Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
slobber
U
دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
slobbered
U
دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
slobbering
U
دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
slobbers
U
دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fanatic
U
دارای احساسات شدید
pathetic
U
دارای احساسات شدید
fanatical
U
دارای احساسات شدید
fanatics
U
دارای احساسات شدید
sexier
U
دارای احساسات شهوانی
sexy
U
دارای احساسات شهوانی
white-hot
U
دارای احساسات برانگیخته
sexiest
U
دارای احساسات شهوانی
white hot
U
دارای احساسات برانگیخته
high mind
U
با مناعت دارای احساسات بلند
tough minded
U
دارای فکر خشن وبدون احساسات
homosexual
U
دارای احساسات جنسی نسبت به جنس موافق
homosexuals
U
دارای احساسات جنسی نسبت به جنس موافق
fiend
U
دارای احساسات شدید
[دیوانه وار مشتاق یا علاقه مند]
puerilely
U
بچگانه
little
U
بچگانه
childlike
U
بچگانه
childishly
U
بچگانه
puerile
U
بچگانه
childish
U
بچگانه
small fry
U
بچگانه
childly
U
بچگانه
infantile
U
بچگانه
chilish
U
بچگانه
snogged
U
بوسیدن
snogging
U
بوسیدن
snog
U
بوسیدن
snogs
U
بوسیدن
osculate
U
بوسیدن
kissing
U
بوسیدن
kisses
U
بوسیدن
kissed
U
بوسیدن
kiss
U
بوسیدن
go-carts
U
چرخ بچگانه
cots
U
رختخواب بچگانه
slobber
U
گریه بچگانه
slobbered
U
گریه بچگانه
bunting
U
شنل بچگانه
romper
U
رولباسی بچگانه
slobbering
U
گریه بچگانه
slobbers
U
گریه بچگانه
rompers
U
رو لباسی بچگانه
go-cart
U
چرخ بچگانه
cot
U
رختخواب بچگانه
pop gun
U
تفنگ بچگانه
small cloths
U
جامه بچگانه
infantilism
U
خوی بچگانه
smalls
U
جامه بچگانه
perambulators
U
درشکه بچگانه
puppy love
U
عشق بچگانه
perambulator
U
درشکه بچگانه
to cast oneself down prostrate
U
زمین بوسیدن
to kiss the ground
U
زمین بوسیدن
pelisse
U
پوستین بالاپوش بچگانه
pushpin
U
نوعی بازی بچگانه
popgun
U
تفنگ بادی بچگانه
quaker gun
U
تفنگ چوبی بچگانه
bassinet
U
درشکه دستی بچگانه
canoodled
U
بوسیدن و دستمالی کردن
canoodle
U
بوسیدن و دستمالی کردن
canoodling
U
بوسیدن و دستمالی کردن
canoodles
U
بوسیدن و دستمالی کردن
yoyo
U
نوعی اسباب بازی بچگانه
muggins
U
یکجوربازی گنجفه بازی بچگانه
to be smooching
[with sb.]
U
بوسیدن و نوازش کردن
[با کسی]
to be making
[with sb.]
[American E]
U
بوسیدن و نوازش کردن
[با کسی]
to be cuddling
[with sb.]
U
بوسیدن و نوازش کردن
[با کسی]
to be canoodling
U
بوسیدن و نوازش کردن
[با کسی]
to be snogging with sb.
[British E]
U
بوسیدن و نوازش کردن
[با کسی]
to be snogging with sb.
[British E]
U
بوسیدن وعشقبازی کردن
[با کسی]
to be petting
[with sb.]
U
بوسیدن و نوازش کردن
[با کسی]
to be smooching with sb
U
بوسیدن وعشقبازی کردن
[با کسی]
to be canoodling
U
بوسیدن وعشقبازی کردن
[با کسی]
to be smooching
[with sb.]
U
بوسیدن وعشقبازی کردن
[با کسی]
to be cuddling
[with sb.]
U
بوسیدن وعشقبازی کردن
[با کسی]
to be making
[with sb.]
[American E]
U
بوسیدن وعشقبازی کردن
[با کسی]
to be smooching with sb
U
بوسیدن و نوازش کردن
[با کسی]
to be petting
[with sb.]
U
بوسیدن وعشقبازی کردن
[با کسی]
noah ark
U
کشتی بچگانه که اسباب بازی اوست
smooching
U
بوسیدن وعشقبازی کردن بوس وکنار
smooches
U
بوسیدن وعشقبازی کردن بوس وکنار
smooched
U
بوسیدن وعشقبازی کردن بوس وکنار
smooch
U
بوسیدن وعشقبازی کردن بوس وکنار
handy dandy
U
بازی بچگانه که دران کودکی چیزی رادریکی ازدودست بسته خودنگاه
to kiss hands
U
دست پادشاه بزرگی راهنگام رفتن به ماموریت بعنوان بدرود بوسیدن
soulful
U
پر از احساسات
heartbeats
U
احساسات
heartbeat
U
احساسات
emotions
U
احساسات
emotion
U
احساسات
sentiments
U
احساسات
schwarmerei
U
احساسات افراطی
emotive
U
وابسته به احساسات
schwarmerei
U
احساسات شدید
affects
U
احساسات برخورد
enthusing
U
احساسات رابرانگیختن
emotionless
U
عاری از احساسات
to gall a person's kibes
U
احساسات کسی را
affect
U
احساسات برخورد
enthuses
U
احساسات رابرانگیختن
enthused
U
احساسات رابرانگیختن
enthuse
U
احساسات رابرانگیختن
acold
U
بدون احساسات
sentimentalize
U
با احساسات امیختن
rhapsodically
U
از روی احساسات
d. of feeling
U
نازکی احساسات
rhapsodical
U
ناشی از احساسات
nationallism
U
احساسات ملی
affecting
U
محرک احساسات
heartstrings
U
احساسات عمیق
impressive
U
برانگیزنده احساسات
braced
U
تحریک احساسات
folkway
U
احساسات عمومی
brace
U
تحریک احساسات
shake-up
U
احساسات راتحریک کردن
sensate
U
با احساسات درک کردن
seentimentally
U
از روی احساسات یا عاطفه
sentimentally
U
از روی احساسات یاعاطفه
sentimental
U
مبنی بر احساسات یا عقیده
self composed
U
مستولی بر احساسات خود
shake up
U
احساسات راتحریک کردن
sentimentalization
U
ایجاد احساسات وعواطف
shake-ups
U
احساسات راتحریک کردن
sentimentalism
U
گرایش بسوی احساسات
mush
U
احساسات بیش ازحد
sweep off one's feet
<idiom>
U
بر احساسات فائق آمدن
internationalism
U
احساسات بین المللی
unfeeling
U
بیحس فاقد احساسات
soft spot for someone/something
<idiom>
U
احساسات تندوتیز داشتن
heart goes out to someone
<idiom>
U
ابراز احساسات کردن
heartstring
U
عمیق ترین احساسات دل
religious sentiments
U
احساسات وعقاید مذهبی
sentimentality
U
گرایش بسوی احساسات
sentient
U
حساس دستخوش احساسات
neighbourly feelings
U
احساسات همسایگی همدردی
close to home
<idiom>
U
به احساسات شخصی نزدیک شدن
wear one's heart on one's sleeve
<idiom>
U
نشان دادن تمام احساسات
your words offended her
U
سخنان شما به احساسات اوبرخورد
get a grip of oneself
<idiom>
U
کنترل کردن احساسات شخصی
To play (trifle) with someones feeling.
U
با احساسات کسی بازی کردن
pathognomic
U
وابسته به تشخیص ناخوشی یا احساسات
sectarianize
U
با احساسات و تعصبات مسلکی امیختن
heart strings
U
عمیق ترین احساسات دل رشته هایاریسمانهای دل
pornography
U
نقاشی یا عکس محرک احساسات جنسی
philanthropic feelings
U
احساسات بشر دوستانه و نوع پرستانه
soul searching
U
بررسی دقیق احساسات وانگیزههای خود
soul-searching
U
بررسی دقیق احساسات وانگیزههای خود
wounded feelings
U
رنجش برخوردگی احساسات جریحه دار
debunked
U
احساسات غلط و پوچ را ازکسی دور کردن
debunks
U
احساسات غلط و پوچ را ازکسی دور کردن
debunking
U
احساسات غلط و پوچ را ازکسی دور کردن
passion
U
اشتیاق وعلاقه شدید احساسات تند وشدید
debunk
U
احساسات غلط و پوچ را ازکسی دور کردن
soap opera
U
نمایشهای تلویزیونی یارادیویی پر احساسات وکم ارزش
soap operas
U
نمایشهای تلویزیونی یارادیویی پر احساسات وکم ارزش
She has emotional entanglements (involvement ) .
U
گرفتاریهای احساسی دارد ( عشق ؟ احساسات وغیره )
eroticism
U
تحریک احساسات شهوانی بوسیله تخیل ویابوسایل هنری
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
parabiosis
U
برگشت ووقفه فعالیت حیاتی موجود فرونشستگی احساسات یافعالیت
his words injured my feelings
U
سخنایش بمن برخورد سخنانش احساسات مراجریحه دار کرد
oedipus complex
U
احساسات محبت امیزبچه نسبت به والدین جنس مخالف خود
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
oedipal
U
وابسته به احساسات و علائق کودکان 3 تا 6 ساله نسبت بوالدین جنس مخالف خود
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
demagogisme
U
استفاده نامشروع از احساسات حاد و تعصبات عوام و مردم کوچه و بازار به منظور وصول به اهداف سیاسی
pantywaist
U
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
erogenous
U
ارضاکننده تحریکات شهوانی و جنسی محرک احساسات جنسی
idiomorphic
U
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
exhibitionism
U
نوعی انحرافات جنسی که دران شخص بوسیله نشان دادن الت جنسی خود احساسات شهوانی رافرومینشاند عریان گرائی
isotropic solutions
U
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped
U
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
sex
U
احساسات جنسی روابط جنسی
sexes
U
احساسات جنسی روابط جنسی
Indo-persian rug
U
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored
U
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic
U
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous
U
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
approval by acclamation
U
تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
winey
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
feelings indigenous to man
U
احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
pentadactyl
U
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
voluntary manslaughter
U
قتل غیر عمد با سوء نیت نسبی عبارت از حالتی است که قاتل در اثر غلبه هیجان و غلیان احساسات مرتکب قتلی شودکه در ان رکن عمد به طورکامل موجود نیست و در عین حال قتل غیر عمد هم محسوب نمیشود
footy
U
دارای پا
iodic
U
دارای ید
glochidiate
U
دارای مو
fraught with
U
دارای
trilinear
U
دارای سه خط
bilabiate
U
دارای دو لب
odoriferous
U
دارای بو
three legged
U
دارای سه پا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com