English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 50 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Omnibenevolence U خیرخواهی نامحدود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unlimited liability U بدهیهای نامحدود مسئولیت نامحدود
public spiritedness U خیرخواهی عموم
charitableness U خیرخواهی صدقه بخشی
religion of humanity U دین خیرخواهی نژادانسان
philanthropize U خیرخواهی برای نوع بشرکردن
uncomfined U نامحدود
infinite U نامحدود
ad infinitum U نامحدود
extralimital U نامحدود
ageless U نامحدود
unlimited U نامحدود
unlimited war U جنگ نامحدود
unlimited liability U تعهدات نامحدود
infinite loop U حلقه نامحدود
infinite population U جامعه نامحدود
infinite series U سری نامحدود
open credit U اعتبار نامحدود
open end contract U قرارداد نامحدود
infinitely U بطور نامحدود
infinite U نامحدود لایتناهی
infinity U مقدار نامحدود
indefinitely U بطور نامحدود
wide U نامحدود وسیع
wider U نامحدود وسیع
widest U نامحدود وسیع
unrestrained U ازاد نامحدود
absolute U دایره نامحدود
absolutes U دایره نامحدود
without limit U بی حد بی اندازه نامحدود
carte blanche U اختیار نامحدود
cart blanche U اختیار نامحدود
cartle blanche U اختیار نامحدود
blank credit U اعتبار نامحدود
unlimited company U شرکت با مسئولیت نامحدود
inane U چرند فضای نامحدود
indefinitely U برای یک مدت نامحدود
illimitable U نامحدود محدود نشدنی
unqualified U بیحدو حصر نامحدود
infinitely elastic demand curve U منحنی تقاضا با کشش نامحدود
credit for an unlimited period U اعتبار برای مدت نامحدود
The courts have unlimited jurisdiction. U دادگاهها اخنیارات نامحدود دارند
homunculus U مدل بازگشتی نامحدود مغز
This contract is of unlimited duration. U طول مدت این قرارداد نامحدود است.
absolutist U کسیکه معتقدبه قوای نامحدود الهی است
illimitably U بطوریکه نتوان محدود کرد بطور نامحدود
vortex sheet U لایه نازک نامحدود سیال باحرکت حلقوی بینهایت
nobody can take work [abuse] indefinitely. U هیچ کس نمی تواند کار [سو استفاده] را به طور نامحدود تحمل بکند.
restraint of trade U قراردادی که ضمن ان تجارت یکی از طرفین قرارداد به طور نامحدود منع شود
go to sleep U اصطلاحی برای توقف کامیپوتریا عدم امکان انجام عملی توسط کامپیوتر به دلیل گرفتار شدن در یک حلقه نامحدود
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com