroglia
U
بافت حافظ عصب
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
neurogenic
U
ایجاد کننده بافت عصبی
commissurotomy
U
برداشتن بافت عصبی رابط
biopsy
U
ازمایش میکروسکپی بافت زنده
regattas
U
پارچه نخی سفت بافت
regatta
U
پارچه نخی سفت بافت
scar tissue
U
بافت همبند جای زخم
intervenium
U
بافت میان رگهای برگ
tarlatan
U
پارچه نخی ساده بافت
cotton duke
U
بافت ساده پنبهای یا کتانی
match
U
قرینه سازی در طرح یا بافت
lymphoma
U
غده مرکب از بافت لنفاوی
flat weave
U
بافت ساده و بدون پرز
adenoidal
U
منسوب به بافت غدهای و لنفاوی
aceratosis
U
نارسی و نابالغی بافت شاخی
anomalous weave
U
بی نظمی و عدم تقارن در بافت
parenchyma
U
مغز غده بافت اصلی
dyed-in-the-wool
U
پیش از بافت رنگرزی شده
faille
U
نوعی پارچه ساده بافت
albumen
U
مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
frostbite
U
یخ زدگی بافت بدن در اثر سرما
albumens
U
مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
cork
U
بافت چوب پنبه درخت بلوط
corks
U
بافت چوب پنبه درخت بلوط
fibrocyte
U
سلول دوکی شکل بافت همبندی
conceit
U
[بافت عجیب و مطبوع گلکاری باغچه]
gray matter
U
ماده خاکستری بافت عصبی مغز
adenoma
U
ورم خوش خیم بافت غدهای
suberize
U
تبدیل به بافت چوب پنبهای شدن
suberization
U
ایجاد بافت چوب پنبهای درچوب
Urban tissue sites
U
سایت های بافت فرسوده شهری
homograft
U
پیوند زنی از بافت وجودی مشابه باخود
bunting
U
پارچه سست بافت پرچمی خطابی دوستانه
phlegmon
U
اماس بافت اگینی که یکجوران دنبل است
Cicim
U
جاجیم و یا کلیه بافت های ساده کفپوش
to pace the web
U
پارچه بافته را به نسبت تندی بافت به نوردپیچیدن
adenoid
U
شبیه غده منسوب به بافت غدهای ولنفاوی
endodermis
U
داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
epithelioma
U
غده خوش خیم و یا بدخیم مشتق از بافت مخاطی
essential elements
U
[پارامترهای اصلی جهت بافت و یا مقدمات بافندگی و رنگرزی]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com