Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
inquisitorial procedure
U
دادرسی با شکنجه و سخت گیری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
summings up
U
خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
summing up
U
خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
afflictions
U
شکنجه
persecution
U
شکنجه
affliction
U
شکنجه
wracked
U
شکنجه
torturing
U
شکنجه
tortures
U
شکنجه
torture
U
شکنجه
rack
U
شکنجه
torment
U
شکنجه
tormented
U
شکنجه
tormenting
U
شکنجه
torments
U
شکنجه
excruciation
U
شکنجه
racks
U
شکنجه
tortured
U
شکنجه
wracks
U
شکنجه
racked
U
شکنجه
He's a wet blanket.
U
او
[مرد]
آدم روح گیری
[نا امید کننده ای یا ذوق گیری]
است.
wring
U
با شکنجه گرفتن
excruciate
U
شکنجه کردن
to put to the torture
U
شکنجه کردن
wracks
U
شکنجه کردن
tortures
U
شکنجه دادن
tortured
U
شکنجه دادن
wracked
U
شکنجه کردن
wrings
U
با شکنجه گرفتن
tumbrel
U
الت شکنجه
torturing
U
شکنجه دادن
wringing
U
با شکنجه گرفتن
rack
U
شکنجه کردن
torturer
U
شکنجه دهنده
torturers
U
شکنجه دهنده
use torture
U
شکنجه دادن
torment
U
شکنجه دادن
self torment
U
خود شکنجه
torture
U
شکنجه دادن
racks
U
شکنجه کردن
racked with pain
U
شکنجه کردن
put to the torture
U
شکنجه کردن
cruciate
U
شکنجه کشیدن
racked
U
شکنجه کردن
trial
U
دادرسی
justicing
U
دادرسی
hearings
U
دادرسی
justiceship
U
دادرسی
hearing
U
دادرسی
legal procedure
U
دادرسی
trials
U
دادرسی
litigation
U
دادرسی
tumbril
U
الت شکنجه گیوتین
judgement
U
دادرسی داوری
judgment
U
داوری دادرسی
judgments
U
دادرسی داوری
hearings
U
استماع دادرسی
judgements
U
دادرسی فتوی
judgements
U
دادرسی داوری
judgments
U
دادرسی فتوی
judgement
U
دادرسی فتوی
costs of proceedings
U
هزینه دادرسی
trial in presence of the parties
U
دادرسی حضوری
hearing
U
استماع دادرسی
costs
U
خسارت دادرسی
ex parte trial
U
دادرسی غیابی
with costs
U
با هزینه دادرسی
re hearing
U
اعاده دادرسی
criminal proceedings
U
دادرسی جزائی
public trial
U
دادرسی علنی
costs
U
هزینه دادرسی
justiciable
U
قابل دادرسی
prosecution team
U
تیم دادرسی
venues
U
محل دادرسی
stay of proceedings
U
تعلیق دادرسی
civil litigation
U
دادرسی مدنی
summery proceedings
U
دادرسی اختصاری
speedy trial
U
دادرسی فوری
venue
U
محل دادرسی
military justice
U
دادرسی نظامی
stay of proceedings
U
توقیف دادرسی
new trial
U
اعاده دادرسی
re trial
U
اعاده دادرسی
procedure
U
ایین دادرسی
dragoons
U
بزور شکنجه بکاری واداشتن
dragoon
U
بزور شکنجه بکاری واداشتن
excruciate
U
شکنجه کردن برصلیب اویختن
taxation of costs
U
مالیات هزینه دادرسی
oyer
U
تقاضای استماع یا دادرسی
civil procedure
U
ایین دادرسی مدنی
code of procedure
U
قانون ایین دادرسی
with costs
U
بعلاوه هزینه دادرسی
principle of civil litigation
U
ایین دادرسی مدنی
principle of criminal procedure
U
ایین دادرسی کیفری
rehearing
U
جلسه دادرسی مجدد
hearing incamera
U
دادرسی غیر علنی
in camera proceedings
U
دادرسی غیر علنی
law of procedure
U
قانون ائین دادرسی
law of civil procedure
U
ائین دادرسی مدنی
law of criminal procedure
U
ائین دادرسی کیفری
bill of costs
U
صورت هزینه دادرسی
security for cost
U
تامین هزینه دادرسی
to delay the proceedings
U
به تأخیر انداختن دادرسی
He confessed under torture.
U
زیر فشار شکنجه اعتراف کرد
civil procedure code
U
قانون ایین دادرسی مدنی
mistrial
U
دادرسی پوچ وبی نتیجه
criminal proceedure code
U
قانون ایین دادرسی کیفری
question
U
موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
questions
U
موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
questioned
U
موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
judge
U
فتوی یا حکم دادن دادرسی کردن
judging
U
فتوی یا حکم دادن دادرسی کردن
oyez
U
اعلام سکوت و شروع دادرسی در دادگاه
judges
U
فتوی یا حکم دادن دادرسی کردن
judged
U
فتوی یا حکم دادن دادرسی کردن
taxing master
U
مامور وصول مالیات هزینه دادرسی
sadomasochism
U
لذت جنسی بوسیله شکنجه نفس خود یا دیگری
tantalus
U
تانتالوس که مورد شکنجه شدید زاوش قرار گرفت
legal aid
U
معافیت ازهزینه دادرسی معادل assistance judicial
rack
U
نوعی الت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک تیز
wracks
U
نوعی الت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک تیز
racks
U
نوعی الت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک تیز
racked
U
نوعی الت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک تیز
wracked
U
نوعی الت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک تیز
lyuch law
U
مجازاتی که مردم بدون دادرسی و پیش خود معین می کنند
the inquisition
U
دادگاهی که کارش دادرسی مردمان از دین برگشته یارافضی و به کیفر رساندن
procedendo
U
حکم پادشاه در مورد تسریع دادرسی به قاضی یی که صدور رای را به تاخیرانداخته است
his severity relaxed
U
از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
pillory
U
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pilloried
U
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillorying
U
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillories
U
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
refresher
U
حق الوکاله اضافی که هنگام جریان دعوی زمانیکه مدت دادرسی از حد معمول تجاوزکند به وکیل داده میشود
digamy
U
دو زن گیری دو شوهر گیری
summing up evidence
U
نطق اختتامیه وکیل در انتهای دادرسی که ضمن ان ادله ومدافعات خود را برای هیات منصفه شرح میدهد
measuring converter
U
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
with the utmost rigour
U
با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
stream gaging
U
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
lord high stew of england
U
رئیس تشریفات تاجگذاری رئیس دادگاه دادرسی
to hear a case
U
دعوایی راگوش کردن درامری دادرسی کردن
wager of battle
U
نوعی از دادرسی که در زمان ویلیام فاتح در انگلستان مرسوم بود و در ان طرفین دعوی به نبرد می پرداختند وفاتح نبرد دادبرده محاکمه نیزمحسوب می شد
point voting system
U
سیستم رای گیری عددی سیستم رای گیری امتیازی
compression molding process
U
فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
lynch law
U
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
purgation
U
روش باستانی دادرسی در CL که به موجب ان متهم بایستی دوازده تن ازهمسایگان را به بیگناهی خود به شهادت می گرفت ویااز طریق رفتن در اب جوش یا اب یخ یا اتش بیگناهی خودرا ثابت می کرد
declinating station
U
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter
U
وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
arrest
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrests
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrested
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
charge
U
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges
U
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
moving iron instrument
U
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
recaptures
U
پس گیری
scorification
U
کف گیری
skim
U
کف گیری
recature
U
پس گیری
bias
U
سو گیری
biases
U
سو گیری
retractaion
U
پس گیری
recapture
U
پس گیری
exorcisms
U
جن گیری
catch
U
بل گیری
recaptured
U
پس گیری
resumption
U
از سر گیری
exorcism
U
جن گیری
skims
U
کف گیری
dewatering
U
اب گیری
skimmed
U
کف گیری
monogyny
U
یک زن گیری
luting
U
گل گیری
recapturing
U
پس گیری
lutation
U
گل گیری
samplery
U
نمونه گیری
cavilled
U
خرده گیری
inarm
U
در بغل گیری
cavils
U
خرده گیری
sternly
U
با سخت گیری
strictures
U
سخت گیری
rigorousness
U
سخت گیری
river capture
U
رود گیری
mechanical disadvantage
U
نیرو گیری
stricture
U
سخت گیری
mensuration
U
اندازه گیری
caviled
U
خرده گیری
retired ness
U
کناره گیری
backing up
U
پشتیبان گیری
attrition
U
کناره گیری
knoit
U
تغ تغ خرده گیری
palsy
U
زمین گیری
laxity
U
اسان گیری
caviling
U
خرده گیری
cavil
U
خرده گیری
interpolations
U
درون گیری
interpolation
U
درون گیری
inarm
U
در اغوش گیری
lodgment
U
موضع گیری
scotomization
U
نادیده گیری
lodgment or lodge
U
منزل گیری
acceleration lane
U
خط سرعت گیری
sedimentation
U
لای گیری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com