English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
privileged U دارای امتیاز یا حق ویژه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prerogative U حق یا امتیاز ویژه
prerogatives U حق یا امتیاز ویژه
royal prerogative U حق امتیاز ویژه پادشاه
privileged U دارای امتیاز
patent U دارای حق امتیاز امتیازی
ahead U دارای امتیاز بیشتر
patented U دارای حق امتیاز امتیازی
patenting U دارای حق امتیاز امتیازی
patents U دارای حق امتیاز امتیازی
patented U دارای امتیاز یا حق ثبت شده
patents U دارای امتیاز یا حق ثبت شده
patent U دارای امتیاز یا حق ثبت شده
patenting U دارای امتیاز یا حق ثبت شده
prerogatived U دارای حق ویژه
prerogatives U دارای حق ویژه
prerogative U دارای حق ویژه
bested U دارای حالت ویژه
tendentious U دارای گرایش ویژه وعمدی
idiosyncrasy U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasies U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
point after touchdown [یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime U وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
handicap U امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicaps U امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
to watch for certain symptoms U توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
special interest groups U گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
specialty U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
rugby point U امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
handicaps U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
praetorial U متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
advantage U امتیاز
concession U امتیاز
scoreline U خط امتیاز
priviege U امتیاز
scorelines U خط امتیاز
ad U امتیاز
ads U امتیاز
prominency U امتیاز
pre-eminence U امتیاز
franc U امتیاز
franchises U امتیاز
pre eminence U امتیاز
plus U امتیاز
chartered U امتیاز
scoreless U بی امتیاز
act of grace U امتیاز
franchise U امتیاز
francs U امتیاز
concessions U امتیاز
licenses U امتیاز
royalty U حق امتیاز
game bird U یک امتیاز
lease U امتیاز
rectums U امتیاز
rectum U امتیاز
charter U امتیاز
upper hand U امتیاز
chartering U امتیاز
charters U امتیاز
royalties U حق امتیاز
pas U امتیاز
score U امتیاز
licences U امتیاز
scored U امتیاز
licence U امتیاز
scores U امتیاز
privilege U امتیاز
exclusiveness U امتیاز
point U امتیاز
distinction U امتیاز
prerogatives U امتیاز
prerogative U امتیاز
runs U یک امتیاز
leases U امتیاز
run U یک امتیاز
prominence U امتیاز
credit U امتیاز
credited U امتیاز
crediting U امتیاز
credits U امتیاز
distinctions U امتیاز
loves U امتیاز صفر
precedency U امتیاز سابقه
aces U امتیاز سرویس
loved U امتیاز صفر
insurance U امتیاز مطمئن
ace U امتیاز سرویس
win on points U پیروزی با امتیاز
patenting U امتیاز نامه
match point U اخرین امتیاز
match points U اخرین امتیاز
worst- U امتیاز اوردن
preferential U امتیاز دهنده
precedence U امتیاز سابقه
love U امتیاز صفر
scoreless U بدون امتیاز
foot score line خط امتیاز انتهایی
worst U امتیاز اوردن
convert U امتیاز گرفتن
converted U امتیاز گرفتن
converting U امتیاز گرفتن
converts U امتیاز گرفتن
score sheet U برگ امتیاز
odd U امتیاز دادن
odder U امتیاز دادن
privileged U امتیاز دار
go-ahead U امتیاز برتر
decision U برنده با امتیاز
decisions U برنده با امتیاز
oddest U امتیاز دادن
set point U اخرین امتیاز
concessionary U صاحب امتیاز
game point U امتیاز پایانی
field privilege U امتیاز فیلد
maritime lien U امتیاز دریایی
patent U امتیاز نامه
patented U امتیاز نامه
patents U امتیاز نامه
law of advantage U قانون امتیاز
licence owner U صاحب امتیاز
double figures U امتیاز دو رقمی
concessioner U صاحب امتیاز
differentia U وجه امتیاز
loss on points U باخت با امتیاز
magna cum laude U با امتیاز زیاد
concession deed U امتیاز نامه
concessionary agreement U امتیاز نامه
concessionaire U صاحب امتیاز
outpoint U برنده با امتیاز
awarding of points U امتیاز دادن
headstart U امتیاز در شروع
grantee U صاحب امتیاز
perfect score U امتیاز کامل
chalk up U کسب امتیاز
franchise U ازادی حق انتخاب امتیاز
oddsmaker U تعیین کننده امتیاز
double bogey U دوبار کسب امتیاز
prerogatives U امتیاز مخصوص حق ارثی
privilege U امتیاز مخصوصی اعطاکردن
point spread U امتیاز قابل انتظار
handicap U امتیاز دادن اشکال
counts U تعداد امتیاز توپزن
counting U تعداد امتیاز توپزن
in the hole <idiom> U امتیاز پایین صفر
counted U تعداد امتیاز توپزن
To keep the score. U حساب امتیاز رانگاهداشتن
read write privilege U امتیاز خواندن- نوشتن
franchises U ازادی حق انتخاب امتیاز
software license U امتیاز نرم افزار
licensees U صاحب جواز یا امتیاز
licensee U صاحب جواز یا امتیاز
scoring key U [کلید امتیاز دهی]
deciding U امتیاز سرنوشت ساز
ice U امتیاز سرنوشت ساز
prerogative U امتیاز مخصوص حق ارثی
service ace U امتیاز سرویس تنیس
perfect game U باحداکثر 003 امتیاز
circuit clout U یک امتیاز با دویدن به پایگاه
duck U اخراج توپزن بی امتیاز
ducked U اخراج توپزن بی امتیاز
duckings U اخراج توپزن بی امتیاز
ducks U اخراج توپزن بی امتیاز
set point U اخرین امتیاز بازی
down U عقب افتادن در امتیاز
To gain an advantage. U کسب امتیاز کردن
count U تعداد امتیاز توپزن
monopolised U امتیاز انحصاری گرفتن
tallying U کسب یا ثبت امتیاز
draw first blood U کسب نخستین امتیاز
high run U حداکثر امتیاز در یک دوربیلیارد
break one's duck U کسب نخستین امتیاز
burns U امتیاز گرفتن از حریف
burn U امتیاز گرفتن از حریف
home court advantage U امتیاز بازی در خانه
home whistle U امتیاز واقعی یا فرضی
fifteen U نخستین امتیاز گیم
brassage U حق امتیاز سکه زدن
decisions U برنده کشتی با امتیاز
decision U برنده کشتی با امتیاز
tallied U کسب یا ثبت امتیاز
thirty U دومین امتیاز گیم
monopolises U امتیاز انحصاری گرفتن
bowling average U معدل امتیاز بازیگربولینگ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com