Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
decurved
U
دارای انحنا به پایین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
curvy
U
دارای انحنا
nitrous
U
دارای نیتروژن با طرفیت پایین
low browed
U
پایین افتاده دارای سردر کوتاه
infrasonic
U
دارای تواتر و نوسانی پایین تر از شنوایی بشر
curvature
U
انحنا
change of curvature
U
تغییر انحنا
pilable
U
انحنا پذیر
uncurl
U
از انحنا در امدن
outcurve
U
انحنا یا خمیدگی بطرف خارج
Riemann curvature tensor
U
تانسور انحنا ریمان
[ریاضی]
architrave
U
پوشش مستقیم بدون انحنا
an inflexible rod of iron
U
میل غیر قابل انحنا
inswinger
U
توپی که در هوا با انحنا به سوی توپزن می اید
depresses
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
depress
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
downhaul
U
پایین کشیدن رشته پایین کشنده
down
U
سوی پایین بطرف پایین
vertically
U
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
unbowed
U
انحنا پیدا نکرده تعظیم نکرده
dips
U
اندازه گیر زاویه انحنا عمق غوطه وری مین عمق شناوری ازاد مین نیم افراشتن پرچم
dip
U
اندازه گیر زاویه انحنا عمق غوطه وری مین عمق شناوری ازاد مین نیم افراشتن پرچم
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic
U
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions
U
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped
U
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
infara
U
پایین
hypogenous
U
پایین رو
bal
U
از مچ پا به پایین
bottoms
U
پایین
lower
U
پایین تر
bottom
U
پایین
subteen
U
پایین تر از سن 31
below
<adv.>
U
در پایین
neath or neath
U
پایین تر
lower
U
پایین
tailwater
U
پایین اب
neath or neath
U
پایین
subatmospheric
U
پایین تر از جو
shitu
U
پایین
down stairs
U
پایین
below
U
پایین
lower most
U
پایین تر
shortest
U
پایین تر
shorter
U
پایین تر
infara
U
پایین تر
short
U
پایین تر
dowm
U
پایین
submiss
U
پایین
thereinafter
[archaic or formal]
<adv.>
U
در پایین
beneath
U
پایین تر
de-
U
پایین
further down
U
پایین تر
lowers
U
پایین تر
underneath
U
پایین
vide infara
U
پایین
low
U
پایین
lower limit
U
حد پایین
low level
U
پایین
flat
U
پایین
sub-
U
یا پایین تر
lowering
U
پایین تر
hereafter
<adv.>
U
در پایین
flattest
U
پایین
lowered
U
پایین تر
hereinafter
[formal]
<adv.>
U
در پایین
down
U
پایین
beneath
U
پایین
Indo-persian rug
U
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic
U
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored
U
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous
U
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
low wing
U
بال پایین
catabatic
U
پایین اینده
lower bound
U
کران پایین
low order
U
مرتبه پایین
nether
U
زیر پایین
downstairs
U
طبقه پایین
low activity
U
فعالیت پایین
degrade
U
پایین دادن
degrades
U
پایین دادن
downfield
U
میدان پایین
mean low water
U
اب پایین میانگین
low pass
U
پایین گذر
look down
U
پایین امدن
submaxilla
U
ارواره پایین
nether
U
واقع در پایین
lowest
U
پایین ترین
low energy
U
انرژی پایین
descends
U
پایین امدن
download
U
بارگیری پایین
shutting
U
پایین اوردن
shuts
U
پایین اوردن
shut
U
پایین اوردن
low level
U
در سطح پایین
comedown
U
پایین رفتن
descend
U
پایین امدن
low frequency
U
فرکانس پایین
low altitude
U
ارتفاع پایین
up and down
U
بالا و پایین
low order
U
پایین رتبه
bate
U
پایین اوردن
uoppon pyon soon koot
U
کف دست پایین
downmost
U
پایین ترین
depression
U
پایین دادن
lower mast
U
دکل پایین
to reach down
U
پایین اوردن
to sink in the scale
U
پایین رفتن
lower limit
U
کران پایین
bottom up
U
از پایین به بالا
desceht
U
پایین امدن
undermost
U
پایین ترین
drive
U
ضربه از پایین
drives
U
ضربه از پایین
down current
U
جریان رو به پایین
dim light
U
نور پایین
to look down
U
پایین امدن
to get down
U
پایین رفتن
depressions
U
پایین دادن
disrate
U
پایین اوردن
to come down
U
پایین امدن
to set down
U
پایین اوردن
to go down
U
پایین رفتن
beneath
U
از زیر پایین تر از
to let down
U
پایین کردن
to bring down
U
پایین اوردن
to beat down
U
پایین اوردن
down draft
U
جریان رو به پایین
lower most
U
پایین ترین
lower threshold
U
استانه پایین
subordinating
U
فرعی پایین تر
subordinates
U
فرعی پایین تر
bottommost
U
پایین ترین
low resolution
U
وضوح پایین
subordinated
U
فرعی پایین تر
subordinate
U
فرعی پایین تر
low resolution
U
تفکیک پایین
downward
U
پایین زیرین
downward
U
روبه پایین
lowpass
U
پایین گذار
downfeed
U
تغذیه رو به پایین
the valley lies below
U
ده در پایین است
From top to bottom.
U
ازبالاتا پایین
decurrent
U
پایین افتاده
the masses
U
دستههای پایین تر
let down
U
پایین کردن
the lower world
U
جهان پایین
At lower levels.
U
در سطوح پایین تر
lowermost
U
پایین ترین
down stroke
U
ضربه رو به پایین
downward stroke
U
ضربه رو به پایین
minor
U
پایین رتبه
infrahuman
U
پایین تر از انسان
top down
U
از بالا به پایین
pushdown
U
پایین فشردنی
downstream
U
پایین دست
nether world
U
جهان پایین
neath or neath
U
پایین زیرین
downstream
U
پایین رود
go down
U
پایین رفتن
go dan barai
U
رد کردن از پایین
prolapsus
U
پایین افتادگی
alow
U
روبه پایین
top-down
U
از بالا به پایین
push down stack
U
پایین فشردنی
face down feed
U
خورد رو به پایین
low
U
پایین اهسته
low
U
پایین ضعیف
overhand
U
از پایین ببالا
res
U
noitaloseR پایین
feet
U
پایین دامنه
oars down
U
پارو پایین
hereinbelow
U
ازاین پایین تر
hereinbelow
U
در پایین این
foot
U
پایین بادبان
nutate
U
پایین افتادن
nutant
U
پایین افتاده
lower classes
U
طبقه پایین
lower class
U
طبقه پایین
downward travel
U
ضربه رو به پایین
prolapse
U
پایین افتادن
lee
U
پایین باد
breast
U
نورد پایین
downward compatible
U
سازگار رو به پایین
on the down grade
U
پایین رونده
downward compatibility
U
سازگارمتمایل به پایین
downtrend
U
سیربطرف پایین
downward swing
U
نوسان رو به پایین
prolapse
U
پایین افتادگی
downward movement
U
حرکت رو به پایین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com