English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ultra U خیلی متعصب مافوق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
she has a well poised head U وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
i am very keen on going there U من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
paint oneself into a corner <idiom> U گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
go great guns <idiom> U موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
microfilming U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
sottovoce U صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
very low frequency U فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
bigots U متعصب
moralistic U متعصب
fanatic U متعصب
fanatics U متعصب
dogmatic U متعصب
rabid U متعصب
bigot U متعصب
one idead U متعصب
dogmatist U متعصب
biassed U متعصب
chauvinistic U متعصب
hard shell U متعصب
narrow-minded U متعصب
furious U متعصب
prejudiced U متعصب
chessophrenetic U متعصب شطرنج
bigoted U متعصب و سرسخت
fanatical U شخص متعصب
intolerant U بی گذشت متعصب
fanatics U شخص متعصب
true-blue U پیرو متعصب
hide bound U خشکیده متعصب
fanatic U شخص متعصب
fanaticize U متعصب کردن
zeal U غیور متعصب
supersonic U هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
superior U مافوق
transcendent U مافوق
superiors U مافوق
upmost U مافوق
trancscendent U مافوق
superordinates U مافوق
superordinate U مافوق
trans- U مافوق
religionist U پیرو متعصب دین
partisan U حامی پیرو متعصب
partisans U حامی پیرو متعصب
chauvinist U میهن پرست متعصب
bigots U ادم خرافاتی متعصب
partizan U حامی پیرو متعصب
bigot U ادم خرافاتی متعصب
ponderous U خیلی سنگین خیلی کودن
rattling U خیلی تند خیلی خوب
supranational U مافوق ملیت
ultrasonics U مافوق صوت
mandates U دستور مافوق
dominant U مقتدر مافوق
superhuman U مافوق انسانی
hereinabove U مافوق این
preternatural U مافوق طبیعی
past U بعد از مافوق
superior order U دستور مافوق
mandating U دستور مافوق
superior order U امر مافوق
mandated U دستور مافوق
hypersonic U مافوق فراصوت
hyperphyscal U مافوق طبیعت
mandate U دستور مافوق
superiors U مافوق بالارتبه
hypertext U مافوق متن
supersonic U مافوق صوت
supersensory U مافوق احساس
overlord U سرور مافوق
overlords U سرور مافوق
hypermedia U مافوق رسانه
superconducter U مافوق هادی
superior U مافوق بالارتبه
bluenose U ادم متعصب وسخت گیر
zealots U ادم متعصب یاهواخواه مجاهد
zealot U ادم متعصب یاهواخواه مجاهد
vigilantes U پارتیزان یا متعصب سیاسی یامذهبی
vigilante U پارتیزان یا متعصب سیاسی یامذهبی
illiberal U متعصب مخالف اصول ازادی
hypersonic U سرعت مافوق صوت
metagnostic U مافوق علم بشر
supersonic U سرعت مافوق صوت
above U مافوق واقع دربالا
supersonic U علم مافوق صوت
beyond one's expectation U مافوق انتظار کسی
supersonic propeller U ملخ مافوق صوت
superman U موجود مافوق انسان
supermen U موجود مافوق انسان
supersonic turbine U توربین مافوق صوت
superconducting computers U کامپیوترهای مافوق هادی
supramundane U مافوق این جهان
suoersonic compressor U کمپرسور مافوق صوت
supranational U مافوق محدودیتهای ملی
supersonic nozzle U نازل مافوق صوت
supersonic tunnel U تونل باد مافوق صوت
hyperphysical U خارق العاده مافوق قوه بدنی ومادی
mumpsimus U ایین دیرینه بی معنی که ازروی تعصب بدان بچسبند نادان متعصب
sonic boom U صدای برخورد هوا با جلوهواپیمای دارای سرعت مافوق صوت
it is past cure U از علاجش گذشته است مافوق انست که بتوان علاج کرد
sonic booms U صدای برخورد هوا با جلوهواپیمای دارای سرعت مافوق صوت
emergency U خیلی خیلی فوری
emergencies U خیلی خیلی فوری
conical flow U تئوری جریانهای مافوق صوت روی صفحات مسطح گوشه دار
rarefaction U جریان مافوق صوت درمجرای همگرا که در ان فشارکاهش یافته و سرعت شدیداافزایش یابد
jim dandy U ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
The whole problem with the world is that fools and fanatics are always so certain of themselves, and wiser people so full of doubts. U مشکل اصلی در دنیا این است که احمق ها و متعصب ها همیشه از خودشان مطمئن و انسان های عاقل پر از تردید هستند.
super U : پیشوندی است بمعنی مربوط ببالا- واقع درنوک چیزی- بالایی- فوق- برتر- مافوق-ارجح-بیشتر و ابر
bow wave U موج ضربهای در سرعتهای مافوق صوت که جلوتر از لبه حمله جسمی که فاقد لبههای تیز میباشد بوجود می اید
moustaches U سطوح ایرودینامیکی که درقسمت جلوی هواپیمای مافوق صوت با بال دلتا شکل و با زاویه حمله زیاد نصب میگردند
ultra U :پیشوندیست بمعنی " ماورا" وماورا فضا" و ماورا حدودوثغور" و برتراز" و"مافوق "و "فرا"
critical mach number U عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
variable geometry engine U موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
unstart U انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
transonic U سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
highly U خیلی
far and away U خیلی
dumpiness U خیلی
to a large extent U خیلی
villainous U خیلی بد
ten U خیلی
copious U خیلی
very U خیلی
not a few U خیلی ها
dammit U خیلی
routh U خیلی
many U خیلی
for long U خیلی
abysmal <adj.> U خیلی بد
in large quantities U خیلی خیلی
very little U خیلی کم
damn U خیلی
dead slow U خیلی اهسته
Nothing more, thanks. خیلی متشکرم.
very light U خیلی سبک
corking U خیلی زیبا
toploftiness U خیلی متکبر
too tough U خیلی سفت
hand and glove U خیلی صمیمی
to spread like wildfire U خیلی زودمنتشرشدن
giantess U زن خیلی قدبلند
oftentimes U خیلی اوقات
hand in glove U خیلی نزدیک
mad as a hornet <idiom> U خیلی عصبانی
in seventh heaven <idiom> U خیلی خوشحال
far and away U خیلی دور
bone dry U خیلی خشک
thank you very much U خیلی متشکرم
hand in glove U خیلی صمیمی
far off U خیلی دور
not so hot <idiom> U نه خیلی خوب
hand and glove U خیلی نزدیک
in cold blood <idiom> U خیلی خونسرد
ultraconservative U خیلی محتاط
overstrung U خیلی حساس
level best U خیلی خوب
level best U خیلی عالی
He is a loose card . U خیلی ول است
(go over with a) fine-toothed comb <idiom> U خیلی بادقت
flying high <idiom> U خیلی شادوشنگول
it is very easily done U خیلی به اسانی
get up the nerve <idiom> U خیلی شلوغ
precisian U خیلی دقیق
hit bottom <idiom> U خیلی پست
lily white U خیلی سفید
lower most U خیلی پست تر
pianissmo U خیلی نرم
of vital importance U خیلی ضروری
much worse U خیلی بدتر
much was said U خیلی حرفهازده شد
I had an awful time . U به من خیلی بد گذشت
pixilated U خیلی حساس
many persons U خیلی اشخاص
many people U خیلی اشخاص
many people U خیلی از مردم
(as) old as the hills <idiom> U خیلی قدیمی
in no time U خیلی زود
skinless U خیلی حساس
span new U خیلی تازه
subminiature U خیلی کوچک
superrabundant U خیلی زیاد
tickled pink <idiom> U خیلی شادوخوشحال
number one U خیلی خوب
swith U خیلی عظیم
too bad <idiom> U خیلی بد ،غم انگیز
senseful U خیلی حساس
sappy U خیلی احساساتی
primely U خیلی خوب
immensurable U خیلی قدیم
iam in bad U خیلی محتاجم
raff U خیلی زیاد
skin and bones <idiom> U خیلی لاغر
(a) snap <idiom> U خیلی ساده
ritzy U خیلی شیک
She is very pretentious. U خیلی ادعادارد
rotundily U چاقی خیلی
to pieces <idiom> U خیلی زیاده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com