Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 89 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
proximity of blood
U
خویشی نزدیکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
affiliations
U
خویشی
propinquity
U
خویشی
parentela
U
خویشی
kinship
U
خویشی
relationship
U
خویشی
relationships
U
خویشی
affiliation
U
خویشی
consanguinity
U
خویشی صلبی
kin
U
خویشی منسوب
cohered
U
رابطه خویشی داشتن
cohere
U
رابطه خویشی داشتن
he is nothing to me
U
بتمن خویشی ندارد
kin
U
قوم و خویش خویشی
coheres
U
رابطه خویشی داشتن
cohering
U
رابطه خویشی داشتن
relation
U
نقل قول وابسته به نسبت یا خویشی
nearness
U
نزدیکی
appulse
U
نزدیکی
adjacence or cency
U
نزدیکی
adduction
U
نزدیکی
imminence
U
نزدیکی
intimity
U
نزدیکی
sexual intercourse
U
نزدیکی
togetherness
U
نزدیکی
nearby
U
در نزدیکی
vicinage
U
نزدیکی
vichywater
U
نزدیکی
contiguity
U
نزدیکی
nighness
U
نزدیکی
neiggourhood
U
نزدیکی
inwarness
U
نزدیکی
around
U
در نزدیکی
copulate
U
نزدیکی
propinquity
U
نزدیکی
approximation
U
نزدیکی
approximations
U
نزدیکی
closeness
U
نزدیکی
affinity
U
نزدیکی
affinities
U
نزدیکی
vicinity
U
نزدیکی
copulated
U
نزدیکی
copulating
U
نزدیکی
copulates
U
نزدیکی
proximity
U
نزدیکی
accession
نزدیکی
nodality
U
نزدیکی به گره
therabout
U
در همان نزدیکی
verges
U
نزدیکی حدود
adjacency
U
نزدیکی مجاورت
sexual intercourse of doubful nature
U
نزدیکی به شبهه
verge
U
نزدیکی حدود
hereabout
U
درهمین نزدیکی ها
adjacence
U
نزدیکی مجاورت
kinder
U
نزدیکی تشابه
In the vicinity ( neighbourhood ).
U
همین نزدیکی ها
offing
U
دران نزدیکی ها
going on
U
نزدیکی تماس
in with
<idiom>
U
دررفاقت ،التفات یا نزدیکی با
sexual intercourse
U
مواقعه نزدیکی جنسی
thereabout
U
درهمان نزدیکی تقریبا
To have sexual intercourse with a woman .
U
با زنی نزدیکی کردن
incestuously
U
با گناه نزدیکی بمحارم
imminency
U
نزدیکی مشرف بودن
abutment
U
بست دیوار نزدیکی
rapprochement
U
نزدیکی تمایل بدوستی
hang about
U
در نزدیکی منتظر بودن
imminence
U
نزدیکی مشرف بودن
accessibility
U
امکان نزدیکی وسیله وصول
umbilical
U
واقع در نزدیکی ناف مرکزی
Is there a ... nearby?
آیا ... در این نزدیکی ها هست؟
Heris
U
شهر هریس در نزدیکی تبریز
The gas station is nearby .
U
پمپ بنزین درهمین نزدیکی هاست
land sick
U
کند رونده بواسطه نزدیکی بخشکی
Is there an inexpensive restaurant around here?
U
آیا رستوران ارزان این نزدیکی ها پیدا میشود؟
corona discharge
U
تخلیه الکتریکی ناقص در نزدیکی الکترودهای یک میدان غیر یکنواخت
machines
U
نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
machined
U
نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
machine
U
نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
to score with a girl
<idiom>
U
موفق شدن در تلاش نزدیکی کردن با دختری
[اصطلاح روزمره]
run-up
[start-up]
U
نزدیکی به مکان شروع با دویدن
[برای جهش یا پرتاب کردن]
[ورزش]
aclinic line
U
خط استوایی مغناطیسی منحنی موهوم و نامنظمی که در نزدیکی خط استواگرداگردزمین مفروض است
estrus
U
مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
esturm
U
مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
checkpoints
U
علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
checkpoint
U
علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
check-points
U
علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
check mark
U
علامتی در نزدیکی خط اغاز علامتی نزدیک نقطه اغازپرش یا پرتاب
okuns law
U
براساس این قانون رابطه نزدیکی بین تغییرات نرخ بیکاری وافزایش تولید واقعی وجوددارد . اوکان نشان میدهد که در امریکا برای کاهش 1درصد نرخ بیکاری تولیدواقعی باید معادل 3درصدافزایش یابد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com