Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
illusionism
U
خیالبافی حقه بازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fancied
U
خیالبافی
wool-gathering
U
خیالبافی
fancies
U
خیالبافی
fanciest
U
خیالبافی
fancy
U
خیالبافی
romanticization
U
خیالبافی
utopianism
U
خیالبافی
fancying
U
خیالبافی
fantasizing
U
خیالبافی کردن
fantasize
U
خیالبافی کردن
wool gather
U
خیالبافی کردن
fantasized
U
خیالبافی کردن
fantasising
U
خیالبافی کردن
fantasises
U
خیالبافی کردن
fantasizes
U
خیالبافی کردن
fantasised
U
خیالبافی کردن
utopism
U
خیالبافی تهیه طرحهای غیر عملی برای اصلاحات
shinny
U
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
harlequinade
U
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame
U
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
misplay
U
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
gamesmanship
U
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
cutthroat
U
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
game
U
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
kiss in the ring
U
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
dib
U
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
fire fight
U
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
to make a trick
U
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
shinney
U
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
inning
U
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
crampet game
U
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
harlepuinade
U
نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic
U
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
Bureaucracy . Red tape .
U
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
batting order
U
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest)
<idiom>
U
بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point
U
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the game
U
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the score
U
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
plays
U
بازی
openness
U
بازی
partie
U
بازی
played
U
بازی
dibasic
U
دو بازی
patulousness
U
بازی
grey hound
U
سگ بازی
playing
U
بازی
solitaires
U
تک بازی
watermanship
U
اب بازی
falconine
U
بازی
game
U
بازی
plain dealing
U
بازی
solitaire
U
تک بازی
fun
U
بازی
basics
U
بازی
basic
U
بازی
home
U
بازی
slackness
U
بازی
homes
U
بازی
action
U
بازی
actions
U
بازی
sportiveŠetc
U
بازی کن
hopscotch
U
بازی لی لی
play
U
بازی
gaming
U
بازی
clearance
U
بازی
job stick
U
دسته بازی
flimflam
U
حقه بازی
inning
U
یک دوره بازی
ingenuousness
U
راست بازی
indirection
U
دغل بازی
fences
U
شمشیر بازی
fence
U
شمشیر بازی
papistry
U
پاپ بازی
hopscotch
U
بازی اکرودوکر
skating
U
اسکیت بازی
passive play
U
بازی غیرفعال
misplay
U
بازی اشتباه
malversation
U
دغل بازی
open heartedness
U
راست بازی
on side
U
پایان بازی
off hand game
U
بازی جنبی
lusory
U
بازی کن خنده کن
legerdemain
U
حقه بازی
off hand game
U
بازی غیررسمی
jugglery
U
شعبده بازی
plaything
U
اسباب بازی
mountebankery
U
چاچول بازی
middle game
U
وسط بازی
knuckle bone
U
قاب بازی
playthings
U
اسباب بازی
mountebankery
U
زبان بازی
let us play
U
بازی کنیم
the fancy
U
مشت بازی
paraphrased
U
بازی با الفاظ
paraphrases
U
بازی با الفاظ
paraphrasing
U
بازی با الفاظ
shell game
U
گردو بازی
sheep's eyes
U
نظر بازی
rink
U
میدان یخ بازی
rink
U
یخ بازی کردن
rinks
U
میدان یخ بازی
rinks
U
یخ بازی کردن
the game is up
U
بازی تمام شد
ropery
U
طناب بازی
rope dancing
U
ریسمان بازی
rope dancing
U
بند بازی
paraphrase
U
بازی با الفاظ
miscast
U
بد بازی کردن
team game
U
بازی گروهی
toy
U
اسباب بازی
toy
U
بازی کردن
toys
U
اسباب بازی
toys
U
بازی کردن
taw
U
مهره بازی
swordsmanship
U
شمشیر بازی
surf riding
U
موج بازی
pedophilia
U
بچه بازی
stoppage of the game
U
توقف بازی
stock jobbing
U
سفته بازی
stock jobbery
U
سفته بازی
sodomyh
U
بچه بازی
rooker
U
یکجورکفش یخ بازی
footballs
U
بازی فوتبال
red tapery
U
قرطاس بازی
playing the board
U
بازی فی نفسه
playing the board
U
بازی بر صفحه
twiddle
U
بازی کردن
playing court
U
زمین بازی
twiddled
U
بازی کردن
playact
U
رل بازی کردن
twiddles
U
بازی کردن
twiddling
U
بازی کردن
play therapy
U
بازی درمانی
play away
U
به بازی گذراندن
pederosis
U
بچه بازی
pederasty
U
بچه بازی
footballer
U
فوتبال بازی کن
playing the man
U
بازی با حریف
playing the man
U
بازی روانی
radial play
U
بازی شعاعی
radial play
U
بازی عرضی
quiot
U
لیس بازی
quackery
U
حقه بازی
pyrotechny
U
فن اتش بازی
pyrotechnic display
U
اتش بازی
puppetry
U
عروسک بازی
puppetry
U
خیمه شب بازی
puppet show
U
خیمه شب بازی
pugilism
U
بوکس بازی
priestcraft
U
کشیش بازی
popery
U
پاپ بازی
playing time
U
مدت بازی
footballers
U
فوتبال بازی کن
cage
U
بازی بسکتبال
dib
U
تیله بازی
skated
U
بازی تهاجمی
dib
U
قاپ بازی
dangerous play
U
بازی خطرناک
skates
U
بازی تهاجمی
cunningly
U
به حیله بازی
video game
U
بازی دیدنی
video games
U
بازی دیدنی
sharp practice
U
حقه بازی
crampet game
U
بازی شطرنج
hawking
U
قوش بازی
conjury
U
شعبده بازی
computer game
U
بازی کامپیوتری
skate
U
بازی تهاجمی
dibs
U
بازی نرد
doll play
U
عروسک بازی
cages
U
بازی بسکتبال
pederasty or pae
U
بچه بازی
field of play
U
زمین بازی
favoritism
U
پارتی بازی
rugby
U
بازی رگبی
factionalism
U
فرقه بازی
power game
U
بازی قدرتی
power games
U
بازی قدرتی
stanza
U
بخشی از بازی
stanzas
U
بخشی از بازی
skiing
U
اسکی بازی
playfully
U
با خنده و بازی
double dealing
U
حقه بازی
swordplay
U
فن شمشیر بازی
cock fighting
U
خروس بازی
closed game
U
بازی بسته
bonefire
U
اتش بازی
billiard
U
بازی بیلیارد
basketball
U
بازی بسکتبال
basket ball
U
یکجورتوپ بازی
basification
U
بازی شدن
achate
U
مهرهء بازی
basicity
U
قدرت بازی
basic salt
U
نمک بازی
basic dye
U
رنگینه بازی
acrobacy
U
بند بازی
acrobatism
U
ریسمان بازی
active sodomy
U
بچه بازی
actuble
U
بازی کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com