English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pleadingly U دادخواهانه ازروی دفاع یادادخواهی شفاعت خواهانه معترضانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
piacular U شفاعت امیز نیازمندبه شفاعت
protestingly U معترضانه
evilly U بد خواهانه
malignly U بد خواهانه
liberally U ازادی خواهانه
progressively U ترقی خواهانه
eleemosinary relief U دستگیری خیر خواهانه یامجانی
injudiciously U بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
fast and loose U ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله
impartially U ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
pig headedly U ازروی کله شقی ازروی کودنی
pusillanimously U ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
discerningly U ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
expertly U ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
phraseologically U ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
samisch variation U واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
schleman defence U دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
russian defence U دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
intermediacy U شفاعت
intervention U شفاعت
interventions U شفاعت
interceded U شفاعت کردن
intercedes U شفاعت کردن
interceding U شفاعت کردن
intercessorial U شفاعت امیز
intercessory U شفاعت امیز
intercede U شفاعت کردن
expiatory U شفاعت امیز
intercession U پایمردی شفاعت
intercessions U پایمردی شفاعت
pleading U شفاعت دادخواهی
interceder U شفاعت کننده واسطه
mediacy U شفاعت میانجی گری
sacrificed U قربانی برای شفاعت فداکاری
sacrifices U قربانی برای شفاعت فداکاری
sacrificing U قربانی برای شفاعت فداکاری
sacrifice U قربانی برای شفاعت فداکاری
to plead for a person U از کسی شفاعت یادفاع کردن
one on one U دفاع یارگری دفاع تک به تک
defense U دفاع وزارت دفاع
self defense U دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
from U ازروی
disingenuously U ازروی تزویر
frivolously U ازروی نادانی
disobilgingly U ازروی نامهربانی
facetiously U ازروی شوخی
irritably U ازروی تندمزاجی
disgustedly U ازروی بیزاری
glozingly U ازروی مداهنه
discursively U ازروی استدلال
dishonorable U ازروی بی شرمی
dissolutely U ازروی هرزگی
fractiously U ازروی کج خلقی
floutingly U ازروی اهانت
experientially U ازروی تجربه
excursively U ازروی بی ترتیبی
finically U ازروی وسواس
flatulently U ازروی نفخ
flatulently U ازروی لاف
equivocally U ازروی ایهام
enterprisingly U ازروی توکل
emulously U ازروی هم چشمی
egotistically U ازروی خودبینی
doubliy U ازروی تزویر
dizzily U ازروی گیجی
distastefully U ازروی بی رغبتی
flightily U ازروی بوالهوسی
floutingly U ازروی استهزاء
fatuously U ازروی بیشعوری
discontentedly U ازروی نارضایتی
despondingly U ازروی افسردگی
despondently U ازروی افسردگی
stupidly U ازروی نادانی
inefficiently U ازروی بی عرضگی
irritably U ازروی تندی
inefficiently U ازروی بی کفایتی
inquisitively U ازروی کنجکاوی
inadequately U ازروی بی کفایتی
courageously U ازروی جرات
pessimistically U ازروی بد بینی
empirically U ازروی شارلاتانی
glaringly U ازروی خودنمائی
brotherly U ازروی دوستی
flippantly U ازروی سبکی
subtly U ازروی زیرکی
childishly U ازروی بچگی
puerilely U ازروی بچگی
rakishly U ازروی هرزگی
lightly U ازروی بی علاقگی
economically U ازروی اقتصاد
antagonistically U ازروی رقابت
deridingly U ازروی ریشخند
crookedly U ازروی نادرستی
corruptly U ازروی تباهی
contumaciously U ازروی سرکشی
contextually U ازروی قراین
constrainedly U ازروی اجبار
considerately U ازروی ملاحظه
cold heartedly U ازروی بی عاطفگی
circumspectly U ازروی احتیاط
by the book U ازروی کتاب
by i U ازروی ندانستگی
evadingly U ازروی تجاهل
blunderingly U ازروی اشتباه
impatiently U ازروی ناشکیبایی
impatiently U ازروی بی صبری
blamelessly U ازروی بی گناهی
basely U ازروی پستی
joyfully U ازروی خوشحالی
inexorably U ازروی سنگدلی
querulousy U ازروی کج خلقی
inexactly U ازروی بی دقتی
politicly U ازروی مصلحت
sure U ازروی یقین
indelicately U ازروی بی نزاکتی
indecisively U ازروی دو دلی
powerlessly U ازروی ضعف
mystically U ازروی تصوف
incontinently U ازروی بی عفتی
profligately U ازروی هرزگی
inconstantly U ازروی بی ثباتی
purposelessly U ازروی بی مقصودی
muddily U ازروی گیجی
insesately U ازروی بیحسی
insesately U ازروی بی عاطفگی
open mindldly U ازروی بی تعصبی
obedienlv U ازروی فرمانبرداری
perfidiously U ازروی خیانت
grammatically U ازروی دستور
dissolute U ازروی هرزگی
irreverently U ازروی بی حرمتی
irresolutely U ازروی بی تصمیمی
irreligiously U ازروی بی دینی
irefully U ازروی تندی
huffily U ازروی کج خلقی
huffily U ازروی زودرنجی
constantly U ازروی ثبات
in the abstract U ازروی تجرید
hurry scurry U ازروی دستپاچگی
distractedly U ازروی گیجی
shabbily U ازروی پستی
to get off U برخاستن ازروی
heretically U ازروی فسادعقیده
ill humouredly U ازروی بدخلقی
surest U ازروی یقین
submissively U ازروی فروتنی
surer U ازروی یقین
headily U ازروی خودسری
preponderantly U ازروی فضیلت
ill humouredly U ازروی بد خویی
indecently U ازروی بی شرمی
pettishly U ازروی کج خلقی
immorally U از ازروی بد اخلاقی
hurry skurry U ازروی دستپاچگی
illy U ازروی بد خواهی
ill naturedly U ازروی بد خویی
ill humouredness U ازروی بد خلقی
impatiently U ازروی بیطاقتی باشتیاق
by the piece U ازروی کار کرد
buck U ازروی خرک پریدن
perfidiously U ازروی پیمان شکنی
with a bad grace U به اکراه ازروی بی میلی
peaceably U ازروی صلح جویی
systematically U ازروی یک اسلوب معین
To jump across the stream. U ازروی نهر آب پریدن
papistically U ازروی پاپ پرستی
well advised U ازروی عقل و منطق
cravenly U ازروی ترس وپستی
vanally U ازروی پستی مزدوروار
bucks U ازروی خرک پریدن
rancorously U ازروی کینه وبغض
piggishly U ازروی خوک منشی
phonologically U ازروی صدا شناسی
adherently U هواخواهانه ازروی تابعیت
perspicaciously U بفراست ازروی فراست
roguishly U ازروی بد ذاتی یاشیطنت
glibly U ازروی چرب زبانی
the quilt slipped off the bed U لحاف ازروی رختخواب
petulantly U ازروی تندی یا کج خلقی
iniquitously U ازروی بی عدالتی بناحق
inertly U ازروی بیحالی یا تنبلی
endophagous U تغذیه کننده ازروی
duty call U دیدنی ازروی اجباریاوفیفه
genealogically U ازروی نسبت نامه
hat in hand U چاپلوسانه ازروی پستی
fractiously U ازروی سرکشی عبوسانه
in a partisan spirit U طرفدارانه ازروی تعصب
immodestly U ازروی بی حیایی گستاخانه
feignedly U ازروی بهانه باتزویر
fictitiously U ازروی جعل بطورعاریتی
fierily U ازروی اتش مزاجی
flashily U ازروی خودنمایی یاخودفروشی
ground observation U دیدبانی ازروی زمین
flauntingly U باجلوه ازروی خودنمایی
inexpertly U ازروی ناشی گری
inexpertly U ازروی کار ناشناسی
flightily U ازروی تلون مزاج
out of mere freak U صرفا ازروی بوالهوسی
cockily U ازروی گستاخی یاخودبینی
commandingly U باتوانایی ازروی قدرت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com