Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sing-song
U
دادن آهنگ مصنوعی و یکنواخت به صدا
sing-songs
U
دادن آهنگ مصنوعی و یکنواخت به صدا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
uniform
U
یکنواخت یکنواخت کردن
uniforms
U
یکنواخت یکنواخت کردن
pressure breathing
U
تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
make music
U
آهنگ ساختن
play music
U
آهنگ ساختن
track
[on a sound recording medium]
U
تیتر آهنگ
music track
U
تیتر آهنگ
coloraturas
U
آهنگ پرجلوه و پرزیر و بم
coloratura
U
آهنگ پرجلوه و پرزیر و بم
accented
صدا یا آهنگ اکسان
out of step
<idiom>
U
هم آهنگ وتوازن نداشتن
To compose music (potery) .
U
آهنگ ( شعر ) ساختن
accent
صدا یا آهنگ اکسان
To set out on a journey.
U
آهنگ سفر کردن
Who has composed this tune?
U
این آهنگ راکی ساخته ؟
chime in
<idiom>
U
ملحق شدن (آهنگ یا گفتگو)
One must keep up with the times.
U
باید با زمان آهنگ بود
acute accent
صدا یا آهنگ زیر اکسان
adagio
آهسته و ملایم
[اجرای آهنگ باهستگی]
composer
U
آهنگ ساز
[بیشتر موسیقی کلاسیک]
You ought to coordinate(harmonize) your plans (programs).
U
باید برنامه هایتان را هم آهنگ کنید
to be in tune with somebody
U
هم آهنگ بودن با کسی
[اصطلاح مجازی]
This tune is in the key of Isfahan .
U
این آهنگ درمایه اصفهان است
barbershop
U
وابسته به آهنگ احساساتی که توسط چند مرد خوانده شود
monotonic
U
یکنواخت
same
U
یکنواخت
uniforms
U
یکنواخت
uniform
U
یکنواخت
monotonous
U
یکنواخت
smoothly
U
یکنواخت
monotone
U
یکنواخت
steadies
U
یکنواخت
steadying
U
یکنواخت
steady
U
یکنواخت
steadiest
U
یکنواخت
steadied
U
یکنواخت
uniform distribution
U
توزیع یکنواخت
solid-shade dyeing
U
رنگرزی یکنواخت
standardised
U
یکنواخت کردن
sing-song
U
صدایمصنوعی و یکنواخت
sing-song
U
شعر یکنواخت
uniform sand
U
ماسه یکنواخت
harmonizing
U
یکنواخت کردن
standardises
U
یکنواخت کردن
continuous current
U
جریان یکنواخت
uniform field
U
میدان یکنواخت
standardization
U
یکنواخت کردن
standardization
U
یکنواخت سازی
standardizing
U
یکنواخت کردن
drone
U
سخن یکنواخت
flat rate
U
نرخ یکنواخت
uniform flow
U
جریان یکنواخت
invariable
U
یکنواخت نامتغیر
harmonised
U
یکنواخت کردن
sing-songs
U
صدایمصنوعی و یکنواخت
standardising
U
یکنواخت کردن
standardize
U
یکنواخت کردن
level out
U
یکنواخت کردن
harmonizes
U
یکنواخت کردن
standardizes
U
یکنواخت کردن
drones
U
سخن یکنواخت
uniformly
U
بطور یکنواخت
droning
U
سخن یکنواخت
harmonized
U
یکنواخت کردن
harmonize
U
یکنواخت کردن
level tone
U
اهنگ یکنواخت
harmonising
U
یکنواخت کردن
sing-songs
U
شعر یکنواخت
monotonously
U
بطور یکنواخت
harmonises
U
یکنواخت کردن
droned
U
سخن یکنواخت
uniform aggregate
U
مصالح ریزدانه یکنواخت
flattest
U
یکنواخت پایین دست
to level off
U
یکنواخت شدن
[ناحیه ای]
flat
U
یکنواخت پایین دست
drabbest
U
یکنواخت وخسته کننده
equilibrium
U
یکنواخت شدن رنگینه ها
standard
U
همگون یکنواخت یکجور
drab
U
یکنواخت وخسته کننده
uniformly distribution load
U
بار گسترده یکنواخت
trim
U
یکنواخت کردن با قیچی
uniformly distributed load
U
بار گسترده یکنواخت
power line filter
U
یکنواخت کننده برق
steadily
U
بطور پیوسته و یکنواخت
level colour
U
رنگ یکدست یا یکنواخت
drabber
U
یکنواخت وخسته کننده
continuous duty
U
کار مداوم یکنواخت
standards
U
همگون یکنواخت یکجور
monotone
U
صدای یکنواخت تکرار هماهنگ
singsong
U
بطور یکنواخت یا یک وزن خواندن
uninterrupted duty
U
کار مداوم غیر یکنواخت
man power leveling
U
یکنواخت کردن نیروی انسانی
drones
U
وزوز کردن یکنواخت سخن گفتن
droning
U
وزوز کردن یکنواخت سخن گفتن
droned
U
وزوز کردن یکنواخت سخن گفتن
drone
U
وزوز کردن یکنواخت سخن گفتن
to get into a rut
U
یکنواخت تکراری و خسته کننده شدن
[کاری]
despotic network
U
شبکهای که بایک ساعت یکنواخت و کنترل میشود
accelerando
آهسته آهسته آهنگ را تندتر کنید
asynchronous
U
اتصال به کامپیوتر برای دستیابی غیر یکنواخت به داده
pave
U
[صاف کردن و یکنواخت سازی لبه یا انتهای فرش با قیچی]
corona discharge
U
تخلیه الکتریکی ناقص در نزدیکی الکترودهای یک میدان غیر یکنواخت
flower work
U
گل مصنوعی
synthetic
U
مصنوعی
man-made
U
مصنوعی
feigned
U
مصنوعی
accrete
U
مصنوعی
postiche
U
مصنوعی
man made
U
مصنوعی
dummies
U
مصنوعی
ersatz
U
مصنوعی
false
U
مصنوعی
artificial
U
مصنوعی
artful
U
مصنوعی
dummy
U
مصنوعی
synthesic
U
مصنوعی
sophisticated
U
مصنوعی
capacitor intel filter
U
شبکهای متشکل از یک خازن و یک سلف بمنظور یکنواخت کردن خروجی موج داررکتیفایر
escarpments
U
پرتگاه مصنوعی
artifical light
U
روشنایی مصنوعی
artifical leather
U
چرم مصنوعی
artificial daylight
U
سپیده دم مصنوعی
artificial climbing
U
صعود مصنوعی
artifical silk
U
ابریشم مصنوعی
plumper
U
پستان مصنوعی
artificial light
U
نور مصنوعی
false colour
U
رنگ مصنوعی
cultured pearls
U
مروارید مصنوعی
factitious
U
ساختگی مصنوعی
false
U
کاذبانه مصنوعی
bionic
U
دارایاندام مصنوعی
artificial intelligence
U
هوش مصنوعی
cultured pearl
U
مروارید مصنوعی
dummies
U
مصنوعی ساختگی
mayflies
U
طعمهی مصنوعی
dummy
U
مصنوعی ساختگی
tortoiseshell
U
لاک مصنوعی
escarpment
U
پرتگاه مصنوعی
mayfly
U
طعمهی مصنوعی
glass eye
U
چشم مصنوعی
satellite
U
قمر مصنوعی
contrived scarcity
U
کمیابی مصنوعی
refrigerator
U
یخچال مصنوعی
rock work
U
کوه مصنوعی
refrigerators
U
یخچال مصنوعی
semisynthetic
U
نیمه مصنوعی
butterine
U
کره مصنوعی
man-made fiber
U
الیاف مصنوعی
somnolism
U
خواب مصنوعی
artefact
U
محصول مصنوعی
artefacts
U
محصول مصنوعی
bridgework
U
پل دندان مصنوعی
artifacts
U
محصول مصنوعی
robot
U
ادم مصنوعی
artificial respiration
U
تنفس مصنوعی
satellites
U
قمر مصنوعی
decoy ships
U
کشتیهای مصنوعی
rayon
U
ابریشم مصنوعی
in vitro
U
در محیط مصنوعی
induced ventillation
U
تهویه مصنوعی
false horizon
U
افق مصنوعی
hypnosis
U
خواب مصنوعی
iron lung
U
ریه مصنوعی
factitiousness
U
مصنوعی بودن
leatherette
U
چرم مصنوعی
man made feature
U
عارضه مصنوعی
dry fly
U
پشه مصنوعی
nonrepresentational
U
مصنوعی غیرحاکی
pathetism
U
تنویم مصنوعی
peruke
U
موی مصنوعی
pontic
U
دندان مصنوعی
denaturation
U
مصنوعی سازی
denaturant
U
تقلبی مصنوعی
prosthesis
U
اندام مصنوعی
artificial ground
U
زمین مصنوعی
sportface
U
چمن مصنوعی
synthetic turf
U
چمن مصنوعی
artifact
U
محصول مصنوعی
tartan turf
U
چمن مصنوعی
decoy
U
هدف مصنوعی
decoyed
U
هدف مصنوعی
decoying
U
هدف مصنوعی
decoys
U
هدف مصنوعی
catena d'acqua
U
آبشار مصنوعی
astroturf
U
چمن مصنوعی
artificialize
U
مصنوعی کردن
artificial stone
U
سنگ مصنوعی
artificial horizon
U
افق مصنوعی
artificial lake
U
دریاچه مصنوعی
artificial language
U
زبان مصنوعی
artificial lighting
U
روشنائی مصنوعی
artificial recharge
U
تغذیه مصنوعی
artificial route
U
مسیر مصنوعی
artificial satellite
U
قمر مصنوعی
artificial silk
U
ابریشم مصنوعی
tactical smoke
U
دود مصنوعی
rockery
U
کوه مصنوعی
wig
U
موی مصنوعی
robots
U
ادم مصنوعی
synchronous material
U
ماده مصنوعی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com