English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 80 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
option of inspection U خیار رویت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
payable at sight U قابل پرداخت به محض رویت به رویت
cucumbers U خیار
cucumber U خیار
options U خیار
option U خیار
right of rescission U خیار
option of loss U خیار غبن
option of meeting place U خیار مجلس
pickler U خیار ترشی
expire of option U انقضاء خیار
option of trickery U خیار تدلیس
make option U جعل خیار
option of animals U خیار حیوان
option of condition U خیار شرط
option of fraud U خیار تدلیس
gherkins U خیار ریز
option of conditions U خیار شرط
option of defect U خیار عیب
option of deception U خیار غبن
gherkin U خیار ریز
call option U خرید به شرط خیار
option of incorrect description U خیار تخلف وصف
expire of option U انقضاء مدت خیار
option of sales unfulfilled in part U خیار تبعض صفقه
option of delayed payment of the price U خیار تاخیر ثمن
option of contract invalid in part U خیار تبعیض صفقه
incorrect U خیار تخلف وصف
option of unfulfilled conditions U خیار تخلف شرط
at sight U به رویت
sight U رویت
sights U رویت
pepo U کدو و خیار ومانند انها
visibility U قابلیت رویت
visible U قابل رویت
bill pay able at sight U برات رویت
at sight U بمحض رویت
anchor in sight U لنگر رویت شد
sight U رویت کردن
sight draft U برات به رویت
macroscopic U قابل رویت
draft at sight U برات به رویت
angle of sight U زاویه رویت
sights U رویت کردن
seeing U بینش رویت
apparent U قابل رویت
parallax-free <adj.> U بدون اختلاف در رویت
invisibles U معاملات غیرقابل رویت
preview U قبلا رویت کردن
previews U قبلا رویت کردن
visible U نمایان قابل رویت
inenarrable U غیر قابل رویت
visibles U کالاهای قابل رویت
invisible trade U تجارت غیرقابل رویت
Pickles are often eaten as a relish . U خیار شور درا اغلب بعنوان مزه می خورند
the pot calls the kettle black U دیگ بدیگ میگوید رویت سیاه
uncovered U واضح قابل رویت غیر سری
prevue U قبلا رویت کردن اطلاع قبلی
visibility U قابلیت دید قابل رویت بودن
Please face me when I'm talking to you. U لطفا وقتی که با تو صحبت می کنم رویت را به من بکن.
What brazen cheek ! Ilike your impudence . U بنازم که خیلی رویت زیاد است ( پررویی) !
buyer's option to duble U خیار مشتری در این که درصورت ترقی ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
parallax U اختلاف رویت با در نظر گرفتن محل دید نافر
heliacal U ستارهای که قبل از طلوع یا افول خورشیدقابل رویت است
seller's option to duble U خیار بایع در مورد این که درصورت تنزل ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
subaqueous ranging U طریقه اکتشاف و تعیین محل هدفهای غیرقابل رویت دریایی
discrimination U حداقل جدایی برای رویت دوهدف بصورت مجزا در رادار
duble option U خیار مشتری و بایع در موردتغییر دادن مقدار ثمن و مبیع در صورت تغییر ارزش پول
helical U ستارهای که قبل از طلوع یا افول خورشید قابل رویت است شمسی
chips U خرده فلزی که قابل رویت که از موتور یا سایر دستگاههاجدا شده باشد
chip U خرده فلزی که قابل رویت که از موتور یا سایر دستگاههاجدا شده باشد
put in more U عمل یا بیع خیاری که در ان خیار فسخ در صورت تنزل ارزش پول پیش بینی شده باشد
put option U خیار بایع در مورد بالا بردن قیمت قبل از تسلیم مبیع ارزش پول تنزل کند
reflected code U سیستم کد گذاری که نمایش دو رویت اعداد دهی با یک بیت در زمان از یک عدد به بعدی تغییر میکند
angle of view U زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
pot calling the kettle black <idiom> U دیگ به دیگ میگوید رویت سیاه
invisible assets U دارائیهای نامرئی دارائیهای غیرقابل رویت
sensible U قابل درک قابل رویت
sights U بازرسی کردن رویت کردن
sight U بازرسی کردن رویت کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com